وقتی مردم ایران بدنبال تحریم های کمر شکن بین المللی ناشی از برنامه جنجالی هسته ای روز به روز فقیرتر می شدند و سرمایه های خود را از دست می دادند، مقامات با افتخار می گفتند “تحریم فرصت است و باید خدا را بابت آن شاکر باشیم.” تحریم فرصت بود اما نه برای ساختن ایران بلکه فرصتی بود برای بی قانونی و غارت کشور توسط نهادهای ذی نفوذ .
دوران احمدی نژاد دروان نکبت برای یک ملت و دروانی طلایی برای صاحبان قدرت و پیاده نظام های آنان در کشورهای مختلف بوده است. ضراب جوان ۳۳ ساله است که به گفته مقامات آمریکا درآمدش از قبال دور زدن تحریم ها سالانه نزدیک به ۱۱ میلیارد دلار است. ضراب و زنجانی نمونه کوچکی از باتلاق کثیفی هستند که بنام فرصت بودن تحریم ها در آن دوران بر کشور تحمیل شد.
وال استریت ژورنال از اعتراض دادستان ها به وثیقه ۵۰ میلیون دلاری رضا ضراب ۳۳ ساله، شریک بابک زنجانی و دیگر افراد پشت پرده فساد چند ده میلیارد دلاری ایران در دوران تحریم خبر داد. وی به تسهیل انتقال میلیونها دلار به ایران و دور زدن تحریمهای ایالات متحده متهم است.
دادستان های آمریکایی در اسناد دادگاه به “ثروت و نفوذ هنگفت” ضراب اشاره کردند و گفتند که با توجه به اینکه او پیوندی با جامعه آمریکا ندارد “انگیزه و توانایی زیادی برای گریز” دارد.
ضراب در ماه مارس در شهر میامی در ایالت فلوریدا، به اتهام توطئه برای انجام صدها میلیون دلار معاملات مالی برای کمک به دولت یا سایر نهادهای ایرانی برای دور زدن تحریم ها، دستگیر شد.
به گفته بنیامین برفمن وکیل ضراب، موکل او توسط دادستان فدرال در منهتن به چهار فقره جرم از جمله پولشویی و تقلب بانکی متهم شده و حکم او به گفته کارشناسان حقوقی چیزی حدود ۷۵ سال زندان خواهد بود.
روز گذشته دادستان آمریکا ابراز داشت: رضا ضراب به دلیل نفوذ و ثروت زیادی که دارد نباید تا قبل از تشکیل دادگاه آزاد شود چرا که بنا بر اخباری که در خصوص تعداد زیاد پاسپورتهای این فرد وجود دارد این خطر وجود دارد که به کشورهایی که تعهدی جهت استرداد مجرمین ندارند سفر کند.
هفته گذشته وکیل ضراب پیشنهاد وثیقه ۵۰ میلیون دلاری برای آزادی او قبل از تشکیل دادگاه را داده بود که قرار بود ۱۰ میلیون دلار آن به صورت نقدی پرداخت شود. در عین حال او گفته بود پاسپورتهای ضراب میتواند در این مدت ضبط شود و نیروهای امنیتی ۲۴ ساعته او را تحت نظر قرار دهند.
با این وجود دادستان ادعا کرده بود این رویهها برای اطمینان از حضور ضراب در دادگاه کافی نیست.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس دولت آمریکا می گوید که آقای ضراب سالانه ۱۱ میلیارد دلار از کسب و کارهایش درآمد دارد و دارایی های او شامل ۲۰ ملک، شش اسب، ۱۷ اتومبیل مجلل، هفت قایق تفریحی، یک هواپیمای شخصی و بیش از ۱۰ میلیون دلار آثار هنری است.
به گفته دادستان ضراب میتواند به هر کجا که بخواهد به طور مخفیانه سفر کند.
بر اساس جدول زمانبندی دادگاه، ۲ ژوئن قرار است طی جلسهای نتیجه ادامه بازداشت یا آزادی موقت ضراب توسط قاضی فدرال تعیین شود.
به گزارش وال استریت ژورنال، در پیشنهاد وثیقه ضراب توسط وکیل او به فعالیتهای خیرخواهانه ضراب اشاره کرده و گفته است ضراب مبلغ دو میلیون و سیصد هزار دلار به یک موسسه غیرانتفاعی ترکیهای به نام توگم-در کمک میکند.
دادستان در پاسخ به این ادعای وکیل رضا ضراب گفت: این موسسه غیرانتفاعی در ترکیه توسط همسر رجب طیب اردوغان تاسیس شده است و اثبات میکند که ضراب از ثروت خود برای رشوه دادن به سیاستمداران در ترکیه استفاده میکند.
وکیل ضراب در جلسه طرح دعوی روز چهارشنبه به شدت به رای دادگاه جهت تمدید بازداشت موکل خود اعتراض کرد.
خود را در کدام گروه می یابید ؟؟؟
چرا اصولگرا هستم > زیرا معتقدم که تنها در سایه خشونت و واپس نگاهداشتن مردم می توانم منافع خود را تامین کنم
چرا اصلاح طلب هستم > زیرا معتقدم که با دادن برخی آزادی های محدود و تلاش برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی ، هم در قدرت سهیم باشم و هم مردمی مرا بنامند، با این نگاه، منافع شخصی خود را از دو جهت تامین می کنم. مهم نیست که فردی چون جوادی آملی مرا حضورآ « دیّوث سیاسی » خطاب کند. مهم اینجاست که محمد خاتمی به عنوان رهبر اصلاحات من را حمایت می کند.
چرا دگرباورم > زیرا معتقدم که نه با اصلاح دین مبین اسلام و نه با اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران طلایی امام ، ،سرزمین نیاکان من روی سعادت نخواهد دید ، بنابراین ، چاره درد های آنرا تنها در گرایش به « موازین و ارزشهای اعلامیه جهانی حقوق بشر » می یابم ، و در این راه مبارزه سیاسی و حقوقی می کنم و خواهم کرد.
«نگاه ما به موضوع بهاییها « موضوع حقوق بشر» است و این که حالا من مسلمانم و آنها بهایی هستند و یا اینکه اصلا کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحثها نیست. « موضوع حقوق بشر » است و این که به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیهشان برخوردار نیستند، از جمله بهاییها و این خوب نیست».
«نگاه ما به موضوع بهاییها « موضوع حقوق بشر» است و این که حالا من مسلمانم و آنها بهایی هستند و یا اینکه اصلا کدام دین خوب است و کدام دین بد است، این بحثها نیست. « موضوع حقوق بشر » است و این که به هرحال یکسری اقشار در جامعه ما متاسفانه از حقوق اولیهشان برخوردار نیستند، از جمله بهاییها و این خوب نیست».
این نگاه تحول یافته یک آیت اله زاده است ، ایکاش آقای عارف هم جویی از این نوع تحول را کسب کرده بود!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر