"بیانیه ۱۴ نفر" و اپوزیسیون خارج از کشور،
مسعود نقرهکار
به داخل کشوربیاندیشیم، به داخل کشور چشم بدوزیم، وهمه توان و ظرفیت فکری و نظری، و بنیۀ و امکانهای عملی و مالی مان را درجهت حمایت و تقویتِ حرکتها و جنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی داخل کشور به کار اندازیم.
اپوزیسیون خارج از کشورهنگامی برروند تغییر و تحول درداخل کشور تاثیرمعین و محدود خود را خواهد گذاشت که درراستای پشتیبانی و تقویت فرارویش حرکتها وجنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی به یک جنبش عمومی، و در نهایت شکل گیری یک بدیل و جایگزین سکولار و دموکرات در برابر حکومت اسلامی گام بردارد.
طی ۴ دهه گذشته اپوزیسیون خارج از کشور گامهای ارزشمند و چشمگیری در مبارزه علیه حکومت اسلامی، به ویژه در رابطه با افشای جنایت پیشه گی و جهالت حکومت اسلامی در سطح بین المللی وحتی در داخل کشور برداشته است اما همین اپوزیسیون نشان داده است که به دلیل ضعفهای فرهنگی، سیاسی و روانی نتوانسته و نمیتواند نقشی تعیین کننده درپیشرفت و پیروزی مبارزات داخل کشور، با هدف تغییراتی بنیادین و براندازی رژیم اسلامی، داشته باشد. کارنامه این اپوزیسیون نشان داده است که در بهترین حالت این اپوزیسیون نوعی از اپوزیسیون" تلنگری- تزریقی "ست. بدین معنا که هرازگاهی میباید از داخل کشور، یعنی بستر اصلی مبارزه تاثیر گذاربرای تغییر و تحول، تلنگری به اپوزیسیون حکومت اسلامی در خارج از کشورزده شود تا تزریقی این پیکره را "دوپینگ " کند، تا به خود آید و تکانی بخورد. بارها به اشکال گوناگون تلنگرهائی زده شده اما متاسفانه بخش وسیعی ازافراد، جریانها و محافل سیاسی اپوزیسیون در خارج از کشوربه جای اینکه ازاین تلنگرها و تکانهها درس بگیرند و بیاموزند و در راستای تصحیح افکار وکردار سیاسی و فرهنگی خود بهره بگیرند خود را سرگرم درگیری و گَرد گیری با تکاندن رقیب برون مرزی، آنهم با سوء استفاده از تلنگرها و تکانهها و تزریقها کردهاند. بخشی ازاین اپوزیسیون، یعنی مبتلایان به اسکیزوفرنی سیاسی و نیز بسیاری از" چلبی گراها" و رهبران جریانها و محافل سیاسی در خارج از کشورحال و روزشان به جائی رسیده است که خود را آماده اداره مُلک و ملت، و حکمرانی در ایران کردهاند، در حالیکه به دور از ارزیابیها و تحلیلهای ذهنی و خیالی اینان، جنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی، و رهبران این حرکتها و جنبشها درداخل کشوربا توجه به شرایط موجود در جامعه، جسورانه و مدبرانه راه درست و سازنده پیش گرفتهاند، و پیش میروند.
یکی از تلنگرها و تکانههای کاری به اپوزیسیون خارج از کشور را جنبش " بیانیه ۱۴ نفر" زده است. فرقه گرایان و رهبرخیالان که خیال میکردند طرح خواستهای سیاسی و مدنی بنیادین و دگرگون ساز در انحصارآنها و دریَدِ قدرت بخشی از اپوزیسیون خارج از کشوراست و در داخل کشور کس یا کسانی نیستند که بتوانند این خواستها را شجاعانه و خردمندانه چشم در چشم رژیم عنوان و مطالبه کنند و در جهت تحقق آنها اقدام نمایند، با انتشار" بیانیه ۱۴ نفر" شوکه و آچمز شدند. اینان به جای اینکه یاد بگیرند، و فروتنانه از رهبران واقعی جنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی در داخل کشور و مبارزات آنها حمایت کنند، به قلبِ واقعیت در بارۀ بیانیه ۱۴ نفر و تدوین کنندگان آن روی آوردند، آوازه گری کردند، ومداحان رجز خوان کوچههای تنگ و بن بستِ ذهنیتِ دار ودسته و فرقهشان شدند.
فراروی همه برخوردها و ورویدادها جنبش " بیانیه ۱۴ نفر" علیرغم یورش وحشیانه رژیم اسلامی به این جنبش، درایران و درمیان اپوزیسیون خارج از کشورمُهر خود را کوبید، رد پای خود را گذاشت و پیش رفت و پیش میرود. گذر زمان جایگاه، نقش واهمیت پیام بیانیه ۱۴ نفر، و دیگر بیانیههای ۱۴ نفره، و حامیان این بیانیهها در داخل و خارج از کشوررا روشن ترو شفاف تر کرده است. " بیانیه ۱۴ نفر" اکنون شاهدی تاریخی شده است ونشان دهندۀ این واقعیت که جنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی در ایران جاریاند وجانانه رو به ارتقاء و گسترش دارند، جنبش هائی که هدفشان دستیابی مردم میهنمان به آزادی، رفاه، عدالت و همبستگی ست. اپوزیسیون خارج از کشور درعین حال، والبته برای برخی ازافراد و جریانهایاش اندکی سخت و دردناک، چارهای جز پذیرش این واقعیت ندارد که رهبران این حرکتها وجنبشها نیزاز بطن مبارزه فراروئیده و فرا خواهند روئید، رهبرانی که همین امروز از زندانها و شکنجه گاهها، و ازبطن و بستر مبارزه سیاسی، مدنی و صنفی درداخل کشور و در گوشه کنار میهنمان درسخت ترین شرایط، جنبشهای مدنی و مردمی را رصد کرده ورهبری میکنند.
سُمبۀ پُرقدرت واقعیت میباید متقاعدمان کرده باشد که اپوزیسیون خارج از کشور به جای پنداربافیها، هدر دادن انرژیها و امکانات مالی و تدارکاتی، به جای سرگرمی سازیهای سیاسی و ادعاهای متوهمانه نسبت به توان و نقش خود، اگر بتواند فروتنانه و داهیانه حامی و تقویت کننده حرکتها وجنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی آزادیخواهانه و عدالت جویانه در داخل کشور باشد کار و وظیفهاش را انجام داده است.
یکی از تلنگرها و تکانههای کاری به اپوزیسیون خارج از کشور را جنبش " بیانیه ۱۴ نفر" زده است. فرقه گرایان و رهبرخیالان که خیال میکردند طرح خواستهای سیاسی و مدنی بنیادین و دگرگون ساز در انحصارآنها و دریَدِ قدرت بخشی از اپوزیسیون خارج از کشوراست و در داخل کشور کس یا کسانی نیستند که بتوانند این خواستها را شجاعانه و خردمندانه چشم در چشم رژیم عنوان و مطالبه کنند و در جهت تحقق آنها اقدام نمایند، با انتشار" بیانیه ۱۴ نفر" شوکه و آچمز شدند. اینان به جای اینکه یاد بگیرند، و فروتنانه از رهبران واقعی جنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی در داخل کشور و مبارزات آنها حمایت کنند، به قلبِ واقعیت در بارۀ بیانیه ۱۴ نفر و تدوین کنندگان آن روی آوردند، آوازه گری کردند، ومداحان رجز خوان کوچههای تنگ و بن بستِ ذهنیتِ دار ودسته و فرقهشان شدند.
فراروی همه برخوردها و ورویدادها جنبش " بیانیه ۱۴ نفر" علیرغم یورش وحشیانه رژیم اسلامی به این جنبش، درایران و درمیان اپوزیسیون خارج از کشورمُهر خود را کوبید، رد پای خود را گذاشت و پیش رفت و پیش میرود. گذر زمان جایگاه، نقش واهمیت پیام بیانیه ۱۴ نفر، و دیگر بیانیههای ۱۴ نفره، و حامیان این بیانیهها در داخل و خارج از کشوررا روشن ترو شفاف تر کرده است. " بیانیه ۱۴ نفر" اکنون شاهدی تاریخی شده است ونشان دهندۀ این واقعیت که جنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی در ایران جاریاند وجانانه رو به ارتقاء و گسترش دارند، جنبش هائی که هدفشان دستیابی مردم میهنمان به آزادی، رفاه، عدالت و همبستگی ست. اپوزیسیون خارج از کشور درعین حال، والبته برای برخی ازافراد و جریانهایاش اندکی سخت و دردناک، چارهای جز پذیرش این واقعیت ندارد که رهبران این حرکتها وجنبشها نیزاز بطن مبارزه فراروئیده و فرا خواهند روئید، رهبرانی که همین امروز از زندانها و شکنجه گاهها، و ازبطن و بستر مبارزه سیاسی، مدنی و صنفی درداخل کشور و در گوشه کنار میهنمان درسخت ترین شرایط، جنبشهای مدنی و مردمی را رصد کرده ورهبری میکنند.
سُمبۀ پُرقدرت واقعیت میباید متقاعدمان کرده باشد که اپوزیسیون خارج از کشور به جای پنداربافیها، هدر دادن انرژیها و امکانات مالی و تدارکاتی، به جای سرگرمی سازیهای سیاسی و ادعاهای متوهمانه نسبت به توان و نقش خود، اگر بتواند فروتنانه و داهیانه حامی و تقویت کننده حرکتها وجنبشهای سیاسی، مدنی و صنفی آزادیخواهانه و عدالت جویانه در داخل کشور باشد کار و وظیفهاش را انجام داده است.
اپوزسیون خارج کشور مهمترین اشکالش خود محور بینی است،هر گروه و حزب و سازمانی متوقع است که دیگران به آنها بپیوندند،و از طرف دیگر به مجرد تشکیل تشکیلات تازه یی همه در مقابلش قرار میگیرند،اشکال دوم اکثریت این گروهها از افراد انقلابی ۵۷ و با همان اختلافات گذشته در گیرند و نتوانسته اند نیروی تازه نفس از بین ملیونها ایرانی خارج کشور را جزم و در خود میلولند، در این صورت است که هر تشکلی با همان افراد تشکیل دهنده باقی میمانند، با وجود اینترنت و آگاهی نسبی از اوضاع ایران متاسفانه باید گفت که عمق فاجعه را که در ایران چه میگذرد یا اپوزسیون نسبت به آن نا آگاه است یا آگاه به آن ولی منافع گروهی و عقیدتی خود را ارجع میدانند که در آینده باید جواب گوی تاریخ باشند.اگر اپوزیسیون خارج کشور در رژیم شاه که شامل سازمانهای ماکسیستی و کمونیستی و جبهه که مظهرش کنفدراسیون بود و از درون ایران بی اطلاع بودند و به ان ننگ تاریخی دچار گردیدند، امروز اپوزسیون خارج نمیتواند منکر اینکه در ایران چه میگذرد بشوند.و با شعار و مقاله و گفتار و مصاحبه های تکراری و خسته کننده یک چرخشی ۴۲ ساله است بدور خود.انتشار بیانیه ۱۴ نفرات نقطه عطفی در تاریخ ۴۰ ساله حاکمیت اسلامی بود که برای اولین بار گروهی با عقاید مختلف خواستار گذر از رژیم اسلامی و قانون و رهبری آن شده بودند،این امر میتوانست مرکز وحدت در خارج کشور بین کل اپوزسیون قرار گیرد و دفاع همه جانبه هم در حفظ نسبی جان امضا کنندگان اثر داشت و هم رابطه داخل و خارج، همه گروهها یا سکوت کردند یا در مقابلش طبق معمول قرار گرفتند،چرا که سه نفر معرف صدای ۱۴ نفرات شدند که طبق همان که رفت تنها ماندند،هر چند صدها نفر افراد مستقل از بیانیه دفاع کردند طلب نکشید که رو به سردی رفت و امضاکنندگان را رژیم دستگیر و زیر شکنجه و آزار قرار داد و بی پناه در زندان به سر میبرند،
پاسخحذف