چه جشنی و چه نوروزی!؟
فیروز نجومی
در آستانه سال نو هستیم و روبرو با چه حسرتها و چه افسوس ها که چه داشیم و هماکنون چه داریم. که چه بوده ایم و حال چه شده ایم: محتاج و نیازمند، فقیر و تنگدست، حیران و سر گردان که این شرم را با خود بکجا میتوانند ببرند.
که چگونه و چه سفره ای را بگسترانند و درآن کدامیک از غذاهای هر سال یکبار را بنمایش در آورند، با کدام پول عزیزان خود را پوشاک نو بپوشانند و از همه شرمآورتر که چگونه میتوانند دست بجیب تهی فروکنند وجهی نقد بیرون کشند و دل عزیزان را شاد نمایند؟ سرانجام، ناگریز باین نتیجه میرسند که چه جشنی و چه نوروزی!؟نه اینکه، حاکمانی که تاج تقدس بر سر نهاده اند، با فرا رسیدن نوروز احساس خشنودی بخود راه دهند و شهروندان این خاک و بوم را بجشن و سرور فرا خوانند. چرا که نوروز، پس از 1400 سال زورتپان کردن کیش تازیان و پس از سیصد سال ستیز با نهادی بازمانده از ایران باستان، نهادی که، احساسات مشترکی را در جامعه بر میانگیخته است. بهمین دلیل، نوروز همیشه خاری بوده است در چشم آنان که حافظ کیش تازیان بودند و توسعه شریعت اسلامی بر اساس بایدها و نبایدها، حرام ها و حلالها، احکامی، اسارتبار و اهانت آمیز به عقل و خرد انسانی. اگر در سال جاری لبخندی بر لبان آنان که تاج تقدس بر سر دارند، مشاهده میشود بدلیل فرا رسیدن نوروز نیست بلکه بدلیل فرا رسید ماه شعبان است، یکی از مقدسترین ماهای سال، زیرا گه در سوم همین ماه است که امام مقدس، امام حسین پا بعرصه وجود میگذارد، مصادف با شبهای سال نو. چه هدیه گرانبهایی برای نوروز ستیزان مقدس و مومن.
چه غمبار است که بپذیریم این عید همراه است، نه تنها با تنگدستی، با گسرش فقر و بدبختی، بلکه همراه است با هجوم بلایای طبیعی، از جمله سیل و زلزله و زمین لرزه و از همه بلاخیزتر هجوم ویروس همه گیر کرونا که اول جان ضعفا را گیرد بدلیل نقصی در اورگانیسم آنان و سپس بخدمت همگان رسد، بویژه آنان که فاقد هر نوع ابزار دفاعی اند. تا کنون روشن شده است که اگر در صدد شکست این ویروس بر نیایی جهش بر دارد و در دفاع از خود باشکال گوناگون دیگری ظاهر میشود که لازمه اش اختراع ابزار جدیدتری ست. با این وجود، ثابت شده است که فاصله گرفتن از یکدیگر، اجتناب از ازدحام در فضای کوچک و بسته، زدن ماسک و شستشوی دست، روشی ست دفاعی که میتواند از انتشار و گسترش و مبتلا ساختن و کشتار بسیاری جلوگیری نماید. اما، به بازارهای پرهیاهوی کشور ینگر که چگونه مردم در هم لول میخورند بدون آنکه ماسکی بصورت داشته باشند. گفته میشود امار تلفات کرونا چندین برابر ارقام رسمی ست. اما، مگر میتوان مراسم برگزاری عزاداری عاشورا و احیا و نوحه خوانی و خودزنی، بویژه در سالکروز شهادت سردار بزرگ، قاسم سلطانی تعطیل نمود؟ چنانکه گویی بدون برگزاری مراسم عزاداری، شهیدان زنده به مردگان خواهند پیوست که خود نگرانی بجایی هم هست.
اما، ایکاش با فرا رسیدن سال نو مصیبت و نکبت و شرمی که بدان ملت بدان گرفتار آمده است بهمین جا خاتمه مییافت. چه تا زمانی که تاجدار مقدسی، خدایی همچون، سید علی خامنه ای که برغم اقتدار خدائیش، یکدست چلاق پیوسته بهمراه دارد، بر ما نه حکومت، که خدایی میکئد، سالهای دشوارتری را باید انتظار داشته باشیم. بطنز نیست که سید علی خامه ای را که مراحل ابتدایی طلبه گری را بزور گذرانده است خدا مینامیم. در چه قاموسی دیده ای و یا شنیده ای که خدا از مسئولیت خود سخن بگوید، بویژه اگر آن خدا الله باشد. چرا که الله، خدایی نیست مسئولیت پذیر. او بندگان خود را مسئول میدارد. الله بهشت و جهنم را خلق کرده است که مبادا بندگانش از تکالیف خود نسبت به الله سرباززنند و بشرک گرایش یابند. آیا تا حالا شنیده ای که سید علی خامنه ای، مسئولیت یکی از هزاران فرمانی که صادر کرده است پذیرفته باشد؟ مقلدانی مثل خبرگزاری تنسیم که در لیسیدن تف ولایت شهرت خاصی دارد، اشتباها، ولی فقیه سید علی خامنه ای را امام مینامد و از تبار معصومین که یک بی احترامی محترمانه است به شان خدایی ولی فقیه. چه او همچون الله، یکتا است و بی همتا، مثل الله، بجز او هیچ خدای دیگری نیست.
اگر پس از گذشت 42 سال ملت ما دست بگریبان مصیبت های بی شمار است، اکر ملت غرق در سیه روزی و بدبختی است، بآن دلیل است که سید علی خامنه ای، جانشین الله است که بر ما حکومت میکند. کارشناسان و حتی عامه، همگان آگاهند، کشور ایران بر منبع ثروتی نشسته است که میتواند رفاه و آسایش را برای همگان بارمغان آورد و کشور را به رده یکی از ثروتمندترین و حتی پر قدرت ترین کشورهای جهان ارتقا دهد. اما، بیش از 32 سال خدایی آخوند خامنه ای، اکثریت جامعه دچار بخران معیشتی اند. بیش از 65 ملیون نفر، نیازمند یارانه های دولتی اند. گرانی و بیکاری بیداد میکند. فقر و فساد و فحشا فراگیر است. چرخه تولید بسختی میگردد و رمق از اقتصاد ملی گرفته شده است. اقتصادی که جامعه را بدو بخش اقلیتی ثروتمند و اکثریتی نیازمند و محتاج معیشت روزانه تقسیم کرده است
.فشارهای بر آمده از نظام ولایت فقیه، جامعه را بیک انبار باروت تبدیل کرده است که هر آن میتواند منفجر گردد و ویرانیهای بسیاری را ببار آورد، همچنانکه در آبان 98 بوقوع پیوست که در آن بنا برگزارشهای انتشار یافته بیش از 1500 نفر در نقاط مختلف کشور بدست نیروهای قهر و خشونت خدا آخوند خامنه ای بخاک و خون کشیده شده و جان خود را از دست دادند. تنها تاجدار مقدسی همچون خدا خامنه ای، میتواند فرمان خفه کردن صدای معترضین در گلوشان را صادرکند، همچنانکه هیچ تصمیم مهمی در امر کشور داری بدون تایید نظر ولی فقیه هرگز اتخاذ نگردد.
تمامی نهادهای تصمیم گیری بویژه سه قوای نظام جمهوریت، در نهایت بازتابنده اراده و خواست مطلق خدا خامنه ای، ولی فقیه اند. ظاهرا قوه مجریه از آن جهت که منابع مالی و ثروت ملی را در اختیار دارد، با دیگر قوا و بیت رهبری دارای روابطی تنش انگیزاند. مثلا هنوز بدرستی روشن نیست که مسئول تحریمات و تشدید آنها در دوران دانالد ترامپ و ادامه آن با آمدن جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا، کیست یا کدام نهاد است، دعوایی که دیر زمانی ست بین آخوند حسن روحانی بعنوان رئیس دولت ادامه دارد که بیک سرگرمی تبدیل شده است. رئیس تف لیس ولایت سر دبیر کیهان، تحریمات را ناشی از تضمی میداند که آخوند روحانی، رئیس جمهور حکومت اسلامی، بنا بر گزارش "پایگاه تحلیلی پولیتیکو،" به «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا داده است که کشور علیرغم تصمیم «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا برای خروج از برجام و وضع مجدد تحریمها علیه ایران، همچنان در توافق میماند.
البته که تحریف و وارونه ساختن حقایق از مهارتهای تخصصی حکومت آخوندیست. در دعوای تحریمات و یافتن مسئول شرایط اسفبار کنونی در مطبوعات ولایت، هرگز اشاره کوچکی هم به تصمیماتی که آخوند خامنه ای از آغاز در باره غنی سازی هسته ای اتخاذ کرده است نمیشود. کدام فرد یا نهادی میتوانست فرمان فک مهرو موم آزانس بین اللملی آنرژی اتمی و از سر گیری غنی سازی هسته ای را پس از صدور بیانیه مشترک با سه کشور انگلیس و المان و فرانسه در سعد آباد، صادر نماید بجز آخوند خامنه ای، فرمانی که در سقوط و ورشکستگی اقتصادی نقش اصلی را بازی کرده است. البته که تف لیسان ولایت فقیه اشاره ای هم بمذاکرات پس پرده بیت رهبری و معماری نرمش قهرمانه که به قرارداد برجام انجامید، نکنند.
واقعیت آن است که اگر شاهد بر زوال جامعه خود هستیم، نه تنها بلحاظ مادی بلکه بلحاظ اخلاقی، بآن دلیل عن حرص و طمع و هم محرومیت های مادی ست مادر تمام مفاسد اخلاقی، از اختلاس های ملیاردی گرفته تا غارت ثروت ملی، رانت خواری و دزدی و رشوه گیری و کارچاق کنی و از همه اسفناکتر فحشا و تن فروشی که نه تنها به زیر 13 سال رسیده است بلکه بسیاری از زنان مزدوج نیز به حرفه خود فروشی برای امرار معاش ورود پیدا کرده اند.
بمنظور اجتناب از طولانی شدن سخن، همین بس که اشاره کنیم که چندان مهم نیست که آخوند خامنه ای و پیروان و نهادهای وابسته به آنها را مسئول زوال جامعه بدانیم بلکه باید، بدانیم چه چیزی میتواند توضیح دهنده سیاستها یا رفتار و کرداری باشد که چیزی جز زوال و سقوط مادی و اخلاقی ببار نیاورد. آیا نباید باور کنیم آخوند خامنه ای بدون اذن الله هیچ تصمیمی را هرگز اتخاذ نمیکند؟ بدیهی ست که آخوند، خامنه ای باید از عقل و خرد الله برخوردار باشد. او بر اساس خواست و اراده الله که بخوبی از آن اگاه است تصمیم گیری میکند. او باذن الله است که خرید واکسن کرونا از امریکا و انگلیس را تحریم میکند، همچنانکه او باذن الله است که طناب شریعت را برگردن دگراندیشان میاندازد و در سیاهچالهای ولایت در زیر شکنجه و سلولهای انفرادی خرد و شکسته نموده، چنانکه محکومین حاضرند بهر جنایتی اعتراف کنند. یعنی که این شریعت اسلام است که آخوند خامنه ای و قشر آخوندی بر جامعه حاکم گردانده اند.
پس در آستانه سال نو باید بخاطر داشته باشیم که این کفایت نکند که نه بگوییم به جمهوری اسلامی. شعارهای امروز باید روشن و شفاف باشد. نه به شریعت اسلامی، بازتابنده نفی هژمونی و یا سلطه تام دین برجامعه است. نه به شریعت اسلامی تنها نفی نهاد جمهوری اسلامی، بعنوان یک نهاد سیاسی نیست بلکه نفی شریعت اسلامی، یعنی نفی احکامی است بیشتر در شان حیوان تا انسانی خردمند و مستقل و آزاد. هدف هرچه عالیتر و متعالی تر، احتمال موفقیت بیشت!
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
iroznodjomi.blogspot.com
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر