گزارشی از راه توده
هنوز چند روزی از سخنان آقای خامنه ای درباره مشارکت حداکثری در انتخابات نگذشته بود که شورای نگهبان به استقبال این سخنان رفت و دست به یک رد صلاحیت حداکثری زد! کسانی که آقای خامنه ای از آنان خواسته بود حتی اگر نظام و شخص وی را قبول ندارند بخاطر کشور خود و امنیت آن رای بدهند اکنون باید بپذیرند که با حکومتی غیرمسئول و بی توجه به سرنوشت کشور طرف هستند و خود احساس مسئولیت کرده و به نامزدهای جناح راست و کسانی که معتقدند مخالفان رهبر حق زیست و معیشت و کار در این کشور ندارند رای بدهند.
واکنش شورای نگهبان این پیام را به مردم داد که ظاهرا دعوت آقای خامنه ای بیشتر برای رفع مسئولیت و گرفتن قیافه یک رهبر مسئول بود تا داشتن احساس مسئولیت واقعی.
رد صلاحیت حداکثری شورای نگهبان بیش از هر چیز بی پایگاهی دار و دسته های نظامی و راستگرا را در کشور نشان داد. اینان ظاهرا آن 10 یا 15 درصدی را که خود ادعا می کنند نیز در جامعه ندارند و اگرنه برای مجلس یک اقلیت سی نفری اصلاح طلب را در نظر نمی گرفتند. هدف از رد صلاحیت حداکثری ایجاد شرایط برای مشارکت حداقلی است، یعنی تنها حالتی که جناح راست بختی برای بدست آوردن شماری از کرسی های انتخابات را دارد.
ولی آیا شرایط کشور و تناسب قوا اجازه اینکه حاکمیت خطر کنار کشیدن اصلاح طلبان از انتخابات و مشارکت حداقلی را بپذیرد می دهد؟ وضع کشور آشکار است:
از نظر خارجی ایران در محاصره انواع و اقسام خطرهاست که مهمترین آن خطر یک جنگ منطقه ای شیعه و سنی است که بسرعت و قبل از اینکه سپاه از سایت های زیرزمینی و روزمینی آن موشکی شلیک کند به جنگی داخلی تبدیل خواهد شد. از نظر اجتماعی کشور را فقر و فساد و تبعیض و خشونت فرا گرفته است. اقتصاد کشور هم که زیر سایه سقوط بهای نفت و اقتصاد متکی بر واردات و ورشکستگی واحدهای تولیدی و غیرتولیدی و پیامدهای ویرانگر هدفمندی یارانه ها و مسکن مهر و سقوط نظام بانکی دست و پا می زند. راستگرایان حکومتی که قصد بدست گیری مجلس آینده را دارند نه تنها هیچ راه حلی برای معضلات کمرشکنی که کشور را فرا گرفته ندارند، بلکه نشان داده اند که اصولا به لحاظ شایستگی ها و توانایی های مدیریتی هم ظرفیت اداره امور را ندارند، از برنامه ها و سمتگیری های سیاسی آنان سخن نمی گوییم.
از سوی دیگر این بار برخلاف دوران احمدی نژاد، انتخابات توسط وزرات کشور روحانی برگزار می شود و می دانند که نمی توان بسادگی در آرای مردم دستکاری کرد و مثلا چندصد هزار به شمار آرای حداد عادل افزود، چنانکه در مجلس نهم چنین کردند. بنابراین شورای نگهبان و آیتالله خامنه ای اگر نخواهند فرو رفتن کشور در بحران و هرج و مرج را بپذیرند ناگزیر از عقب نشینی خواهند بود. به ویژه آنکه با وضع کنونی و با تجربه کارشکنی های مجلس علیه دولت روحانی کشاندن مردم به پای صندوق های انتخابات بخودی خود دشوار است چه رسد به آنکه همه نامزدها هم از جناح راست و مخالفان دولت یا اصلاح طلبان قلابی و حکومتی باشند که در انصورت مردم قطعا برای رای دادن به نامزدهای دست راستی به پای صندوق های رای نخواهند رفت ولو اینکه اصلاح طلبان هم از آنها دعوت کنند.
چنین امتناعی در واقع به معنای رای منفی به دعوت آقای خامنه ای و مشروعیت وی خواهد بود. در شرایطی که وی خواسته حتی مخالفان نظام و شخص وی رای دهند، عدم مشارکت مردم ضربه دیگری به اعتبار فرو ریخته رهبر خواهد شد. بنابراین مسئله انتخابات آینده آن نیست که کسی از کسی دعوت به تحریم کند. مسئله عبارت از آن است که آیا مردم خود کسانی را که دارای حداقل شرایط برای رای دادن باشند در میان نامزدها خواهند یافت یا نه؟ شورای نگهبان می تواند اصلاح طلبان را رد صلاحیت کند ولی با مردمی که ارزش گرانبهای رای خود و میزان نیاز حاکمیت بدان را می دانند چه خواهد کرد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر