داغ ریا و تزویر
مقایسه تصاویر حسینعلی امیری معاونت پارلمانی دولت نشان می دهد که در پیشانی او تغییراتی رخ داده است که احتمالا ناشی از عمل زیبایی است
'
رامین کامران
حتماً به این لک قهوه ای که چند سال پس از برقراری جمهوری اسلامی کم کم شروع به سبز شدن بر پیشانی ابواب جمعی این نظام نکبت کرد، آشنایید. آنهایی که سالها در ایران قبل از انقلاب زیسته بودند و همه رنگ آدم مؤمن دیده بودند، از این لک و پیس ها بر پیشانی کسی ندیده بودند.
این مد مضحک چند سال و باید گفت بیش از یک دهه بعد از انقلاب رواج گرفت و هر روز که گذشت، شمار بیشتری از مبتلایان در بین خادمان حکومت اسلامی دیده شدند. مقصود از نقش کردن آن بر پیشانی که کار آسانی هم نیست و حتماً با نماز خواندن معمولی حاصل نمیگردد، زدن نوعی مهر استاندارد ایمان است بر چهرۀ آنهایی که از این تظاهر طرفی میبندند. مثل همینهایی که روی مواد غذایی میزنند تا کیفیتش را تضمین کنند.
این مد مضحک چند سال و باید گفت بیش از یک دهه بعد از انقلاب رواج گرفت و هر روز که گذشت، شمار بیشتری از مبتلایان در بین خادمان حکومت اسلامی دیده شدند. مقصود از نقش کردن آن بر پیشانی که کار آسانی هم نیست و حتماً با نماز خواندن معمولی حاصل نمیگردد، زدن نوعی مهر استاندارد ایمان است بر چهرۀ آنهایی که از این تظاهر طرفی میبندند. مثل همینهایی که روی مواد غذایی میزنند تا کیفیتش را تضمین کنند.
باید نقش کردن این پینۀ پیشانی را نوعی ابتدایی از عمل جراحی پلاستیک به شمار آورد که البته از دید زیبایی شناختی مردود است، ولی لابد قرار است زشتی جسمانی را با جاذبۀ روحانی جبران نماید. به هر صورت، مد، مد است و کاری نمیشود کرد. در دوران قاجار مد بود که زنها پشت لبشان با مداد سبیل ترسیم کنند، امروز هم که عمل بینی رواج تام دارد و گویا نوبت گوش الاغی هم رسیده است! البته جای مهر را باید مختص آقایان شمرد، چون من تا به حال هیچکدام از خدمۀ مادینۀ نظام اسلامی را ندیده ام که با تمام دهن کجی به آرایش و ابراز مخالفت با عرضۀ زیبایی به مردان، حاضر شده باشند محض تظاهر به ایمان هم که شده، خود را از آن که هستند زشت تر کنند.
این عمل مضحک چیز جدیدی نیست و سابقه اش به قرنها قبل برمیگردد. آنچه نو است، رواج آن است به صورت منظم و به دلایل ایدئولوژیک که دوران مأمون عباسی را به خاطر میاورد. در دورانی که به دوران محنت معروف است و طی آن مأمون، برای رفرمی که قصد داشت در اعمال اتوریتۀ مذهبی ایجاد کند و به آن سر و صورتی بدهد که نشد و در نهایت کار به اینجایی رسید که ما امروز شاهدیم، روحانیان را برای قبول طرحی که ریخته بود زیر فشار گذاشت و این گروه هم که همیشه از دین نان خورده و با تظاهر به پارسایی برای خود مرید جمع کرده، در برابر وی مقاومت میکرد. یکی از روشهایی که علمای مخالف مأمون برای فریب مردم و عرضۀ چهرۀ روحانی یافته بودند، همین ترسیم نقش مهر بر پیشانی بود که تکنیکش هم قاعدتاً نباید تا به امروز فرقی کرده باشد: ساییدن پیشانی با چیزی سخت، مانند سنگ پا و تکرار این کار تا حدی که پیشانی پینه ببندد. مأمون با تندی، جای مهر آنها را داغ ریا مینامید که آنروز درست بود و امروز هم هست.
لابد تا این رژیم برقرار باشد، بر شمار این مهرویان نمازخوان افزوده خواهد شد و ما که پس از دیدن چهرۀ معمول اینها هم باید کفاره میدادیم، باید این آرایۀ اسلامی را نیز بر چهره شان، تحمل کنیم. البته این کار شاید برای ما نیز حسنی داشته باشد. نظام که ساقط شد، ریشهای بسیاری تراشیده خواهد شد تا صاحبان محاسن را از انتقامجویی مردم، محفوظ بدارد. ولی این نقش پیشانی به راحتی پاک شدنی نیست و احتمال بسیار دارد که اسباب دردسر مؤمنانی شود که مهر استاندارد دارند، چون پنهان کردنش آسان نیست. تصور میکنم که این مسلمین بهتر بود برای اثبات مسلمانی به همان نشانۀ سنتی این امر اکتفا میکردند که هر صورتی داشته باشد، این حسن را دارد که در معرض دید همگان قرار نمیگیرد.
۲۸ اکتبر ۲۰۱۸
این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است
rkamrane@yahoo.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر