یوسفی اشکوری
.وبلاگ شخصی
درهفته
قبل آقای خامنه ای با ارسال نامه ای به روحانی رئیس جمهور برنامه برجام را تأیید
کرد و روحانی نیز کتبا به آن پاسخ داد و اظهار اطاعت کرد.
اما آقای
خامنه ای در این نوشته تقریبا مفصل ضمن اصرار بر آمریکاستیزی معمول خود و هشدار
نسبت به اعمال نفوذ استکبار در ایران پسابرجام، موادی را در نامه اش گنجاند که
عملا می تواند (هرچند نه در کوتاه مدت و فوری) در اجرای برجام از ناحیه ایرن اخلال
ایجاد کند. او به نکات متعددی به عنوان شروط عملی شدن برجام اشاره کرده و البته در
این میان دو شرط برجسته تر می نماید. یکی این که باید رئیس جمهور آمریکا و نیز
رهبران اتحادیه اروپا کتبا امضا بدهند که تمام تحریم ها علیه ایران کاملا لغو
خواهد شد. دیگر این که، اگر پس از این تحت هر عنوانی (مانند تروریسم و یا حقوق
بشر) تحریمی علیه ایران وضع شود، ایران به اجرای این توافق ملتزم نخواهد بود.
واقعا
روشن نیست که چرا آقای خامنه ای به قول برخی مطبوعات ایران (که البته این تعبیر را
در باره آمریکایی ها در چند ماه پیش به کار می بردند) «دبه» در آورده است. اولا
ایران در مقطع پسابرجام در موقعیتی نیست که بتواند برای شش قدرت جهانی و در واقع
جهان (سازمان ملل و تمام دولت ها و شخصیت های صلح دوست جهان که از این توافق حمایت
کرده اند) شرط و شروط بگذارد؛ فعلا توازن قوا به سود جمهوری اسلامی نیست. ثانیا-پس
از تصویب برنامه توافق در سازمان ملل و در آمریکا و ایران و پایان مراحل قانونی
آن، دیگر جایی چنین شرط و شروطی نیست. احتمالا در زمان گفتگوها شروطی چنین از سوی
رهبر ایران و تیم گفتگو کننده مطرح شده بود ولی به هر دلیل پذیرفته نشده و او خود
بهتر از همه به این نکته آگاه است. حال پس از سوت پایان مسابقه، دیگر جایی برای
چنین شروط مهم و ناشدنی نیست. وقتی بازیکنان به رخت رفته اند، دیگر یک تیم نمی
تواند در مورد نتیجه بازی ادعایی داشته باشد و اگر حرفی بزند (ولو در واقع درست)
به شوخی و طنز می ماند و مسموع نخواهد بود. ثالثا-پیش از این آقای خامنه ای بارها
به روشنی اعلام کرده بود که ما با آمریکا و اروپا فقط و فقط در باره مسئله هسته ای
و لغو تحریم ها گفتگو می کنیم ولی حالا خودش گویا حرفهای سابقش را از یاد برده و
شرط می گذارد که اگر هر نوع تحریمی به بهانه هایی چون حقوق بشر وضع شود، ما بازی
را به هم خواهیم زد. واقعا جای شگفتی دارد! گویا در عالم سیاست هر حرفی می شود زد
و هر اقدامی را می شود انجام داد.
گرچه روشن
است که این نوع شروط نظرا و عملا هیچ اعتباری ندارد و هرگز عملی نیز نخواهد شد و
مصداق آب در هاون کوبیدن است، اما جای این پرسش هست که چرا ایشان چنین کرده است؟
ظاهرا تنها یک دلیل می تواند داشته باشد و آن این که این حرفها فقط برای دلخوشی و
آرام کردن مریدان ولایی سینه چاک (موسوم به دلواپسان) زده شده است و بس. البته
احتمالا دو دلیل جانبی دیگر نیز در این شرطی گذاریها مؤثر بوده است. یکی این که
مقتضای تفکر و سیاست ذاتی و طبیعی و مداوم رهبر ایران همان استکبار ستیزی است و
روشن تر از آفتاب است که ایشان فقط و فقط به خاطر تحریم ها و پیامدهای ویرانگر آن
ناگزیر به این مذاکره و توافق تن داده است و حال عدم رضایتش را این گونه نشان می
دهد و در واقع بدین ترتیب به مقتضای طبیعتش عمل کرده است. دلیل دیگر این است که
باز بر وفق سیاست شناخته شده ایشان، وی با چند پهلو حرف زدنها و اما و اگرها، می
خواهد راه گریزی در آینده برای خود باز بگذارد. بدین معنا که اگر در آینده اجرای
برجام موفقیت آمیز بود، بگوید به برکت حمایت و تأیید من بود و اگر هم شکست بخورد،
ایشان و طرفدارانش بگویند که مسئولیتش با دولت است چرا که به شروط و توصیه های
رهبری عمل نکرده است. این هم قابل تأمل است که این شروط و اصرار بر رعایت آنها به
وسیله دولت، این ظرفیت را دارد که روحانی و دولتش را در آینده ای دورتر دچار چالش
کند و روحانی را در معرض نافرمانی رهبری قرار دهد و حداقل دلواپسان را به رویارویی
با رئیس جمهور بکشاند.
با این
همه، به نظر می رسد که تمام این حرفها بازی با الفاظ و برای حصول اهداف عامیانه
سیاسی و مرحله ای است چرا که به قول وزیر خارجه آمریکا مدتی قبل در واکنش به سخن
دیگر خامنه ای در موضوع هسته ای، آنچه مهم است و جدی عمل ایران است و نه حرفهایی
که رهبران ایران می زنند. آمریکایی ها و اروپایی ها و جهان می داند که این بار
ایران به طور جدی (از دوران پیش ار روحانی و تشکیل دولت جدید) وارد مذاکره شده و
مصمم به توافق رسیده و راهی جز عمل به برجام ندارد.
راستی
آقای خامنه ای نمی داند لغو یک طرفه چنین توافق مهم جهانی به معنای درگیر شدن با
جهان و ایستادن با تمام دنیاست؟ آیا ایشان نمی داند که در صورت لغو یک طرفه این
قرارداد، در خطر قرار گرفتن ایران و افزایش خطر جنگ و حمله نظامی (حداقل از سوی
اسرائیل) است؟ قطعا آقای خامنه ای باهوش تر از این حرفهاست. من بر این باورم که او
کشور را به مرز سوری شدن نمی برد. این تصور من است و امیدوارم درست تشخیص داده
باشم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر