مصاحبه یا آش در هم جوش
رضا پهلوی : من از اول هم دغدغه پادشاهی نداشتم
حسن بهگر
رادیو فردا و تلویزیون آمریکا رسانه های دم دستی رضا پهلوی هستند و شاهزاده هر وقت می خواهد ابراز وجودی بکند، فوری برایش در این رسانه ها که نصفشان دست اصلاح طلبان است و نصف دیگر دست نومحافظه کاران، برنامه ای جور می کنند.
ایشان در مصاحبه خانه پز اخیر خود با رادیو فردا به توجیه استمداد خود از نمایندگان محافظه کار و جنگ طلب آمریکا پرداخته. آن هم در حالی که هنوز کسی نمی داند فعالیت سیاسی شاهزاده از چه موضعی انجام می پذیرد. آیا او یک فعال سیاسی یا یک رهبر سیاسی است؟ آیا او یک شاهزاده مدعی پادشاهی مشروطه است و.. است ولی در عمل گویی ملغمه ای از همه اینهاست. هر وقت هرکدام باب روز باشد و مناسب موقعیت، همان می شود. به هر صورت باید گفت که وقتی کسی این اندازه فعالیت سیاسی می کند و دایم در رسانه هاست، همان فعال سیاسی است و اگر هم بخواهد داعیه ی سلطنت بکند، حتماً سلطنت مشروطه نخواهد بود. چون در سلطنت مشروطه قرار نیست شاه در سیاست دخالت کند و کسی که از امروز فعال سیاسی است، اگر فردا دستش به جایی بند شد، همان پادشاه فرمانروا خواهد بود به سبک بابا و بابا بزرگ، باقی حرف ها باد هواست. از فعال سیاسی از همه رنگ، شاه مشروطه درنمی آید.
در توجیه فعالیتش دایم می گوید: هم میهنان از من انتظاردارند، بقیه می خواهند، دیگران اصرار دارند…
کدام هم میهنان؟ این حرف بسیار مبهم است. سخن از ملتی است که علیه استبداد پدر شما انقلاب کرد و امروز تنها امتیازی که در مقایسه ی پدرتان با عملکرد جمهوری اسلامی عرضه می کنید این است بابای من کمتر دیکتاتور بود! باز هم داستان بد و بدتر، منتها با عطف به پنجاه سال پیش!
سلطنت پهلوی نمادی از استبداد است. پادشاهان پهلوی سلطنت مشروطه را که پدران ما با خون دل از استبداد قاجار استخراج کردند، دوباره برگرداندند به جای اول و حتا بدتر و مستبدانه تر از آن.
با توجه به اینکه به هیچ یک از عملکردهای پدر و پدر بزرگ خود تا کنون انتقادی نکرده اید، هم میهنان هوادار شما فقط طرفداران استبداد می توانند باشند که حتماً اقلیتی کوچکند که اشتیاق به بوسیدن چکمه استبداد دارند.
هنوز شما از کودتای ۲۸ مرداد که با همکاری پدرشما و کودتاچیان انگلیسی و آمریکایی حکومت ملی دکتر مصدق ساقط کرد انتقادی نکرده اید. طرفدارنتان هم با این چرندیات که کودتا نبود قیام بود… می کوشند جریانی را که عاملان و برنامه ریزان آن سد بار به کودتا بودنش اعتراف کرده، لوث کنند. آوار شدن جمهوری اسلامی نتیجه دیکتاتوری پس از آن کودتا بود، تا این را نفهمید از تاریخ معاصر ایران چیزی نفهمیده اید.
کودتای ۲۸ مرداد را افسانه می نامید و با وجود انتشار اسناد غیرقابل انکار از اعتراف به آن طفره می روید. آیا این یکجور توجیه و ماله کشی خیانت پدر نیست؟ همه ی مبارزات مردم ایران از انقلاب مشروطه به بعد دور استقلال و آزادی و حاکمیت ملی بوده است و پدر و پدر بزرگ شما این سه اصل را نقض کرده اند و شما که از آن روابط انتقاد نمی کنید و فاصله نمی گیرید روشن است که می خواهید به همان راه بروید. مردم چگونه به کسی که واقعیت های تاریخی به این بزرگی را منکر می شود اعتماد کنند؟ شما هرگز یک شخصیت مستقل از خود نشان نداده اید. تمام عمرتان فقط وارث بوده اید و با دست زدن به دامان آمریکا از همانجایی شروع کرده اید که پدرتان سقوط کرد به این خیال که دوباره پلکان قدرت را با کمک بیگانگان بالا بروید. ملت ایران هم این وسط قراراست سیاهی لشکر باشد.
شما یک حزب مشروطه داشتید که مدت هاست از هم در رفته. آنچه باعث این امر شد همراهی شما با جدایی طلبان فدرال بود. درحالیکه می دانید مدعی پادشاهی مشروطه نقش سیاسی نمی تواند داشته باشد دایم اظهار نظر سیاسی می کنید، آنهم از این نوع. اگر جویای پادشاهی به عنوان شاهزاده هستید که قاعدتاً باید سمبل تمامیت ارضی ایران باشید و از آن دفاع کنید با فدرال بودن دیگر پادشاهی معنا ندارد.
سیاست شما در برابر دخالت دین در سیاست که بزرگترین مشکل امروز ماست، مشخص نیست و حتا در این موقعیت که بسیاری از مردم از آخوندها متنفرند و جوٌ ضد آخوندی حکمفرماست بعضاً از برخی مراجع و ملایان حمایت می کنید. بی توجه به اینکه هیچ معلوم نیست که دوباره همان بلاهای سابق و همان سیاست های مخرب تکرار نشود. هر وقت هم مصاحبه می کنید تأکید می کنید که با ملاها در تماسید! فکر می کنید این به اعتبارتان می ا فزاید؟ اینجا هم سیاست شکست خورده ی پدر؟
شما در ضرورت کمک خارجی و از منافع مشترک با آمریکا سخن می گویید. ولی آیا استراتژی امروز آمریکا واقعاً به قصد نیکوکاری برای ایرانیان طراحی شده یا محض پیشبرد طرح های اسرائیل؟ این دو کشور صریحاً در پی تجزیه ی ایرانند و شما هم که با هر دو رابطه دارید. می خواهید مردم به سادگی فکر کنند این کارها از سر سیاستمداری شماست که فرضاً دارید مانور می دهید؟
چنین قابلیت ها و ثبات قدمی از شما دیده نشده که چنین تصوری برود. همه شاهدند که دایم دنبال اینها هستید برای گرفتن کمک مالی و پشتیبانی تبلیغاتی و سیاسی. در چنین موقعیتی جز پیروی کاری نمی توانید بکنید، اگر هم مدعی شوید کسی باور نمی کند و حق دارد نکند. هدف استراتژی آمریکا و اسراییل تجزیه ایران است. شما دنبال این ها می روید و از فدرالیسم هم صحبت می کنید و انتظار دارید که مردم بپذیرند سیاستی غیر از اینها را تعقیب می کنید یا می توانید بکنید؟
شما از منافع مشترک با آمریکا سخن می گوید که همه جور کمک بلاعوض می توان گرفت. این چه افسانه ایست که به گوش مردم می خوانید؟ آمریکا و کمک بلاعوض؟ اینها از بیست و هشت مرداد تا بیست و دو بهمن مملکت ما را همه جور چاپیدند. از آن به بعد هم به کینه ی این که بیرون انداخته شدند و نه فقط به خاطر طرف بودن با جمهوری اسلامی، هزار مصیبت به سر ما آورده اند که آخریش تحریم و برجام و مصادره های گوناگون است. آن وقت می نشینید می گویید که می خواهند به شما کمک بلاعوض بدهند؟ به خانواده ی پهلوی شاید، ولی عوضش را مثل همیشه از ایران می گیرند.
مدعی هستید در حمایت خارجی استقلال خود را به گرو نمی گذاریم. از کجا بدانیم؟ سالی که نکوست از بهارش پیداست. این اراذلی که شما به سراغشان رفته اید کدام گل بر سر کدام یک ازاین کشورها از افغانستان گرفته تا عراق و لیبی و سوریه زده اند که حال بر سرایران بزنند؟
آنها نیازی به رضا پهلوی ندارند و این شاهزاده است که متقاضی و نیازمند است. اول به سراغ جنگ طلبانی چون مک کین می رود که اصولاً فکر می کنند آمریکا باید دنیا را اداره کند، بعدش می آید و برای ما قصه می گوید که استقلال ایران را می خواهد از اینها بگیرد! اگر خودتان ساده لوحید، ملت ایران را داخل داستان نکنید، ایران آبرو دارد.
روشن بگویم و خلاصه. شما تاریخ را نمی فهمید و به همین علت هم از آن عبرت هم نمی گیرید. شما نه تکلیف شخصیت سیاسی تان روشن است که شاهید، شاهزاده اید، فعال سیاسی هستید، شهروندید، رهبرید، شاه مشروطه قرار است باشید، رئیس جمهور یا شاید اصلاً ولی فقیه یا چه. همه هستید برای جمع کردن مردم ولی وقت جواب که می شود هیچکدام نیستید.
دوم اینکه سیاستتان، البته تا حدی که بتوان به فعالیت های مغشوشتان، نام سیاست را اطلاق نمود، مبهم متغیر و متضاد است. به ایرانی می گویید من به فکر شما هستم که جلوی جنگ را بگیرم. از آن طرف دایم با تندروترین جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل دمخورید، این آخر هم که از یکیشان جایزه گرفتید و به به کردید. می خواهید نماد حفظ تمامیت ارضی باشید و از آن طرف با فدرال چی ها دل می دهید و قلوه می گیرید. بنا به مد روز می گویید سکولارم. از طرف دیگر دایم لاف ارتباط با آخوندها را می زنید و اگر هم کسی از شما بپرسد که برنامه تان برای روحانیت چیست، طفره می روید که هیچ نگویید.
شما هر چه دارید از ارث پدر است که عنوان شاهزادگی را برایتان ارث گذاشته است. برای همین هم هست که نمی توانید از میراث سیاسی او ببرید. این میراث هم یعنی خدمتگزار آمریکا هستم، لازم شد بحرین را هم می دهم، با آخوند هم میانه دارم و در نهایت آنکه به حساب نمی آورم ملت ایران است که نادان حسابش می کنم. عاقبت کار او که بالاخره معلوم شد، عاقبت شما از همین الان معلوم است.
۲۰۱۷ Jul 5th Wed – چهارشنبه، ۱۴ تیر ۱۳۹۶
از: ایران لیبرال
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر