معراج رسول اف / اختصاصی ایران بریفینگ
خبر فوت فرشید هکی، پژوهشگر و اقتصاددان و فعال سیاسی و مدنی در روز یکشنبه ۲۹ مهر همگانی شد. او ظاهرا در روز چهارشنبه ۲۵ مهر به قتل رسیده و یا خود کشی کرده است.
در شبکههای اجتماعی مرگ فرشید هکی با قتل جمال خاشقجی، روزنامهنگار عربستان سعودی مقایسه شده است.
مرگ دلخراش فرشید هکی تا کنون واکنشهای زیادی را در شبکههای اجتماعی به دنبال داشته. عبدالرضا داوری، مدیر نشریه «بررسیهای اقتصادی» در توئیتی نوشته بود او «به طرز فجیعی» به قتل رسیده. مشخص شد او را که مشاور علمی آن نشریه بود، با ضربات چاقو از پای درآوردند و سپس جسدش در خودرو او سوزانده شد.
خبرگزاری «تسنیم»، وابسته به سپاه پاسداران در خبری مدعی «خودسوزی» او شد و گفت که پزشکی قانونی پس از انتقال جسد آن را معاینه کرده و علت مرگ را خودسوزی اعلام کرده است. تسنیم حتی ادعا کرد که علت خودکشی او «مشکلات مالی و خانوادگی» بود. اما پزشکی قانونی ساعاتی بعد با انتشار بیانیهای این خبر را تکذیب کرد.
خبرگزاری پلیس چگونگی مرگ فرشید هکی را چنین اعلام کرده است: «عصر روز چهارشنبه (۲۵ مهر) شهروندان در محله باغفیض تهران با صحنه آتشسوزی یک خودروی سواری مواجه شدند و بلافاصله مأموران آتشنشانی را در جریان قرار دادند. پس از حضور آتشنشانان در محل مورد نظر و اطفای حریق خودرو، جسد شخصی توسط مأموران آتشنشانی از خودرو خارج شد، همچنین بلافاصله موضوع بهاطلاع قاضی کشیک قتل پایتخت رسید و وی همراه با مأموران کلانتری ۱۴۰ باغفیض بر سر صحنه حاضر شدند. با دستور قاضی کشیک قتل پایتخت، جسد متوفی برای بررسی علت مرگ و شناسایی هویت متوفی به پزشکی قانونی منتقل شد؛ پس از بررسیهای صورتگرفته و احراز هویت متوفی، بنابر اعلام نظر پزشکی قانونی علت مرگ خودسوزی اعلام شد.»
این خبرگزاری بهنقل از خانواده فرشید هکی افزوده است: «وی بارها از وضعیت موجود در زندگی و مشکلات مالی و خانوادگی اعلام نارضایتی کرده و بارها از تصمیم خود مبنی بر پایان دادن به زندگی خود خبر داده بود. به همین دلیل با توجه به شواهد، دلایل و مستندات بهدستآمده و همچنین بنابر نظر پزشکی قانونی هرگونه وقوع جنایت در پرونده فوت متوفی رد میشود.»
ساعاتی پس از انتشار این مطالب خبرگزاری کار ایران (ایلنا) بهنقل از پزشکی قانونی نوشت این سازمان «هیچ اظهارنظری در مورد این پرونده نداشته است».
سازمان پزشکی قانونی گفته است: «ضمن اعلام انجام و ادامه تحقیقات تخصصی روی جسد مزبور در پزشکی قانونی استان تهران، هر نوع نتیجه و تشخیص علت فوت به قاضی پرونده اعلام میشود. مقتضی است رسانهها قبل از انتشار خبرهایی مبنی بر اعلام نظر پزشکی قانونی، قبلاً مراتب را از روابط عمومی این سازمان هماهنگ و استعلام نمایند.»
فرشید هکی دیدگاه اقتصادی انتقادی نسبت به وضعیت موجود کشور داشت و در کارزار محیط زیستی «حمایت از زاگرس مهربان» فعالیت میکرد. خبر مرگ او از روز یکشنبه ۲۹ مهر، در شبکههای اجتماعی بازتاب یافت. در این خبر گفته شده بود که هکی در نزدیکی خانهاش در تهران با ضربات چاقو کشته و جسد او سوزانده شده است.
فرشید هکی درباره فعالیت یک دهه اخیرش برای تشکیل حزب و گرفتن تأسیس آن از وزارت کشور مصمم بوده، پروژه اصلی او در چندین سال اخیر تأسیس حزب «پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان» بود که ناکام بود،هکی در این باره خطاب به «ملت ایران» مینویسد:
«اینجانب فرشید هکی از سال ۸۸ تا کنون ۹ بار طرح درخواست اخذ مجوز تاسیس رسمی حزب در چارچوب قانون احزاب و آرمان های قانون اساسی را از وزارت کشور و کمیسیون ماده ۱۰ احزاب داشته ام … اما متاسفانه بر خلاف قانون و علیرغم عدم وجود هیچ گونه سوء سابقه یا دلیل قانونی و موجه و حتی بدون ارائه ی دلیل این موضوع از سوی کمیسیون ماده ۱۰ احزاب رد شده است . ( هم در دولت قبلی [احمدینژاد] وهم دراوایل دولت کنونی [روحانی]) مجموعه پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان اولویت فعالیتش در عرصه سیاسی تحقق اهداف عدالت ، حقوق و مدارهای توسعه اقتصادی – اجتماعی است، مسائلی چون تحقق عدالت و کاهش آسیب های اجتماعی کودکان کار، اعتیاد، زنان بد سرپرست، کارتن خوابی و…. از طریق راهبردهای عقلانیت سیاسی ، اقتصاد دانش بنیان و مردم نهاد ، گفت و گوی تفاهمی و … »
هکی توضیح میدهد که برای دهمین بار از وزارت کشور حسن روحانی درخواست مجوز برای تأسیس حزب را داده و با لحنی آرام به اصلاحطلبان و دولت مدعی حقوق شهروندی هشدار میدهد:
«با توجه به اینکه امروز ترکیبی با اکثریت وزارت کشور و نمایندگان لیست امید که با تابلوهای شعارهای حقوق شهروندی در انتخابات در مسند قدرت نشسته اند ، نسبت به صدور پروانه رسمی فعالیت حزب پیشتازان عدالت و حقوق ایرانیان به مثابه ی تشکلی رسمی و مدیریتی در نظام حقوقی ، مدیریتی و سیاسی کشور مسئولیت اخلاقی و سیاسی دارند . در نهایت صدور سریع مجوز حزب پیشتازان عدالت و حقوق به مثابه آزمونی عملی و تاریخی برای نمایندگان اصلاح طلب و اعتدالیون دولتمدار محسوب می شود .»
یکی از دوستان فرشید هکی نیز درباره پیشینه فعالیت سیاسی او گفته:
«فرشید ۱۳۷۸ دبیر انجمن اسلامی دانشگاه مازندران شد. او تأثیر زیادی در بازشدن فضا داشت. تلاشهای او باعث شد که دانشجویان ورودی ۱۳۷۹ دانشگاه مازندران به فضایی باز از لحاظ سیاسی در انجمن اسلامی وارد شوند.»
او فرشید هکی را فردی «بانظم و دیسیپلین» و «سلیمالنفس» خواند. و ادعاهای منتشرشده در خبرگزاری تسنیم ــ خودسوزی به دلیل مشکل مالی و خانوادگی ــ را قویاً انکار کرد:
«این ادعاها مهمل محض است. خانواده همسر او در بابل متمول و کارخانهدار بودند. خودش آدم قابلی بود و از همان ابتدا به کار مهندسی میپرداخت و سابقاً در عسلویه فعالیت داشت. لیسانس اقتصاد داشت و دو فوق لیسانس داشت، یکی حقوق بشر و یکی که خاطرم نیست. بعد از آن در حال خواندن دکترا بود. در جریان پایان دکترایش نبودم چون رابطهمان کمتر شده بود. او ابداً مشکل مالی نداشت. و بیشتر وقتش را به فعالیت سیاسی میگذارند و هرگز از مشکلات مالی شکایتی نداشت.»
بهروز خلیق، از اعضای ارشد سازمان فدائیان خلق (اکثریت) و حزب تازهتأسیس چپ ایران پنجم مرداد در گفتوگویی در «تالار تلگرامی حمایت از زندانیان سیاسی و عقیدتی» در پاسخ به پرسشی درباره «راه توده» گفته بود: «آنها به نظر من در اعتدالیون غش کردهاند. راست میزنند و آنها هم به خط سه اعتقاد دارند، مانند دکتر فرشید هکی. ایشان نیز به خط سه معتقد است.»
هکی در نشریهای مشاور علمی بود که مشاور رسانهای احمدینژاد در صدر آن است. همچنین ویدئویی از حضور او در سرای اهل قلم منتشر شد. هکی در هر حال نویسنده بود و کتابهایی همچون «اقتصاد سیاسی حقوق بشر» یا «حقوق بشر برای همه» را تألیف کرده بود.
هنوز مشخص نیست که چه اتفاقهایی در آخرین ساعات زندگی فرشید هکی رخ داده است. چند هفته دیگر بیستمین سالگرد قتلهای زنجیرهای است. آیا فرشید هکی قربانی تازهای از قتل دگراندیشان و فعالان سیاسی و مدنی در ایران است؟
امیر ابتهاج روزنامه نگار چپ گرای داخل کشور در پستی درباره هکی در صفحه اینستاگرامش نوشته است :
من #فرشید_هکی رو میشناختم. رفاقتی داشتیم. آدم صبور، خوش برخورد، بسیار فعال، با اعتماد به نفس و البته ساده و کمی متوهم بود. اولین بار سال ۹۲ در نمایشگاه مطبوعات باهم آشنا شدیم. منو میشناخت و اومد جلو و پس از احوالپرسی از علاقهاش به سوسیالیسم و همکاریش با رئیس دانا و مخالفتش با نئولیبرالیسم گفت. تو دستش پر از فرم بود که یکیش رو به من داد. فرمی بود برای عضویت در حزب! تک وتنها با دویست تا فرم اومده بود نمایشگاه تا بین مردم پخش کنه و مردم عضو حزبش بشن! بسیار تلاش میکرد تا حزبی سوسیال دموکرات به نام «حزب نوین پیشتازان عدالت» تاسیس کنه که بهش اجازه ندادند و این حزب رو در تلگرام تشکیل داد! گروهی ۲۰۰نفره با افراد مختلف از جمله شاگرداش که اسمشو حزب گذاشته بود و بندهخدا فکر میکرد داره مهمترین حزب تاریخ رو رهبری میکنه!
تا جایی که میدونم براش مشکلی درست نشده بود طی این سالها. جلساتی برگزار میکرد با دکتر معین (وزیر علوم دولت خاتمی)، فریبرز رئیسدانا، فرشاد مومنی، حسین راغفر و…. و از اقتصاد سیاسی و این مسائل میگفتند. با سندیکای کارگران فلز مکانیک هم همکاری داشت و برای نشریهشون مینوشت. اصولا همکاری گستردهای با همگان داشت و هرکس که فکر میکرد به درد حزبش میخوره و یا بهش تریبون میده، باهاش فاز همکاری برمیداشت. برای همین بود که هم با طبرزدی سکولار رفاقت و همکاری داشت، هم با عبدالرضا داوری احمدینژادی! برای نشریه احمدینژادیها هم مدام مینوشت و به نقد اقتصاد نئولیبرالی دوران هاشمی میپرداخت. این بود که بارها بهش انتقاد کردم از این نوع همکاری با همگان. اما بیقرار بود و فعال و مدام هم در تلگرام آنلاین و بحث و جلسه تلگرامی در حزبش. در انتخابات شورای شهر تهران در سال ۹۶ هم کاندید شد که پوسترشو میبینید. با حسین راغفر و یاشار سلطانی هم ائتلاف کرد با عنوان «ائتلاف پیشتازان عدالت» اما کلا زیر ۳۰۰تا رای آورد! دو شب پیش شنیدم که به طرز فجیعی به قتل رسیده و برخی رسانهها هم معتقدند که قتل سیاسی بوده. اما به باور من احتمال اینکه قتل سیاسی باشه و کار «امنیتیها» بسیار بسیار کمه. چون در راستای قانون فعالیت میکرد، تاثیرگذار نبود و هواداری نداشت. از همه مهمتر اینکه تا جاییکه میدونم کار غیرقانونیای انجام نمیداد که بخواد براش مشکلساز شه. سرش تو کار خودش بود و کاری به کسی نداشت….
داستان فعالیتها و تلاشهای فرشیدهکی نمونه تلخیست از کسانیکه افکار بلندی داشتند اما نگذاشتند به خواستهشون برسند. انسانهایی که کلی دویدند اما به چیزی نرسیدند…
این روزنامه نگار و آشنا با فرشید هکی نیز تلویحا قتل وی را رد نموده و بر خودکشی او و نافرجامی فعالیت های سیاسی اش صحه گذاشته .
یکی دیگر از دوستان وی با نام مستعار درباره اش گفته :
فرشید هکی در سال ۱۳۵۳ در اراک به دنیا آمده ، او بین تمام دوستهایش در کتابخوانی سرآمد بود. مادرش که معلم مقطع راهنمایی بود در سال ۱۳۶۵ فوت کرد و فرشید ضربهی روحی بدی خورد. با اینحال در سال ۱۳۷۱ دیپلم ریاضی را از دبیرستان امام علی اراک گرفت. به یاد دارم یک روز برای امتحان انشاء که امتحان نهایی بود و در دبیرستان سهمالملک برگزار میشد تقریبا هشت صفحه نوشت و آنقدر قلم خوبی داشت که معلمها ورقههای نوشته شده را دست به دست میکردند و دیگر حواسشان به امتحان نبود. همچنین دوستان آن موقع او در اراک خوب به یاد دارند که آرایشگری در اراک بود که فرزندش اعدام شده بود و دستش میلرزید و کمتر کسی برای کوتاه کردن مویِ سر سراغ او میرفت، اما فرشید هکی میرفت و بعد از آن به آرایشگاه دیگری میرفت.
هکی بعد از دیپلم، دوران سربازی را گذراند و برای لیسانس اقتصاد وارد دانشگاه مازندران شد. آنجا دبیر انجمن اسلامی دانشگاه بود و در فعالیتهای دانشجویی بسیار اثرگذار. فرشید در دو رشته، کارشناسیارشد داشت-اقتصاد و حقوق بشر. در کارشناسی ارشد رتبهی یک بود و در نهایت شد دکتر فرشید هکی. دو دوره کاندیدای شورای شهر تهران شد که البته به شورا راه نیافت . او در خیلی از پروژههای صنعتی عسلویه نیز مشاور بود.
ده سال پیش برای تأسیس حزب «پیشتازان عدالت» بسیار تلاش کرد و به گفتهی خودش هزاران بار پلههای وزارت کشور را بالا و پایین رفت، اما هیچ نتیجهای نگرفت. چه در زمان احمدی نژاد و چه روحانی. اما او از پای ننشست. نوشت، سخنرانی کرد و صحنه را خالی نکرد. چپ بود. فعال مدنی، فعال محیط زیست، مدافع کودکان خیابانی، مدافع حقوق شهروندی، مدافع حقوق بشر و استاد دانشگاه بود. اندیشه داشت. او برای اینکه بتواند مجوز حزب را بگیرد و گزک به دست حکومتیها، که همیشه مراقبش بودند ندهد، از مصاحبه با رسانههای خارجی هم پرهیز میکرد. اما هیچ موقع فعالیت مدنی خود را قطع نکرد. چند بار دادنامه چاپ کرد اما نتوانست مجوز حزب را بگیرد.
فرشید چپ بود و مقدم بر هر چیز دموکرات. اعتقاد به حذف گروههای دیگر نداشت؛ میگفت «باید از لیبرالها تا سنتیترین چپها برای دموکراسی یاری گرفت چرا که دموکراسی دستاورد بشر است و میشود روی این موضوع به توافق رسید» با همین روحیه با طیفهای گستردهای ارتباط داشت.
فرشید هم مثل بسیاری از جوانان نیک قربانی شد. حتی در مسافرتها هم او را تعقیب میکردند. هم خود او میدانست و هم دوستانش و حالا میگویند خودسوزی کرده است. برخی از رسانههای خارجی که حتی خبر مرگ او را اعلام نکردهاند، خبر عجیب خودسوزی او را اعلام میکنند. این را کجای دلمان بگذاریم!؟ همهی دوستان او میدانند که چنین نیست. فرشید و خودکشی!؟ او آرمان داشت برای آرمانش مبارزه میکرد. فرشید هکی با خودکشی بیگانه بود، اما فرمان مرگ با او همچون بسیاری از جوانان این سرزمین بیگانه نبود.
مگر ما تاریخ این چهل سال را فراموش کردهایم؟ مگر ما کشتار وحشیانهی دهه شصت را فراموش میکنیم؟ مگر ما قتلهای زنجیرهای را فراموش میکنیم؟ مگر ما آن همه قتلهای برون مرزی را فراموش میکنیم؟ مگر ما همین کشتار ۸۸ و ۹۶ را فراموش میکنیم؟ چرا باید باور کنیم و یا حتا آنقدر فراموشکار باشیم که به خود بگوییم فرشید هکی که سالها میشناختیم، خودش را نزدیک خانهاش سوزانده!!! فرشیدی که ۲۸ مهر سالگرد عقد ازدواجش بود و همسر و «دلآرا» دختر پانزده سالهاش در خانه منتظرش بودند.
فرشید هکی که آخرین نوشتهی تلگرامش را اینجا نقل میکنم دیگر در میان ما نیست و این تقصیر هر گروه یا جناحی که باشد تقصیر خودش نیست و حکومت با ادعاهای حیرتآور خودسوزی و یا گروههای خودسر، تنها کاری که کرده این است که انگشت اتهام را به خودش جوش داده است.
آخرین نوشتهی فرشید هکی در کانال تلگرامش ۹:۲۲ دقیقه شب ۱۱ اکتبر۲۰۱۸:
«مردم ایران چیزی برای از دست دادن به جز زنجیرهایشان ندارند. اکنون در اوایل پاییز نود و هفت با قاطعیت و با استناد به تمام شاخصهای اقتصادی-اجتماعی و نارضایتی عمومی میتوان این تعبیر طبقاتی مارکس برای طبقه کارگر را برای تمامیت مردم ایران (به جز غارتگران حاکم بر ساخت اقتصادی) بهکار برد. مردم ایران دیگر به جز زنجیرهایشان چیزی برای از دست دادن ندارند. اعتصابات و اعتراضات صنفی نمونهای از پیامدهای چنین وضعیت بحرنی است که در آن سیستم اقتصاد سیاسی دچار بحران عمیق ساختاری شده است و کارد از مغز استخوان مردم گذشته است.»
شایعه قتل “فرشید هکی” را چه کسی مطرح کرد؟
عبدالرضا داوری از افراد نزدیک به احمدینژاد و مدیر مسئول ماهنامه “بررسیهای اقتصادی” در ساعت ۶ عصر روز یکشنبه (۲۸ مهر) نیز خبر داد شخص متوفی “فرشید هکی” مدرس دانشگاه و مشاور علمی ماهنامه بررسیهای اقتصادی است.
با اعلام این خبر، داوری صوتی در کانال تلگرامیاش منتشر کرد که در آن شخصی به نام “مدیری” از دوستان نزدیک هکی درباره قتل وی توضیح میدهد و میگوید “وی دانش آموخته رشته حقوق و اقتصاد و مدرس دانشگاه بود… بنظر نمیرسد مسئله شهادت یا چنین چیزی باشد. شاید مسئله حقوقی و یا خصومت شخصی در میان بوده باشد. دلیل منطقی برای قتل وی نمیبینم و در فعالیت سیاسی اجتماعی شخص متعادلی بود و رفتار تحریکآمیز نداشت.”
با اعلام این خبر، بسیاری مرگ “فرشید هکی” را با قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار منتقد سعودی مقایسه کردند که هفتههای گذشته در کنسولگری عربستان در ترکیه توسط عوامل سعودی به قتل رسید.
عبدالرضا داوری(که چندی پیش از زندان آزاد شده است) در نامهنگاری با دادستان تهران و وزیر کشور خواستار پیگیری این قتل شد.
فرشید هکی که در میانه اظهارات دوستان و آشنایانش مشخص است در چند پروژه عمرانی و پتروشیمی در عسلویه فعالیت داشته و امرار معاش می کرده در سر سودای فعالیت حزبی داشته است که از سوی حکومت ناکام مانده او در کنار همین آرزو راه را در ارتباط سیاسی و اجتماعی «با همه جناح های سیاسی داخل کشور» می بینید ، از هواداران و دولتمردان دولت روحانی تا احمدی نژاد و اصلاح طلبان حکومتی و چپ های منتقد حکومت ایران و یا منتقدانی چون مهدی خزعلی و …
همین ارتباط با همه و ناکامی وی می تواند هم دلیلی برای «خودکشی » او باشد و هم دلیلی برای احساس خطر نهادهای امنیتی ایران برای کادر سازی و ارتباط گیری او.
خودکشی یا قتل او اهمیت آنچنانی ندارد ، او در هر صورت «کشته شده است» ، دلیل اصلی مرگ وی چه بسا هرگز روشن نشود اما علت اصلی مرگ او این است که فعالان سیاسی و اجتماعی در اختناق سیاسی موجود در ایران از داشتن تریبون ، حزب و ابتدایی ترین ابزار برای بیان افکار خود محروم هستند و در نهایت یا کشته می شوند و یا راهی جز خودکشی و پایان دادن به زندگی محصورشان نمی یابند.
از: گویا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر