جواد لاریجانی خودش هم می داند بی ربط می گوید!
محمدجواد اکبرین
روز ۲۵خرداد ۸۸ استاد شجریان در نامهای به صدا و سیما اعلام کرد که شرعا و قانونا حق ندارد بدون اجازهی او آثارش را پخش کند به ویژه آثاری که در سال ۵۷ خوانده شده. این نامه واکنش به پخش آثاری بود که استاد آن سالها برای مردم خوانده بود و حالا میدید همان مردم «خس و خاشاک» شدهاند و آن آثار روی تصاویرِ سرکوب اعتراضاتِ این خس و خاشاک پخش میشود.
امروز لابد خواندید که جواد لاریجانی (دستیار برادرش در قوه قضائیه) گفته که «در تلاوتِ ربّنا توجه به آیه، تحتالشعاع قرار میگیرد و این امر خلاف موازین شرعی تلاوت است». اگر تاثیرِ زیبایی و موسیقی صدا بر آیه را بهانهی نامشروع دانستنِ اثر کنیم یک قرن آثار استاد عبدالباسط و استاد مصطفی اسماعیل در تلاوت قرآن، یکسره نامشروع است و تمامِ جهان اسلام در این یک قرن گوشِ جان به آواز حرام سپردهاند.
خودِ جواد لاریجانی هم میداند که حرف بیربطی زده اما طرح موضوع دو علت دارد: یک اینکه تمام آن تلاشها برای حذف اثر و صاحبِ اثر به شکست کشیده و باید توپ را از معرکهی سیاست به زمین شریعت انداخت و گفت ماجرا غیرشرعی است. علمالهدی هم همین کار را کرد. وقتی تابوی موسیقی در مشهد شکسته شد در نمازجمعه گفت: «ممنوعیت موسیقی در مشهد فقط حرف من نیست بروید از مراجع بپرسید». برخی از مراجع هم در این شرایط کفهی «حرام استِ»شان (مثل تمام جهانبینیشان) سنگینترست و ممکن است بشود این بارهای کجِ به منزل نرسیده را بر دوش آنها انداخت.
علت دوم اینکه فهمیدهاند حسن روحانی در دوره دوم جدیتر از دورهی اول میخواهد در کنار عمل به وعدههای سیاسی و اقتصادیاش، نمادهای حذف شده را به صحنه برگرداند (مثل تاکید بر نام ممنوعِ خاتمی قبل و بعد از انتخابات و یا نامه وزارت ارشاد برای پخش صدای استاد). منطقشان این است که اگر بگذاریم در همین «الف» موفق شود تا «ی» باید برویم. ترجیح میدهند بعد از زمینخوردن در انتخابات، تمامِ این ۴سال را سینهخیز بروند مبادابه روی خودشان بیاورند که زمین خوردهاند. برای ما هم ایستادن پای ربّنا نه تنها احترام به تاریخ و فرهنگمان بلکه پس گرفتنِ یک حقّ غصبشده است… بماند که موسیقی صدای خداست در جانِ بندگانش، و راز شکستشان در برابر موسیقی در طول تاریخ همین است.
کلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر