بیائید مفهوم پیوند و همبستگی را از مسعود نقره کار بیاموزیم!
"بیائید بهم بپیوندیم"
عبدالحمید وحیدی، مسئول سایت دگرباوران
در تاریخ ٢٤دسامبر آقای مسعود نقره متنی را جهت انتشار برای سایت دگرباوران ارسال داشتند. در پاسخ برای ایشان امیلی تهیه کرده وآنرا همزمان برای آقایان حسن اعتمادی و بهروز ستوده و خانم نیره انصاری ارسال کردم.
متن امیل من:
دوست گرامی جناب نقره کار
بیانیه " بیائید بهم بپیوندیم" را که جهت انتشار ارسال فرمودید را دریافت کردم و از دیدن آن بسیار متعجب شدم، زیرا شما و جناب اعتمادی و آقای ستوده توان آنرا داشتتید که در مدت کوتاهی بیش از ١٥٠٠ امضاء از هنرمندان و فرهیختگان جامعه در حمایت از بیانیه ١٤نفرجمع آوری وآنها را با حرفه اشان منتشر نمائید.
حال چه تفاوتی میان آن حمایت های با امضاء از سوی امضاء کنندگان و این تقاضای امضاء" بیائید بهم بپیوندیم" می یابید؟
آیا مخاطبان این بیانیه حق ندارند این پرسش را بنمایند که شما با آن امضاء ها چه کردید، که می خواهید دوباره بیانیه دوم را امضاء نمایند؟
جناب نقره کار
بنده با توجه به مشاهدات چهل ساله ام از اپوزیسیون که خوشبختانه هرگز خود را به آن آلوده نکرده و نخواهم کرد، در پی بیانیه ای
١٤ نفر که شما طی یک مقاله " بیانیه ای که سرزمینی را لرزاند" آنرا همطراز بیانیه " متهم می کنم امیل زولا " ارزیابی کردید،
که من صد در صد با آن موافق بوده و هستم. حال این پرسش پیش می آید که آیا این بیانیه جدید شما برنده تر از بیانیه لرزش آفرین به تعبیر شما خواهد بود؟
قطعآ نخواهد بود!
دوست گرامی
اگر شما قدری دقیق تر به سایت دگرباوران نظر بیندازید ، مشاهده می فرمائید که در بالای تصاویر به تصویر قاب شده بیانیه١٤نفر برخورد می کنید، که در بالای آن نوشته شده است " جبهه مقاومت ملی ایران" یعنی ثمره همان بیانیه ای که شما آنرا همطراز بیانیه امیل زولا دانستید. ودر جای مناسب ، تصویر مشترک شما همراه دوستان آقایان اعتمادی و ستوده آمده است.
از دیدگاه من و دوستانم، امضاء کنندگان بیانه ابتداء با بی زبانی و بعد، اکثر آنها در رسانه های متعدد خارج از کشور خواستند که همه ما خارج نشینان بهم بپیوندیم و یک جبهه واحد در راستای بیرون راندن این اشغالگران ویرانگر حرکت نمائیم.
امضا ی ١٥٠٠ نفراز فرهیختگان که توسط شما عزیزان صورت گرفت گویای این همبستگی نبود؟
جبهه مقاومت ملی ایران ، با همان اهداف باد شده در بیانیه ، دقیقآ الگو برداری شده از همان "جبهه مقاومت ملی فرانسه" در زمان اشعال نازی ها راه خود را انتخاب کرده است .
بنابراین، با کمال تاسف می گویم که این بیانیه را نه منتشر خواهم کرد و نه امضاء و اگر این بیانیه دو باره در رسانه ها مورد گفتگو قرار بگیرد ، قطعآ هیچ نوشته هایی بعدی شما را که در این راستا باشد را منتشر نخواهم کرد، و ناگزیر هستم تصاویر شما را که اعتراف می کنم نقش بسیار ارزنده ای در شناسایی بیانیه 14 نفر داشته اید را همرا ه لوگو را از صفحه محو نمایم.
با ارادت وحیدی
پاسخ آقای نقره کار به امیل من:
جناب وحیدی، این بیانیه برای سایت شما به عنوان یک سایت تا حدودی خبری و تحلیلی فرستاده شد ، آنهم به عنوان یک خبر، قصد داشتن امضا شما نبوده است ، چون تجربه تلخ امضاهای " فله" ای را داریم . در ضمن با خواندن این نامه ی تاسف بار شما که باعث شناخت بیشتر من از شما شد ، صمیمانه می گویم این که نام و عکس های من را از سایت تان حذف و سانسور خواهید کرد یکی از بهترین و خوشحال کننده ترین خبرهائی ست که این روزها شنیده ام، سپاسگزارم / با
احترام / نقره کار
نگارند ه بنا بخواست ایشان تصویر سه نفره آنان را همراه لوگو حذف کردم، با این تصور که هرسه با یکدیگر درتصمیم گیری مشترکآ عمل می کنند
اما ساعتی بعد امیلی ازسوی آقای بهروز ستوده دریافت کردم :
با این مضمون:
جناب وحیدی عزیز
سپاس فراوان که بی پرده و بدون لکنت زبان این موضوع را بیان فرمودید گرچه تصور نمیکنم گوش آقای نقره کار آماده شنیدن این حقایق که اینجانب نیز تلاش فراوان کردم ایشان را متوجه آن کنم نیست. به هرحال من وآقای اعتمادی از دوستان وفاداری چون شما دفاع و حرکت ملی ومضمون بیانیه ۱۴ نفرها را ادامه خواهیم چه ایشان همراه ما باشند وچه نباشند.
همچنین کارزارجهانی برای دادخواهی وآزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی که به همت دوستان پیگیر و وفادار ایجاد شده است علیرغم نیمه راهی و ناپیگیری آقای نقره کار و کار شکنی دوتن ازحواریون ایشان به تلاش خود برای جهانی کردن فریاد ۱۴ نفرها و تمام زندانیان سیاسی-عقیدتی ایران ادامه خواهد داد.
ارادتمند
بهروز ستوده
بعد از امیل آقای ستوده متوجه شدم که چرا ایشان از اینکه تصویرشان که همراه با آقای ستوده و اعتمادی بوده است را حذف نمایم، ابراز خوشنودی کرده اند.
زیرا ایشان حساب خود را از آن دو نفر دیگر جدا کرده بوده است. آیا چنین فردی که تحمل یک جمع سه نفره را ندارد، چگونه بخود اجازه می دهد یار قدیمی را ندارد، بیانیه ارسال می دارد تحت عنوان " بیائید بهم بپیوندیم" با آن گرده سه نفره دیگر تمایل همکاری ندارد. حال چنین فرد "خود رای وملّون صفتی" مجددآ می خواهد از میان مردم امضاء " فله ای و صدمن یک غاز" جمع آوری نماید. شما به تاریخ فعالیتهای سیاسی آقای نقره کار نظر بیندارید، اگر ملّون تراز ایشان سراغ دارید آنرا به من معرفی نمائید، تا من در برابر همگان از ایشان پوزش بخواهم!
اما من در حضور همگان اعلام داشته و می دارم که تا پیش از انتشار بیانیه دوم 14نفر در هیچ گروه و دسته سیاسی در خارج از کشور نبوده و نخواهم بود.
بلکه تنها دارای سایت دگرباوران هستم که در گذشته همانطور نامش گویای آنست در خدمت همه اندیشه بود. اما اکنون این سایت کاملآ در اختیار همه کسانی است که همسو با این بیانیه و نتیجه آن که همانا " جبهه مقامت ملی ایران" که در خارج از کشور جز حامیان ، نه رئیسی دارد و نه مرئوسی است، قرار دارد و لاغیر..امیدوارم که پایداری در راه بتواند به چشمان کم سوی انسانهای ملّون صفتی همچون دکتر مسعود نقره کار در این واپسین روزهای زندگی نوری بتابد.
آقای نقره کار در این رابطه به من چند خدمت روا داشتند : اول اینکه از این پس هر کسی در خواست کند که بیانیه ای را از قماش بیانیه های ایشان ارسال دارند، با ارسال لینک این متن ، از انتشار آن سر باز خواهم زد. دوم اینکه با توجه به آن سر وصدا و پایکوبی که اغلب رسانه ها راه انداخته بودند، که خوشبختانه مدارک و ویدوهای آنها بسادگی در دست است ، به یکباره با چند نشست محفلی از نوع "نشست های کافه نادری" سابق، بر همه آن گزافه گویی ها گذشته پشت پا می زند و اینبار بیرق " جمعیت سوسیال دموکرات ها" را علم می کند. سوم اینکه با توجه اینکه هرگز تمایل نداشتم مطالبی را بنویسم تا مبادا خود را در طراز این گزافه گویان بیابم ، اما از آنجائیکه سایت دگرباوران در راستای بیانیه 14نفر گام بر می دارد بنابراین، از آنجائیکه آقای نقره کار از عمده ترین کورکوری خوانان آن بیانیه بوده است، خود را ناگزیر می یابم تا از سوژه ای که بدست من داده اند ، حد اکثر بهره را در راستای دفاع از " جبهه مقاومت ملی" بنمایم.
برای نمونه در بخشی از این بیانیه آمده است:
آسیب شناسی جریانهای فکری و سیاسی، و چهرهها و شخصیتهای سیاسی اپوزیسیون، به ویژه در خارج از کشور نشان داده است که یکی از عوامل سبب سازِ ناتوانیها و لغزشها فرقه گرایی، خود حق بینی، خود محوری، "مصادره به مطلوب" و تعدد خود رهبرپنداران بوده است، و این در شرایطی ست که اپوزیسیون پراکنده و خیزشها و جنبشهای جاری در داخل کشور به دلایل گوناگون، از جمله بخاطر ابتلا به همین معضل و مشکل هنوز نتوانستهاند به عنوان بدیل فکری و سیاسی حکومت اسلامی مطرح شوند.
حال زمان آن رسیده است نشان دهیم که برخی ازاین بیانیه ها و"جمع آورندگان امضاء های فله ای" به مراتب بی ارزشتر از بیانیه های پوچ اصلاح طلبان است .
حمید وحیدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر