در باره حکم اعدام روح الله زم؛
نتوانستید بعد از ۴۰ سال افکارش را اسلامی کنید، حالا می خواهید
اعدام اش کنید؟!
واقعا شرم آور است.
حکومتی بیش از ۴۰ سال، تمام آموزش و پرورش و رسانه های جمعی و تبلیغاتی را در اختیار داشته باشد، و به مخالفان خودش حتی به اندازه ی داشتن یک نشریه اجازه ی فعالیت ندهد، بعد جوانی که در دل این حکومت به دنیا آمده و بزرگ شده و پدرش هم اتفاقا روحانی بوده، رو در روی این حکومت -آن هم در خارج از کشور بایستد- بعد حکومت مکار، با هزار ترفند و دوز و کلک او را در خارج از کشور برباید و به ایران بر گرداند و حالا هم بخواهد او را بر بالای دار آونگ کند.
واقعا شرم آور است.
آقای حکومت نکبت!
برو آن کسانی را که چند دهه رادیو تلویزیون را در اختیار داشتند، آن کسانی که آموزش و پرورش را در اختیار داشتند، آن آخوندهایی که بر بالای منابر، از نیکی های حکومت تعریف می کردند، برو گریبان آن ها را بگیر و بر بالای دار بکش که جوانی مثل روح الله زم را که از یک خانواده ی روحانی هم هست، چنان جان به لب کردند که از زندگی در ایران صرف نظر کند و به خارج بیاید و علیه شما سخن بگوید؛
و «فقط» سخن بگوید.
بعد شما همین را هم تحمل نکنید و او را به زور به ایران بر گردانید و بخواهید او را بکشید.
آقای حاج آقا زم، پدر روح الله!
طی چهل سال در سازمان تبلیغات اسلامی و صدا و سیما و وزارت ارشاد چه غلطی می کردی که بچه ی خودت و بچه های مردم به این روز افتادند؟
یادت هست قبل از انقلاب در مسجد تئاتر راه می انداختی که حکومت جور پهلوی برود و حکومت مهر و عطوفت اسلامی بر سر کار بیاید؟
حال دست پخت ات را بچش و هر چه را خورده ای استفراغ کن!
نه.
روح الله زم حق اش اعدام نیست. او ساخته و پرداخته ی چهل سال تبه کاری های حکومت است. نتیجه ی حاکمیت این حکومت بدکار است. حکومت باید خودش را به دار بکشد نه نتیجه ی کار ش را. این را اگر حکومت امروز نفهمد، مردم فردا به او خواهند فهماند.
ف.م.سخن
نظام در گوشهی رینگ؛ اصلاحطلبان به کمک آمدند!
اجرای حکم نوید افکاری نه تنها مردم را به انزوا و سکوت و وحشت نراند بلکه خشم عمومی از اجرای این حکم، نفرت و انزجار و اعتراض علیه جمهوری اسلامی را افزایش داد.
بسیاری از هنرمندان برای نخستین بار با مردم همراه شدند و اعدام نوید افکاری را محکوم کردند؛ شخصیتهای سیاسی در دیگر کشورها به این اعدام واکنش نشان دادند و با لغو سفر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه رژیم به پنج کشور اروپایی، هزینهی دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایجاد شد.
موج گسترده خشم و اعتراض به اعدام نوید موجب شد نظام دست به کار شود تا واقعیت را وارونه جلوه دهد. با همین هدف، هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرای نظام و وابستگان و طرفدارانشان در اقدامی سازماندهی شده، کشتن یک جوان آگاه را که جز حقوق و آزادی نمیخواست به «قتل» و «قصاص» کاهش میدهند.
حتی اکانت توئیتری روزنامه «اعتماد» به عنوان به یکی از مهمترین بلندگوهای اصلاحطلبان، فیلم «اعترافات اجباری» نوید را که از برنامه امنیتی ۲۰:۳۰ پخش شده بود منتشر کرد و تیتر زد: نوید «قصاص» شد! تیتر و تصویری مشابه که خبرگزاری امنیتی و اصولگرای «تسنیم» نیز کار کرده بود!
در این میان اما به نظر میرسد نقش اصلی «تلطیف چهره نظام» مانند همیشه به اصلاحطلبان سپرده شده است. چهرههای شاخص اصلاحطلب بارها از عبارت «قصاص» استفاده کردند و مرتب از «قتل» سخن گفتند در حالی که هرگز سندی برای این قتل در دادگاه ارائه نشد.
برخی از اصلاحطلبان نه علیه اعدام یک بیگناه و نه علیه پروندهسازی و روند غیرقانونی صدور حکم، بلکه برای «آبروی» نظام ابراز نگرانی کردهاند که چرا در «قصاص» نوید «عجله» شده است!
آنها با سوء استفاده از جوّ اعتراض و خشم عمومی، ایرادهای حقوقی این پرونده را به عنوان ابزاری برای حمله و زیر فشار قرار دادن سیدابراهیم رئیسی رئیس قوه قضائیه به عنوان اصلیترین رقیب خود به کار گرفتند.
سیدمصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور دولت سیدمحمد خاتمی و از اصلاحطلبان معروف در نامهای به ابراهیم رئیسی با اشاره به «اعدام نامنتظره» و اینکه «افکار عمومی در گذشته شاهد بروز برخی خطاهای فاحش در مراحل تحقیقات، بازجویی و صدور احکام بوده» از رئیسی خواسته تا «افکار عمومی را درباره اعدام نوید افکاری اقناع کنند!»
این نامه به روشنی مشخص میکند که بازداشت، پروندهسازی برای وارد کردن اتهام قتل، موارد مختلف نقض قانون، زیر پا گذاشتن حقوق متهم و آنگاه کشتن نوید افکاری برای اصلاحطلبان اهمیتی ندارد و دغدغهی آنها «اقناع» افکار عمومی است! درواقع اگر نوید افکاری مانند صدها تن دیگر بیسر و صدا و بدون اطلاعرسانی توسط جمهوری اسلامی کشته میشد، اصلاحطلبان هیچ واکنشی نشان نمیدادند.
بدون شک «افکار عمومی» به خاطر دارد که با شکلگیری اعتراضات سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ اصلاحطلبان یکصدا و همراه با اصولگرایان، جوانان معترض را «اغتشاشگر» و «ویرانیطلب» و «وابسته به دشمن» خواندند و خواهان «برخورد شدید» با آنها شدند.
پس از برگزاری اعتراضات دی ۹۶ عباس عبدی یکی دیگر از اصلاحطلبان نیز فراخوان به «برخورد شدید با معترضان» داد. حمیدرضا جلاییپور هم معترضان را «کرکس» خواند و مانند عبدی خواهان برخورد با آنها شد.
مدتهاست که حنای اصلاحطلبان هم دیگر برای مردم رنگی ندارد و بحران مشروعیت نظام شامل آنها نیز میشود. هر دو جناح به تکرار از زبان مردم شنیده و میشنوند: اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!
روشنک آسترکی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر