بیژن صف سری
چه آنان که گناه مسندنشینی منفورترین فرد نظام بر کرسی ریاست مجلس خبرگان را به پای رای دهندگان انتخابات این مجلس فرمایشی میگذارند و چه کسانی که تحریم کنندگان انتخابات را مسبب پیروزی نزدیکترین فرد به رهبری نظام میدانند، هر دو به یک میزان به خطا میروند چرا که به تجربه ۳۸ ساله حاکمیت بیسوال نظام ولایی ثابت گردید که نتیجه حضور و یا عدم حضورمردم در پای صندوقهای رای همواره یکسان بوده است
کسب مسند ریاست مجلسی فرمایشی توسط منفورترین فرد نزدیک به رهبری نظام ، همچنین توافق میان دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا بر سر ریاست مجلس دهم موضوع هیاهویی است که این روز ها گوش فلک را پر کرده است هیاهویی که نه تنها برای "هیچ" است بلکه به نوعی پاک کردن صورت مسئله درد «چه باید کرد؟» است، دردی که گمان می بریم علاج آن معرکه انتخابات و در صندوق های رای این شعبده است.
به باور این قلم چه آنانکه گناه مسندنشینی منفورترین فرد نظام، بر کرسی ریاست مجلس خبرگان را به پای رای دهندگان انتخابات این مجلس فرمایشی می گذارند و چه کسانیکه تحریم کنندگان انتخابات را مسبب پیروزی نزدیک ترین فردبه رهبری نظام می دانند هر دو به یک میزان به خطا می روند چرا که به تجربه ۳۸ ساله حاکمیت بی سوال نظام ولایی ثابت گردید که نتیجه حضور و یا عدم حضورمردم در پای صندوق های رای همواره یکسان بوده است و تاثیری در تغیر و تحول امور از پیش تعین شده رژیم نداشته است ، خاصه رای دادن برای تعین نمایندگان مجلسی که ملک طلق رهبری بودنش اظهر المن الشمس است.
مجلس عقیم
بعد از مرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی و تحمیل جانشینی سید خراسانی ، تائید شورای نظارت استصوابی نیز شامل حال داوطلبان نمایندگی مجلس خبرگان رهبری هم شد تا بدین وسیله تمامی کسانیکه با حکومت بی سوال رهبرتحمیل شده جدید ساز مخالف می زدند حذف شوند خاصه نیرو های " چپ" که با نام "یاران امام" قد علم کرده بودند اما در دور دوم انتخابات این مجلس یکی پس از دیگری با انگ عدم صلاحیت حذف می شوند که از آن میان می توان غیر از محمد خاتمی، علیاکبر محتشمیپور، آیت الله بیات ، مهدی کروبی ، نام برادران رهبرو رئیس شورای مصلحت نظام که خود بانی به تاج و تخت رساندن سید خراسانی بود دیده می شد.
بی گمان با چنین حذفی آینده مجلسی که به قصد کنترل رهبری بنیان گذارده شده بود به یکباره به محلسی دست و پا بسته مبدل شد ودیگر بر کسی پوشیده نماند که با چنین مجلسی عقیم هر روز بر خود کامگی رهبری افزوده خواهد شد تا بدانجا که گروهی از روحانیون هم در بیانیهای پر عتاب این پرسش را در اذهان عمومی مطرح می سازند که "اگر در اینده رهبری نظام میل حکومت بی سوال داشت با کدام اهرم قانونی می توان مانع شد ؟ ایا مجلس خبرگانی که اعضای آن همگی انتصابی و با یک واسطه تحت نظارت و هدایت رهبری قرار دارند چنین پتانسیلی را خواهد داشت ؟(نقل به مضمون)
از آن پس با چنین اوصافی به حکم عقل و منطق باید ریشه هر گونه خوش باوری و دل بستن به چنین مجلسی در دلها از بیخ بن خشکیده می شد و دیگرنبایداحدی از احاد ملت امیدی به این جمع عقیم شدگان می داشت اما نظر به این واقعیت محض که ملت ایران همواره عبرت ناپذیر بوده و هرگز گذشته را چراغ راه اینده خود نمی داند ، این سیکل فراموشی سهوی در هر دوره از شعبده انتخابات تکرار شد خاصه نقش برخی از قلم بدستانی که از قضا مورد خشم و عضب نظام هم قرار دارند در این فراموشی پر رنگ تر از طرفدارن نظام بود چرا که با تحلیل های عاری از واقعیت و عدم شناخت رژیم چنان بذر امید در دل ها کاشتند که گویی همه راه ها به این جمع خود فروختگان ختم می شود.
خواب زدگان
مثل معروفی است که می گویند كسی كه خواب است می توان با نهیب بیدار كرد، اما كسی كه خود را به خواب زده هرگز نمی توان بیدارش کرد واین حکایت آن دسته از کسانی است که امروز در توچیح شکست "حذف مثلث جیم" (جنتی، یزدی و مصباح) هنوزدست ازتحلیل های واهی خود بر نداشته و در توجیح چرایی انتخاب نفر اخر انتخابات به ریاست مجلس خبرگان می گویند« این درست که ریاست مجلس از میان گروه اکثریت اصولگرای خبرگان انتخاب شد اما یک سوم اقلیتی که به ریاست جدید خبرگان رای نداده اند در تعین انتخاب رهبر اینده نقش موثری خواهند داشت و بدون جلب رضایت این یک سوم اقلیت، انتخاب جانشسن رهبری محال است و الخ ...
بی شک بازی سیاست در کشورمان همچون بازی طناب کشی را میماند اما صرف نظر از رقابتی که در این بازی وجود دارد هر دو طرف در تحمیق تماشاگران (بخوانید ملت) این بازی اتفاق نظر دارند از این رو اگر این وافعیت را بپذیریم که هیج یک از برندگان این معرکه دلسوز ملت نبوده و نخواهند بود ( کما اینکه در طی ۳۸ سال حاکمیت نظام به تجربه دریافتیم ) هر گز به تماشای این معرکه نمی ایستادیم . بقول زنده یاد سعید نفیسی که می گفت: خدواند به ما ایرانیان همچون نیاکانمان ذوق مخصوصی برای تماشا کردن داده است و تا چند قرن دیگر هم فرزندانمان هم سرگرم همین تما شا خواهند بود ...
لاریجانی یا عارف
بعد ازتعین ریاست مجلس خبرگان حالا همه نگاه ها از پنجره خانه ملت به تعین ریاست مجلس دهم دوخته شده است غافل که انتخاب رئیس مجلس از بین هر یک از دوگروه تعین شود تاثیری بر روند اداره امور کشور تحت نظر ولایت فقیه پیش نخواهد امد خاصه اصلاح طلبان با همه تلاشی که برای بازگشت به حوزه قدرت داشتند و در اولین گام برای تصاحب مجلس دهم خیز پرشتابی داشتند به رغم پیروزی نسبی در انتخابات ، بر سر تعین ریاست مجلس بجای رقابت تن به توافق داده و آن را به مصلحت نظام و مجلس می دانند و آنچه در این میان درهمین اولین روز های ورود به خانه ملت فراموش گردید مصلحت مردم و ایران است و این خود نیز مهمترین نشانه از آینده مجلسی است که بازهم به غلط گمان می رفت با ورود اکثریت اصلاح طلبان به مجلس دهم منشا خیری برای ملت خواهند بود.
جنتی و جایگاه رفیع خبرگان
بی گمان برخلاف تصور همه گان در رقابت بین اصولگرایان و طیف میانه رو نظام بر سر تصاحب کرسی مجلس خبرگان آنکه برنده این طناب کشی سیاسی شد شخص اول نظام آیت الله خامنه ای است که در اولین واکنش به انتخاب فرد مورد نظر خود درمسند ریاست مجلس تحت فرمانش در پیامی معنا دار مسئولیت اعضاء مجلس پنچم خبرگان را اینگونه ترسیم می کند«حراست دقیق و همهجانبه از هویت اسلامی و انقلابی نظام حاکم بر کشور و هدایت دستگاههای درهم تنیده این نظام» غافل که این بار با چیدمان این مجلس خاصه با تحمیل بدنام ترین مرید حلقه به گوش خود به ریاست آن عنقریت به همان نتیجه ای خواهد رسید که ملا نصرالدین از بردن الاغ خود به پشت بام بدان نائل شد، که می گویند ملا نصر الدین برای تعمیر بام خانه خود مجبور شد مصالح ساختمانی را بر پشت الاغ بگذارد و به بالای پشت بام ببرد. الاغ هم به سختی از پله ها بالا رفت. ملا مصالح ساختمانی را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پایین هدایت كرد. ملا نمی دانست كه الاغ از پله بالا می رود، ولی به هیچ وجه از پله پایین نمی آید. هر كاری كرد، الاغ از پله پایین نیامد. لاجرم ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد تا استراحت كند. اما درهمین اثنا الاغ برروی پشت بام شروع به بالا و پایین پریدن کرد و ملا دوباره به پشت بام رفت، تا الاغ را آرام كند اما الاغ به هیچ وجه آرام نمی شود. ملا نا امید دوباربرمی گردد تا راه چاره ایی بیابد اما بعد از مدتی ناگهان دید سقف اتاق خراب شد و پاهای الاغ از سقف آویزان است. در نهایت الاغ از سقف به زمین افتاد و مرد. و ملا نصرالدین با حسرتی از مرگ الاغ با خود گفت لعنت بر من كه نمی دانستم اگر الاغی به جایگاه رفیع برسد، هم آنجا را خراب می كند و هم خودش را به کشتن می دهد.
کنایه روحانی پاسخ به رهبری
بی شک مستدل ترین پاسخ به ظفرمندی ایت الله خامنه ای درتحمیل جنتی به ریاست مجلس پنجم خبرگان نوشته کنایه امیز شیخ حسن روحانی رئیس جمهور منتخب نظام در تویئتر او است .
روحانی با اشاره به یکی از اصول فراموش شده قانون اساسی که چیزی جز "حق بر گزاری رفراندم" نیست در توییتر خود نوشت: تمایل دارم برای یکبار هم شده برای اجرای مسئله بسیارمهمی که برای همه اهمیت دارد،بنا بر یکی از اصول قانون اساسی از مردم سوال شود.
العرض آنچه گفته آمد سیگل رفتاری جامعه ای است که به رغم هوشیاری میلی به تغیر ندارد و تنها با هیاهویی بسیار برای هیچ خود را تسکین می دهد شاید به این دلیل که به بی اعتنایی و ظلم پذیری خو کرده است و در مقابله با زور خودکامگان خود را ناتوان می داند و عارضه ای دیرین است که از نیاکانمان به ارث بردیم و تنها هر پنجاه سال با احساس غبن ازسرنوشت خود بر می خیزیم ودر پی حق طلبی هیاهویی به پا میکنیم و با تکرار اشتباهات گذشته برگی بر تاریخ سرزمین خود می افزائیم و دوباره در لاک سکوت و ظلم پذیری فرو می رویم و این دور تسلسل همچنان ادامه خواهد داشت مگر روزی که به صرافت تغیر آن برائیم .
تلقین و درس اهل نظر یك اشارتست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر