۱۴۰۰ فروردین ۴, چهارشنبه

 نقدی  بر همبستگی سکولار ایرانیان ، به قلم آقای نیکروز اعظمی 


     عبدالحمید وحیدی

قانون اساسی خواه دموکرات

آقای نیکروز اعظمی  اخیرآ در مقاله ای تحت عنوان "  همبستگی سکولار ایرانیان ، «آشتی ملی» ، خاتمی و جمهوریخواهان"     نوشته اند. لینک آن در پائین دیده می شود. بحث همبستگی ایرانیان سخن تازه ای نیست و میلیون ها بار از زبان این و آن شنیده شده و راه حل هایی ارائه شده است ، اما پس از گذشت چهاردهه هنوز جامعه روشنفکری ما در همان روز نخسین است. آقای اعظمی در آغاز نوشتار بدرستی از اهمیت همبستگی ملی در چهارچوب منافع ملی سخن گفته اند، مخصوصآ آنجا که چنین آورده اند:

در همان دوران آغازین بلبشو در عراق، دو خبرنگار سوئدی در عراق دستگیر شدند. سوئد این کشور همیشه آرام، آرام و قرار ش را از کف داد، چپ و راست و میانه مطرح نبود عموم مردم از همه قشر و طبقه بشدت نگران بودند و فعالانه این قضیه را دنبال می‌کردند تا خبری از هموطنان خبرنگار خودشان کسب کنند. از این تجربه و تجربه‌های بیشمار دیگر که در گوشه و کنار این جهان رخ می‌دهند می‌توانیم به تعریفی از همبستگی برسیم. همبستگی یعنی همدردی و احساس مشترک مردمان یک کشور یا یک فرهنگ در قبال تهدید هر زیانی که قرار است بر وی وارد گردد. از این تعریف می‌توان فهمید که همبستگی بسیار فراتر از منافع گروهی عمل می‌کند.

اما آقای نیکروز اعظمی نمی گویند که این همبستگی و پیوند عمیق که در چنین مواردی نه تنها در کشور سوئد بلکه  در تمام کشورهای دموکراتیک جهان صورت می گیرد، از کجا ناشی می شود؟ مگر نه اینست که این جوامع به رغم اشکال متفاوت نظامها هر یک از "قانون اساسی دموکراتیک" برخوردارند. و همه گروه های سیاسی را به رغم اختلاف دیدگاه ها ملموس، در امور حیاتی بهم نزدیک می کند. در اینجا این پرسش را می توان از ایشان نمود که تاچه میزان این جماعت قلم بدست ما در باره اهمیت  یک "قانون اساسی  دموکراتیک" و راهیابی به آن سخن گفته اند؟

 چه کسی تلاش کرده است تا "|گفتمان قانون اساسی خواهی دموکراتیک" را بهمان سان که گفتمان سکولاریسم در جامعه صورت گرفت را پیش ببرد، قطعا در گذشته، می توان مهمترین عامل را در عدم توفیق در ایجاد چنین پیوندی را ، همانا عشق بسیاری بر تاج تخیلی آقای رضا پهلوی دانست. حال که خوشبختانه به شکرانه حماقتهای پیا پی هواداران بی مایه ، ایشان ، نهایتآ آن تاج تخیلی را از سر بر زمین نهاده شد، راه آن همبستگی بسیارهموار می شود. 

مشکل این جمهوری خواهان به اصطلاح  آقای اعظمی شبه سکولار نیستند. اگر گفتمان قانون اساسی خواهی دموکراتیک آغاز شود آنها نیز ناگزیر هستند خود را بتدریج همرنگ نمایند، زیرا قانون اساسی یک میثاق ملی است و در آن باید همه شرکت نمایند.

عمق ضعف جامعه روشنفکران ما از قانون اساسی را می توان در قانون اساسی آقای عباس میلانی منتسب به محمد رضا شجریان مشاهده نمود ، حال ما با چنین بینشی می خواهیم کدام قانون اساسی را جایگزین قانون اساسی جمهوری اسلامی نمائیم. آیا تنها به صرف سرنگونی نظام، آن سرزمین آباد می شود، ما کدام آلترناتیو را ارائه داده ایم.

در اینجا ممکن است این پرسش پیش بیاید :

که گروه های سیاسی هر یک می خواهند خواسته های خود را به پیش ببرند.ا

اول اینکه از کدام گروه های سیاسی سخن می گوئیم که تا امروز کوس رسوایی آنها زده نشده باشد و دیگر چه میزان آنها دارای هوادارند؟

اما در مورد طرفداران رضا پهلوی چنین نبود. آقای اسداله نصر اصفهانی حقوقدان 92 ساله به این طرفداران آموزش داده بود که هر گونه بحث و گفتگو در باره قانون اساسی یک موضوع انحرافی است. تنها باید بسوی سرنگونی پیش رفت و از فردای سرنگونی با همان قانون اساسی  گذشته مشیت اموردردست ولیعهد قانونی و مشاوران ایشان قرار خواهد گرفت و بعد ها اگر لازم باشد ، می توان در آن قانون اساسی تغییراتی صورت داد. البته اگر ضرورت داشته باشد!

آیا ارتجاعی تر ازاین دیدگاه چیزی سراغ دارید؟ این بینش واپسگرا ، بحث قانون اساسی را میان ایرانیان ، این جماعت بیش از سه دهه به عقب انداختند؟ نه اصلاح طلبان! البته هرگز به این معنی نیست که من موافق اصلاح طلبان هستم.


دوم اینکه نمایندگان مجلس موسسان آینده باید بداند که خواست راستین مردم چیست. امروز اگر در مورد بند به بند و اصل به اصل درقانون اساسی  آینده پیش برویم ، در می یبیم که ما لا اقل ایرانیان خارج از کشور با هر سلیقه و تفکر سیاسی که داشته باشیم ، روی 90 درصد بندها و اصول یک "قانون اساسی دموکراتیک" با یکدیگر در توافق هستیم، می ماند ده درصد که آنها اموری هستند کاملا تخصصی و از عهده من و آقای اعظمی بر نمی آید. ما تنها به اینصورت می توانیم به یک همبستگی "سوئد وار" دست بیابیم و لا غیر.....

حال در اینجا از آقای اعظمی تقاضا می شود، ایشان که ید بیضایی در مطلب نویسی دارند، دیدگاه خود را نسبت به قانون اساسی آینده برای خوانندگان بنویسند. مگر نه اینست که ما در آینده الزامآ باید دارای یک "قانون اساسی دموکراتیک"  داشته باشیم؟

همبستگی سکولار ایرانیان، «آشتی ملی» خاتمی و جمهوریخواهان، نیکروز اعظمی - Gooya News

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر