اقتدار جمهوری اسلامی زیر پای کامیون داران
حمید فراهانی
آنچه این روزها در جریان دومین اعتصاب سراسری رانندگان کامیون می بینیم، قدرت حق طلبی و اعتراض اعتصابگران را در مقابل قلدری و ستمگری حاکمان محک می زند. رانندگان می گویند، اعتصاب اول ما را با وعده حل مشکلات پایان دادید ولی به خواسته های مان نرسیدیم که هیچ، وضع روز به روز بدتر شد.
مقامات حکومت در جواب می گویند شما اخلال گر و مفسد فی الارض و «قطاع الطریق» (راهزن) هستید و اگر کوتاه نیایید می توانیم به حبس های درازمدت محکوم تان کنیم، شلاق تان بزنیم و قانونا و شرعا خون تان را بریزیم.
اعتصاب رانندگان کامیون مبارزه عادلانه ای است که قدرتش را از سراسری شدنش می گیرد و البته از نقش کلیدی خدمات حمل و نقل در اقتصاد کشور و تامین نیازهای روزمره هم نباید غافل شد. این اعتصاب که دامنه اش به بیش از ۲۰۰ شهر (در همه استان ها) کشیده شده تا همین جای کار هم نگرانی و ترس را در صفوف حکومت اسلامی دامن زده است. وقتی که وعده و فریب دیگر جواب نمی دهد، رژیم به ارعاب و سرکوب عریان رو می آورد. در همین راستا، جلاد رسوایی به نام محسنی اژهای، دادستان های کشور را به برخورد جدی با «اخلالگران» فرا می خواند. تاکنون حدود ۱۰۰ نفر از مردم در ارتباط با سازماندهی، مشارکت و یا تبلیغ اعتصاب دستگیر شده اند. مقامات قضایی در استان کرمان برای زهر چشم گرفتن از اعتصابی ها اعلام می کنند که «رسیدگی به تخلفات این دسته از افراد» به صورت فوق العاده و خارج از نوبت انجام خواهد گرفت. هم زمان، رسانه های حکومتی برای آب سرد پاشیدن بر این فضای ملتهب، به دروغ خبر از جمع شدن اعتصاب و «شروع عادی شدن وضع جاده ها و حمل و نقل بار» می دهند.
اما این قضیه دنباله دار خواهد بود؛ چرا که گره کور معضلات اقتصادی همچنان پا برجاست و برای مردمی که کارد به استخوان شان رسیده راهی جز مقاومت و اعتراض، با وجود تمام هزینه هایی که در بر دارد، باقی نمی گذارد. مشکلاتی که رانندگان کامیون با آن دست و پنجه نرم می کنند یکی دو تا نیست. آن ها در حرف ها و گلایه ها و فریادهای خود لیست بلند بالایی از تنگناها و فشارهایی که گریبان شان را گرفته ارائه می دهند:
ـ گرانی فلج کننده لاستیک و روغن موتور و لوازم یدکی؛
ـ پایین بودن نرخ کرایه حمل؛ سیستم غلط تعیین کرایه که به تامین منافع سرشار صاحبان شرکت های باربری خدمت می کند و نه رانندگان؛
ـ بالا رفتن حق بیمه رانندگان که نتیجه مستقیم قطع سهم دولت (یا در واقع قطع یارانه) از این حق بیمه است؛
ـ باج گیری پایانه ها (رقمی بالاتر از کمیسیون رسمی) هنگام بارگیری و یا تخلیه بار؛
ـ عدم پرداخت دستمزد راننده در یک نوبت و عملا معوقه ماندن بخشی از دستمزدها؛
ـ اعمال تبعیض در رعایت نوبت هنگامی که شرکت می خواهد حمل و نقل محموله ای را به راننده ای بسپارد (این تبعیض اساسا محلی گرایانه است و سر رانندگان غیر بومی بی کلاه می ماند)؛
ـ عدم تحویل لاستیک سهمیه ای از طرف بعضی شرکت های تعاونی حمل و نقل به رانندگان و در عوض، فروش این سهمیه در بازار آزاد و به جیب زدن پول مفتی که اینطور به دست می آید و غیره.
این درست است که عمده فشار اقتصادی که در عرصه حمل و نقل بار در جاده ها می بینیم بر رانندگان به مثابه کارگر خدماتی وارد می آید (کارگرانی که شغل شان در زمره مشاغل سخت و آسیب پذیر است)، اما تاثیرات بحران اقتصادی در این عرصه به جایی رسیده که حتی شمار روزافزونی از مالک ـ راننده ها هم به دنبال فروش کامیون خود هستند.
آنچه بالاتر ردیف شد، به ظاهر معضلات ویژه و خاص رانندگان کامیون و عرصه حمل و نقل جاده ای است اما ریشه همه اینها همان چیزی است که بخش عمده مردم از آن رنج می برند: یک ساختار استوار بر سود و غارت، یک اقتصاد بیمار و بحران زده که در گرداب نوسانات سرمایه های بین المللی گرفتار است، و یک نظام سیاسی فاسد و ستمگر که نه می خواهد و نه می تواند تغییر مثبتی در زندگی و کار و معیشت مردم ایجاد کند. فقر زدگی با سرعت گیج کننده، شیب تند فلاکت، ناامنی اقتصادی و عدم امنیت شغلی با همه عواقب اجتماعی که در بر دارد، نخ تسبیحی است که وضعیت بخش بزرگی از جامعه را به هم ربط می دهد و مقاومت و اعتراض و مبارزه با وضع موجود را به امر مشترک قشرهای گوناگون تبدیل می کند. اینکه روی بعضی از کامیون ها با شعارهایی نظیر «راننده، کارگر، معلم، اتحاد، اعتصاب!» روبرو می شویم، نشانه حضور سطحی از آگاهی مبارزاتی در میان اعتصابی ها و حداقل، پی بردن بخشی از آن ها به همسرنوشت بودن با کسانی است که از بهره کشی و غارت و فقر و فلاکت در رنج اند و قربانی اصلی بحران به حساب می آیند. تلاشی که برای مقابله با اعتصاب شکنی صورت گرفته و در مواردی به جلوگیری از تردد کامیون های حامل بار در جاده ها از سوی رانندگان اعتصابی و حامیان اعتصاب انجامیده، نمونه ارزشمند دیگری است که خبر از ظرفیت پیگیر بودن این مبارزه و جوانه های امیدبخش همبستگی می دهد.
همان طور که در ابتدای این نوشته آمد، این اعتصاب عادلانه، سراسری و تاثیرگذار، نگرانی و هراس را در صفوف حکومت اسلامی دامن زده است. اگر می خواهید تصویری کامل از اوضاع داشته باشید، خط و نشان کشیدن های امثال اژه ای و بگیر و ببندی که نیروی انتظامی و قوه قضائیه علیه رانندگان اعتصابی راه انداخته اند را کنار نامه ای بگذارید که ۱۵۳ نماینده مجلس ضد مردمی همین رژیم به حسن روحانی نوشته اند و به او گوشزد کرده اند که «مشکلات صنف کامیونداران با جمعیتی بالغ بر ۴۰۰ هزار نفر» را دست کم نگیرد و «با تدبیر به موقع» جلوی این گونه مسائل را بگیرد و مانع نارضایتی شود. این ها خوب می دانند که نظام شان روی دهانه آتشفشان نشسته است و اعتراضات ادامه دار این ظرفیت را دارد که به جریانی موج وار، غیر قابل کنترل و فراگیر پا دهد. آزمون قدرتی که میان حق طلبی و اعتراض رانندگان کامیون و قلدری و ستمگری حکومت به راه افتاده، با خود آزمون دیگری را هم به میان آورده است. آزمونی نه فقط برای اعتصابی ها بلکه برای همه مردم: جامعه چه واکنشی به این مبارزه نشان خواهد داد. جامعه چه واکنشی باید نشان دهد.
حمید فراهانی
از: پیک ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر