از این کوزه که در عکس می بینید، امثال رسائی و کوچک زاده و حسینیان و آقا تهرانی و بقیه فراکسیونی در آمده که پول تو جیبی شان را از مصباح یزدی می گیرند. البته برای تهیه سیمان و ریختن روی ظریف و صالحی از بودجه مخصوص مصرف می کنند!
|
سینه زنی با نوحه ای در مدح خامنه ای و فجاشی به جنبش سبز
سردارِ “اشرار”
تصوير اول: پنج سال پيش در چنين روزهايى (آستان ماه محرم) مركز رسيدگى به امور مساجد در بخشنامهاى از روحانيان و مبلّغان خواست تا بر منبرها از “تشابه حادثهى كربلا و فتنهى ٨٨” بگويند. اين مركز با حكم آقاى خامنهاى تأسيس شده و وظيفهاش بنابر آنچه در اين حكم آمده “نصب امام جماعت و ديگر مسؤولين مربوط به مساجد” جهت “تقويت هماهنگ جنبههاى معنوى و انقلابى” است. همزمان (يك هفته مانده به محرم) احمد خاتمى (امام جمعهى موقت تهران) هم “مداحان” را فراخواند تا دست به كار شوند: “مداحان باید احساس وظیفه كنند و گره زدن دیروز و امروز هنر بزرگ مداحی است… فتنهى یزیدی را با فتنهى اخیر گره بزنید… انتظار از مداحان بسیجی این است که در خط مقدم این روشنگریها باشند.”
تصوير دوم: شش سال پيش در چنين روزهايى، سرتيپ حسين همدانى در حال تربيت و “سازماندهىِ اشرار و اراذل” بود تا در عاشوراى ٨٨ “به جمعيت بزنند” و با “تيغ و قمه” به جان مردم بيفتند؛ بخشى از افتخارات “سردار” را در مصاحبه با “تابناك” از زبان خودش بخوانيد: “برآورد من این بود که روز عاشورا اتفاقاتی در پیش خواهد بود… همهى سینماهای تهران را اجاره کردم. تمام مدارس و حسینیهها را در اختیار گرفتیم… پنجهزار نفر از کسانی که… از اشرار و اراذل بودند را شناسایی کردیم و در منزلشان کنترلشان مىكرديم… اینها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سروکار دارند را پای کار بیاوریم. یکی از اینها فردی بود به نام ستاری. این ستاری وقتی به جمعیت زد جانباز ٧٠ درصد شد و به شهادت رسيد… روز عاشورا همین سه گردان غائله را جمع کردند…”.
تصوير سوم: نتيجهى سپردنِ مردم به “سه گردان اشرار و اراذل”، فاجعهاى شد كه ميرحسين موسوى در بيانيهى سالگرد عاشوراى ٨٨، آن را چنين روايت كرد:
تصوير سوم: نتيجهى سپردنِ مردم به “سه گردان اشرار و اراذل”، فاجعهاى شد كه ميرحسين موسوى در بيانيهى سالگرد عاشوراى ٨٨، آن را چنين روايت كرد:
“به یاد دارید که در عاشورای سال گذشته با عزاداران معترض چه کردند: آنها را از پلها به پایین انداختند، با ماشین از روی پیکر بیدفاع آنان گذشتند، سینهی مالامال از عشقشان را هدف گلوله قرار دادند، و آنگاه بیشرمانه عکسالعمل مردم خشمگین را با نمایش ناقص و گزینشی در رسانههایشان، شورش دستنشاندههای استکبار نامیدند و فریاد وا اسلاما سر دادند! آیا آن کس که ماشین پلیس دوبار از روی او رد شد، آمریکایی بود یا کسانی که از روی پل به پایین پرتاب شدند دستنشاندهی آمریکا و اسرائیل؟…پس از آن هم به دستگیری تعداد زیادی زن و مرد از بهترین فرزندان این انقلاب و آب و خاک پرداختند تا فریادها را در گلو خفه کنند. غافل از آنکه خشم فروخوردهی مردم آگاه و مظلوم بسیار خطرناکتر از فریادهای تظلمخواهی آنها خواهد بود”.
تصوير چهارم: پنج سال پيش در همين روزها، مهدى كروبى در مصاحبه با روزنامهى اعتماد ملى، بازىگردانانِ معركهى عاشوراى ٨٨ را “مدعیان دروغینِ جبههى حسینی” خواند و گفت: “آنها در این شبیهسازىها و مقایسه کردنهاى هدفمند، معترضین به نتایج انتخابات را یزید و یزیدیان خطاب مىكنند… البته با این تفاوت که در آن زمان حکومت در اختیار یزید و عُبیدالله بود و حسین و یارانش در اقلیت و غربت؛ اما اکنون آنهایی حاکمیت را در اختیار دارند که جنایتهاى بینظيرى در کهریزک، اوین و کف خیابانها و حمله به مجتمعهاى مسکونی به نام یاران و جانشینان واقعی امام حسین در حق مردم مظلوم و بی دفاع ایران انجام دادند.”
و نتيجه:
وقتى مركز امور مساجد، “زبانها” را “هماهنگ” كند تا بر منابر به جاى ذكر خدا، دروغِ بخشنامهاى بگويند و مرحومِ سردار هم سازماندهىِ “دستها” را بر عهده بگيرد تا با “تيغ و قمه” به جان مردم بيفتند، ماجرا فقط به روز عاشورا ختم نمىشود؛ بچههاى مردم را بدهيد دست “گردانهاى اشرار و اراذل” با اختيار تام، و درِ بازداشتگاه را هم ببنديد، چه اتفاقى مىافتد؟!
همه چيز منظم و مرتب است، نه مرگِ كسانى كه در “بازداشتگاه كهريزك” جان باختند عجيب است و نه روايتِ نجاتيافتگان دربارهى آنهمه تجاوز و شكنجه.
همه چيز منظم و مرتب است، نه مرگِ كسانى كه در “بازداشتگاه كهريزك” جان باختند عجيب است و نه روايتِ نجاتيافتگان دربارهى آنهمه تجاوز و شكنجه.
يك جُو آگاهى و عدالت (و البته شرافت) اگر بود، امثال اين “سردار”ها بايد محاكمه و مجازات مىشدند؛ حالا شش محرّم گذشته از آن عاشوراى خونين. معترضان به جنايت در “حصر”ند و مُجرمان، آزاد تا فتوحاتِ آن روزها را به رخ بكشند و دور تابوتِ “سردارِ اشرار” و يكى از تبهكاران درجهى اولِ عاشوراى ٨٨، “شهادت” خيرات كنند! مىگذرد اين روزها هم. تاريخِ تجربههاى انسانى مىگويد براى تماشاى عاقبت و عقوبت نبايد عجله كرد، اما عدالت را هر روز بايد تكرار كرد.
روز آنلاین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر