چگونه حجاب اجباری را می فروشند ؟
رادیو فردا، مجید محمدی:
با تغییر نسل به نظر میآید که توجیهات گذشته در مورد اجباری بودن حجاب (سنت و غیرت)، گروههایی از زنان حتی اعضای خانوادهٔ روحانیون و اسلامگرایان نزدیک به آنها را قانع نمیسازد. از همین جهت دستگاه تبلیغاتی حکومت به توجیهات غریب، شگفتانگیز و مغالطهآمیزی برای اعمال حجاب اجباری متمسک میشود.
این توجیهات را به شش گروه توجیهات شرعی، پزشکی، روانپزشکی، اجتماعی، زیباییشناختی و حقوقی میتوان دستهبندی کرده و مورد انتقاد قرار داد.
دستور الهی
این توجیه از جمله توجیهات شرعی یا دینی است که هنوز برای بخشهایی از جامعه که تفاوت میان اسلام (دین غیردولتی) و اسلامگرایی (دین دولتی) را متوجه نیستند کار میکند. روحانیون شیعه (بجز چند روحانی بسیار نادر که در سطوح عالیتر دیوانسالاری دینی حضوری ندارند) بر این باورند که بر اساس دستورات شریعت و قرآن حجاب باید توسط همه زنان در جامعهای که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل میدهند و قدرت نیز به دست آنان است اجباری باشد. آنها دستور حجاب را صرفاً متوجه زنان مسلمان و باورمند نمیدانند. از این جهت حتی غیر مسلمانان ساکن و غیر مسلمانان مسافر و زنان مسلمانی که به حجاب باور ندارند باید حجاب را رعایت کنند و در غیر این صورت باید مجازات شوند. از نگاه آنها حجاب چیزی شبیه به ضرورت دین است که در هر صورت باید اعمال شود و اگر حکومت دینی آن را اعمال نکند حکومت دینی نیست. از این جهت نمیگذارند مسلمانی که بدان اعتقاد ندارد آزاد باشد و به مسیر خود برود.
اما اگر حجاب زنان دستور الهی است طبعاً تنها کسانی که به آن خدا و دستوراتش باور دارند باید آن را رعایت کنند و اگر نکنند مرتکب گناه شدهاند و همان خدا آنها را به طریقی که صلاح بداند مجازات میکند. خداوند مسلمانان کجا به تک تک مسلمانان وکالت داده که گناهکاران را مجازات کنند؟ جمهوری اسلامی البته همه گناهان را به جرم تبدیل کرده و در مقام خدایی نشسته است.
صدور اشعه
این توجیه ظاهراً پزشکی را برای اصل حجاب به اولین رئیس جمهور در جمهوری اسلامی یعنی ابوالحسن بنیصدر نسبت میدهند. گرچه نویسنده، خود این سخن را از وی شنیده اما وی در سالهای اخیر منکر آن شده است. در هر صورت گوینده کمتر از اصل سخن اهمیت دارد. بنا به این دیدگاه، اشعهای از موی زنان ساطع شده و مردان را تحت تأثیر قرار میدهد و آنها را از حالت عادی خارج میکند. کسانی که بخواهند حجاب را اجباری کنند یک گزارهٔ دیگر یعنی مسئولیت دولت در سلامت جامعه را بدان میافزایند.
روایت دیگر اشعهای برای توجیه حجاب آن است که اشعهای از چشمان مرد ساطع میشود که تنها حجاب مانع رسیدن آن به زن میشود. زنان برای حفاظت خود از این اشعه باید خود را بپوشانند. اجباری شدن حجاب نیز برای اطمینان از حفاظت زنان در برابر این مخاطره (نگاه سادهٔ مردان به زنان) است. مشکل این نظر آن است که اگر این اشعه وجود دارد چرا صورت و دستها و کف پاهای زن میتواند پوشیده نباشد. مشکل دیگر در معرض این اشعه قرار گرفتن زنان در برابر مردان محرم خود است مگر آن که فرض کنیم تنها اشعهٔ چشم مردان در مواجهه با زنان غیر محرم تولید میشود. با چند من سریشم نیز نمیتوان این توجیه را به علم و دانش و حفاظت و سلامتی ربط داد.
«رعایت حقوق دیگران»
این سنخ از توجیهات (ظاهراً) حقوقی برای اعمال حجاب اجباری با زور دولت از شگفتانگیزترین آنهاست چون با وقاحت تمام حجاب اجباری و نقض حقوق زنان در انتخاب پوشش را با منطق آزادی و رعایت حقوق دیگران توجیه میکند: «موضوعی که باعث شده است من شخصاً از اجباری بودن حجاب حمایت کنم به منطقی بر میگردد با محوریت «حقوق دیگران» که حتی در لیبرالیسم هم به آن تأکید شده است… بیحجابی… یا هر اقدامی که باعث شود سعادت انسانی دیگر از جامعه به خطر بیفتد یا کانون خانواده تضعیف شود، ممنوع است چرا که آزادی نباید «حقوق دیگران» را سلب کند. پس همانطور که حکومت به عنوان مثال وظیفه دارد اجازه ندهد مواد غذایی آلوده در جامعه توزیع شود چون سلامت دیگران لطمه میخورد، وظیفه دارد اجازه ندهد، فضای عمومی جامعه آلوده شود چون سعادت دیگران لطمه میخورد.» (مدیر مسئول روزنامه خراسان، خراسان، ۲۵ تیر۱۳۹۵)
با این منطق هیچ حقی باقی نمیماند چون همیشه کسانی پیدا میشوند که آزادیهای برخی افراد را آلودهکنندهٔ فضای جامعه میدانند. از نگاه مسلمانان برخی از انسانها نجس هستند و نفس وجود آنها آلودهکنندهٔ جامعه است و با همین منطق آنها را از میان میبرند. این هم حتماً به معنای آزادی لیبرال است. هیچ تحقیق علمی نشان نمیدهد تحکیم خانواده منوط به حجاب زنان است مگر آن که خانواده را فقط خانوادهٔ روحانیون و پیروان آنها بدانیم.
زیبایی برای پستو
این توجیه، وجه ظاهراً زیباییشناسانه دارد. این توجیه برای حجاب (به اضافه قدرت- برای حجاب اجباری) میگوید زیبایی زن باید در پس پرده و اختصاصی باشد تا بکر و دستنخورده باقی بماند و مورد سوء استفادهٔ دیگران قرار نگیرد. در این منطق زن نباید شیء جنسی در خیابان و محیط کار بلکه باید فقط کالای جنسی در اندرونی برای مالکش باشد. زنان در این منطق اصولاً باید از عرصهٔ عمومی حذف شوند مگر در گونی و پشت دیوار. البته اگر سهمی از درآمدهای نفتی به مرد خانواده برسد نیازی به کار زن نیست و میتوان با شل کردن سر کیسه، زن اندرونی را تا حدی راضی نگاه داشت.
ممانعت از تجاوز و سوء استفاده جنسی
این توجیه وجه اجتماعی دارد. بر اساس این توجیه هر گونه سوء استفادهٔ جنسی از زنان و دختران (حتی کودکان شش و هفت ساله) ناشی از پوشیده نبودن آنها و تحریک شدن مردان است. برای پیشگیری از این امر زنان هم باید حجاب داشته باشند و هم از اختلاط با مردان پرهیز کنند. اسلامگرایان و روحانیون حکومتی هر گونه تعرض به زنان را به عدم رعایت حجاب توسط آنها و اختلاطشان با مردان نسبت میدهند، چه تجاوز جنسی به دختران در یک باغ در اصفهان و چه سوء استفاده از یک دختر هفت ساله و کشته شدن وی.
از این نگاه، حکومتی که مدعی است امنترین دولت جهان است و همه باید امنیت را از آن فرا گیرند هیچ مسئولیتی برای امنیت جامعه احساس نمیکند. در این منطق همیشه قربانی ملامت میشود و نه متجاوز.
ممانعت از افسردگی و استرس
این توجیه تلاش میکند خود را علمی و مبتنی بر روانپزشکی بنمایاند. روزنامهها، سایتهای اینترنتی و شبکههای مجازی حکومت در ایران برای تبلیغ حجاب پیوسته این نکات را تکرار میکنند که «بیحجابی موجب افسردگی است» یا «بیعفتی افسردگی به دنبال دارد» یا «افزایش افسردگی از پیامدهای بیحجابی است.» این گزارهها در برابر سخنان برخی از مخالفان حجاب گفته میشود که گفتهاند حجاب افسردگی میآورد. مشکل طرف قبل آن است که با این استدلال از اجباری بودن حجاب دفاع میکند و نه اصل آن.
حتی در سمینارهای ظاهراً علمی (با دعوت از پزشکان حزباللهی) تربیتشدگان «دانشگاههای اسلامی» میگویند نگاه مردان به زنان بیحجاب آنها را دچار استرس میکند: «دیدن جنس مخالف که پوشش نامناسبی دارد برای آقایان میتواند استرسآفرین باشد؛ و برای زنان نیز شنیدن صدای جنس مخالف استرسزا است… وقتی فردی عفاف را رعایت نمیکند خودش را در معرض استرس قرار میدهد.» (عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات علوم اعصاب دانشگاه بقیةالله، ایرنا ۱۹ تیر ۱۳۹۶)
این بدین معناست که مردان همه بیماری جنسی دارند و میخواهند همهٔ زنان بیحجاب را از آن خود کنند اما نمیتوانند و به همین دلیل استرس میگیرند. بدین ترتیب تمام امور زیبای عالم را باید نابود یا پنهان کرد (از ساختمان و خودرو و وسایل زیبای خانه تا گلهای باغها و دریاچهها و کوهها) چون کسی که آنها را میبیند خواهان مالکیت آنها میشود و چون نمیتواند صاحب آنها شود افسرده یا دچار استرس میشود. گذشته از این آیا استرس گرفتن مردان در برابر زنان ناشی از جداسازی از سن شش سالگی نیست؟ آیا وقت آن نرسیده است بسیجیانی که امروز عنوان دکتر و پزشک دریافتهاند در باب جوامعی که نمیشناسند سکوت پیشه کنند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر