۱۳۹۵ خرداد ۴, سه‌شنبه

" اموال مردم ایران " یا " دارای جمهوری اسلامی "



تقی مختار

چگونه است که وقتی می‌دانند این دارائی‌ها نه در گذشته مال آن‌ها بوده و نه امروز مال آن‌هاست بلکه متعلق به حکومتی است که مقامات آن از مردم و نماینده منتخب و پاسخگوی مردم نیستند و هر درآمدی را که از آن "آب و خاک"، به هر شکل و طریق، به دست می‌آورند، در آنجائی و به طریقی - که الزاما نفعش به مردم ایران نمی‌رسد - هزینه و یا تلف می‌کنند که نفع خودشان است، باز اجازه می‌دهند که اینطور آن‌ها را مسخره کرده و وسط میدان به رقص آورند! 

اقای محمد سهیمی با گذاشتن لینک مربوط به نامه اعتراض آمیز «تعداد زیادی از هنرمندان داخل کشور» به دبیرکل سازمان ملل، یادداشتی در«فیس بوک» نوشته است به این شرح: «دوستان: همانطور که می دانید دولت آمریکا بطور غیرقانونی ۲ میلیارد دلار از اموال ملت ایران را از شعبه یکی‌ از بانک‌های آمریکا در اروپا برداشت کرد. در اعتراض به این دزدی و راهزنی بین‌المللی تعداد زیادی از هنرمندان داخل کشور...»
به لینک داده شده که مراجعه می کنید می بینید آقای پرویز پرستوئی، بازیگر معروف سینما و تئاتر، بعنوان «دبیر منتخب» کمپینی که با صفت «بزرگ و مردمی» برای «جلوگیری از برداشت غیرقانونی اموال ملت ایران در آمریکا» راه اندازی شده و نامه اعتراضی خطاب به آقای دبیرکل سازمان ملل هم ظاهرا اولین اقدام آن است، یادداشتی در پیشانی نامه مذکور گذاشته است برای تشویق و ترغیب عموم مردم به امضاء نامه مذکور، با این جملات: «ما مردم ایران آنقدر در پیچ و خم حوادث روزگار آبدیده شده‌ایم که بخواهیم و بتوانیم قدرتمندانه خواسته‌های به حقمان را از روش‌های قانونی و مدنی پیگیری کرده و بهانه به دست دشمنان این مرز و بوم ندهیم. هرکس که این آب و خاک را دوست دارد بسم‌الله، با شرکت در این گردهمایی بزرگ ملی به دیگر جهانیان نشان دهد که هرگز نخواهد گذاشت حق فرزندانش از گلوی هیچ غاصبی به‌راحتی پایین برود.»
متن کوتاه نامه هم این است: «جناب آقای بان کی مون؛ دبیر کل محترم سازمان ملل متحد. ما امضاکنندگان این بیانیه به‌عنوان جمعی از ملت ایران درخواست داریم که به نامه اعتراضی دولتمان به جنابعالی در مورد حکم دادگاه‌های آمریکا درباره برداشت غیرقانونی دو میلیارد دلار از اموالمان در این کشور کاملا توجه کرده و از این امر که خلاف رویه بین‌المللی است به‌شدت و قاطعانه جلوگیری فرمایید.»
امضاء کنندگان نامه تا اینجا فقط ۱۲۶ نفر هستند که با دقتی در اسامی می شود فهمید که اکثرشان از شمار هنرمندان حزب اللهی یا زیر چتر حزب الله و دولت و حکومت اسلامی، و یا نزدیک به نهادها و مقامات مختلف و منتفع از آن ها هستند و اسم شمار بزرگی از اهالی سرشناس سینما و تئآتر که اتفاقا این روزها هم در داخل و هم در خارج از کشور مطرح اند در میان آن ها دیده نمی شود. بانی امر هم ظاهرا نهادی نیست جز «حوزه هنری انقلاب اسلامی» که متن نامه در «پایگاه خبری» آن گذاشته شده؛ همراه با امکانی برای تقاضای افزودن نام داوطلبان تازه. «حوزه هنری انقلاب اسلامی» البته صفحات ویژه خودش در «اینستاگرام»، «گوگل پلاس»، «تلگرام» و «آپارات» را هم دارد که متن نامه مذکور در همه آن ها هم گنجانده شده است.
جنبه های ریاکاری، دوروئی، منافقی، التقاطی، شلم شوربائی، احساسی و بی منطق فرهنگ عزیز ایرانی ما در کل این ماجرا بصورتی پررنگ قابل ملاحظه است. چطور؟
۱- آقای محمد سهیمی که ظاهرا اهل قلم و نویسنده و مفسر امور سیاسی است (حالا من به نظرات و عقایدش کار ندارم؛ مقصودم اشاره به توانائی ایشان در نوشتن، تحلیل و قضاوت کردن است) در خبری که به ما می دهد می نویسد: «تعداد زیادی از هنرمندان داخل کشور» این نامه را امضاء کرده اند، در حالی که فقط ۱۲۶ نفر از کل هزاران هنرمند عرصه های مختلف هنری در ایران آن را امضاء کرده اند. می نویسد: «دولت آمریکا بطور غیرقانونی ۲ میلیارد دلار... برداشت کرده است» در حالی که این عمل کاملا بصورت قانونی و با حکم صادر شده از سوی «دادگاه عالی آمریکا» برداشت شده. می نویسد: «از اموال ملت ایران» برداشت شده در حالی که این پول از «دارائی مسدود شده حکومت و دولت ایران» برداشت شده و چنان که توضیح خواهم داد هیچ ربطی به «ملت ایران» ندارد. و بالاخره می نویسد: نامه مذکور در اعتراض به این «دزدی و راهزنی بین‌المللی» نوشته شده در حالی که به روشنی معلوم است نه «دزدی» در کار بوده و نه «راهزنی» بلکه این کار در روز روشن، به حکم یک «دادگاه عالی آمریکا» و با اعلام به همه دنیا انجام گرفته است. ممکن است ما یا حکومت جمهوری اسلامی با این عمل موافق نباشیم و حق مخالفت و دادخواهی و اعتراضمان هم بجا باشد ولی این که موضوع را وارونه جلوه دهیم و «ننه من غریبم بازی» در بیاوریم، دروغ ببافیم و حرف های احساساتی و پرت بزنیم هیچ کدام «منطق» حقوقی و قانونی ندارد.
۲- آقای پرویز پرستوئی در یادداشت کوتاه خود بر پیشانی «دادخواست» نوشته است: «ما مردم ایران آنقدر...» که ادعای بزرگ و نادرستی است چون نه ایشان و نه آن ۱۲۶ نفری که این «دادخواست» را امضاء کرده اند نمایندگی از سوی «مردم ایران» ندارند بلکه در بهترین صورت می توانند نمایندگان «هنرمندان» ایران باشند آن هم تازه اگر همه یا اکثریت هنرمندان ایران «دادخواست» مربوطه را تائید و امضاء کرده باشند. ایشان می نویسد: «ما مردم ایران آنقدر... آبدیده شده‌ایم که بخواهیم و بتوانیم قدرتمندانه خواسته‌های به حقمان را... پیگیری کرده و...» که شعاری بیش نیست چون ظرف ۳۷ سال گذشته دیده نشده است که «مردم ایران»، علی رغم همه دل چرکینی ها و نارضایتی هائی که از حکومت اسلامی دارند، توانسته باشند «قدرتمندانه» خواسته های به حقشان را پیگیری کنند. که اگر اینطور بود می باید تا به حال به خیلی از خواسته هاشان رسیده باشند. می نویسد: مردم ایران خواسته هاشان را «از روش‌های قانونی و مدنی» پیگیری می کنند تا «بهانه به دست دشمنان این مرز و بوم» ندهند. واضح است که وقتی برای رسیدن به خواسته یا خواسته هائی از «روش های قانونی و مدنی» استفاده می شود «قوانین مدنی» کشور متبوع مورد نظر است که در اینجا بر می گردد به ایران و خواسته هائی از «حکومت جمهوری اسلامی ایران» و کل این «درخواست ها»، «روش ها» و نحوه «پیگیری» آن ها هیچ ربطی نمی تواند به «دشمنان این مرز و بوم» داشته باشد چه رسد به این که «بهانه ای» به دست آن ها بدهد. می نویسد: «هرکس که این آب و خاک را دوست دارد بسم‌الله...» از نوع «اسلامی» دعوت دیگران به پیوستن به این کمپین که بگذریم، از سوء استفاده از حس «میهنی» مردم در وسط این «دعوای پولی» نمی شود گذشت. انگار «دزدان و راهزنان بین المللی» دو میلیارد متر مربع از خاک مملکت را چاپیده اند که اگر هر کس آن را دوست دارد باید قیام کند و به این کمپین اعتراضی بپیوندد. می نویسد: «هر کس این آب و خاک را دوست دارد» باید با شرکت در این «گردهمآئی بزرگ ملی» به جهانیان نشان دهد که «هرگز نخواهد گذاشت حق فرزندانش از گلوی هیچ غاصبی به‌راحتی پایین برود.» و معلوم نمی کند که غرض از این «فرزندان» کدام است؛ همه فرزندان ایران یا آن دسته از فرزندانی که ۳۷ سال است «آب و خاک» ایران را به زور و با اعمال شدیدترین استبداد دینی غصب کرده اند؟
من واقعا شک دارم که آقای محمد سهیمی، که ما را در جریان این حرکت گذاشته، و همینطور آقای پرویز پرستوئی و آن ۱۲۶ هنرمندی که این «دادخواست» را امضاء کرده اند، نمی فهمند که «دارائی های مسدود شده ایران» در بانک های آمریکا یا هر کشور دیگر، اگر همه به فرض هم شده به ایران برگردانده شود، واریز جیب گشاد حکومت می شود و نه جیب نداشته «ملت ایران»! و چگونه است که وقتی می دانند این دارائی ها نه در گذشته مال آن ها بوده و نه امروز مال آن هاست بلکه متعلق به حکومتی است که مقامات آن از مردم و نماینده منتخب و پاسخگوی مردم نیستند و هردرآمدی را که از آن «آب و خاک»، به هر شکل و طریق، به دست می آورند، در آنجائی و به طریقی - که الزاما نفعش به مردم ایران نمی رسد - هزینه و یا تلف می کنند که نفع خودشان است، باز اجازه می دهند که اینطور آن ها را مسخره کرده و وسط میدان به رقص آورند!
بر اساس خبری که ماه گذشته توسط همه خبرگزاری های دولتی ایران و خبرگزاری های مستقل بین المللی انتشار یافت، واقعیت ماجرا این است که دادگاه عالی آمریکا در ماه اپریل سال میلادی جاری حکمی صادر و مقرر کرد که حدود دو میلیارد دلار از دارایی مسدود شده ایران باید به آسیب دیدگان و خانواده های قربانیان عملیات تروریستی سال های ۱۹۸۳ و ۱۹۹۶ میلادی که مقامات آمریکا حکومت فعلی ایران را در دست داشتن در آن ها متهم کرده اند پرداخت شود.
این ماجرا ده سال است که ادامه دارد. در سال ۲۰۰۷ میلادی دادگاه فدرال آمریکا خواهان آن شد که دو میلیارد و ۶۵۰ میلیون دلار به عنوان خسارت به خانواده نظامیان آمریکایی پرداخت کنند که در نتیجه عملیات تروریستی سال ۱۹۸۳ در بیروت کشته شدند. در سال ۲۰۱۴ میلادی این حکم دادگاه بطور نهایی به تصویب رسید و این مبلغ به دو میلیارد دلار کاهش یافت و پیشنهاد شد که از حساب بانک مرکزی ایران که در «سیتی بانک» آمریکا مسدود شده بود برداشت شود. در آن زمان بانک مرکزی ایران با استناد به موافقتنامه ای که در سال ۱۹۵۵ میلادی با واشنگتن به امضا رسیده بود (با این مضمون که آمریکا برداشت وجوه از این حساب ها را ممنوع اعلام می کند) درخواست تجدید نظر در حکم دادگاه کرد. علی رغم این درخواست، مقامات قضایی آمریکا حکمی در خصوص پرداخت خسارت به خانواده های ۱۹ آمریکایی کشته شده در زمان عملیات تروریستی در سال ۱۹۹۶ میلادی در برج «الخبر» عربستان سعودی صادر کردند چون واشنگتن تهران را در این قضیه متهم کرده است.
چندی پیش، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران این تصمیم دادگاه عالی آمریکا را شدیدا محکوم کرد و آن را «دزدی» نامید؛ یعنی همان حرفی که آقای سهیمی با افزودن واژه «راهزنی» به آن حالا دارد تکرار می کند.
یادآوری این نکته هم حائز اهمیت است که در همان وقت آقای حسین جابری انصاری، نماینده وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، گفت: «تصمیم مذکور یعنی مسخره گرفتن حقوق بین المللی و معادل سرقت دارایی جمهوری اسلامی ایران است.» و به این ترتیب روشن است که اگر هم حق با حکومت فعلی ایران باشد، پولی که به اصطلاح «دزدیده» یا «راهزنی» شده «دارائی جمهوری اسلامی ایران» است و نه متعلق به «فرزندان» و «ملت» ایران که آقای پرویز پرستوئی و ۱۲۶ همکارش با ارسال «دادخواستی» به دبیرکل سازمان ملل در حمایت از اعتراض حکومت اسلامی، قصد دارند آن را «از گلوی غاصبان» به در آورند.ن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر