چیز موهومی بنام « منویّات رهبری» !
بابک داد
مشکل ما با حاکمیت، دقیقاً از همینجا آغاز میشود؛ از اینجا که چیز موهوم و بیمعنایی بنام «منویات رهبر» را وارد بازی میکنند که هم از قانون بالاتر است و هم از خدا و هم از رسول خدا!
عبارتی موهوم، بی حدومرز و قابل گسترش تـــا "خدایی کردن"! یعنی چه این منویات رهبر؟! و چند نمونه بیاوریم از اینکه منویات رهبر، امالامراض و مادر تمام بدبختیهای این ملت بوده است؟ تازهترین منویات او، حکم به هرجومرج و آتش به اختیار بود که معلوم نیست چه فتنهها در پی داشته باشد؟
🔹 وضع آنجایی افتضاح میشود که این "منویات رهبر" را بالاتر از آیات قرآنی و احادیث نبوی میگذارند. و عدهای نادان هم این منویات را تفسیر به رأی میکنند، رشد و توسعه میدهند، و خلاصه منویات در منویات میزایند.
🔹 آقای سیدعلی خامنهای، یک بشر معمولی است که از قضا بسیار بیشتر از حد معمول، جایزالخطا و پراشتباه بوده است.
پرونده حکومت ۲۸ سالهاش، سرشار است از خطاهای بزرگ، انتخابهای وحشتناک، تصمیمات نادرست. و از همه بیشتر، سخنرانیها و منویات جورواجور! صدها سخنرانی دارد که میتوان از میان آنها، جملاتی برخلاف سخنرانی قبلی یا بعدی او پیدا کرد. مجموعهی خواستههای تمامناشدنی آقای خامنهای، یا همین منویاتش چنان لیست بلندبالایی است که با جوهر هفت دریا هم نمیتوان نوشت!
🔹 یک وقتی منویات آقای خامنهای، مبارزه با تهاجم فرهنگی بود که با آتش زدن کتابفروشی و سینما و چاقو زدن انصار حزبالله به دختران و زنان در خیابان ولیعصر و سقطجنین زن باردار و... هم ارضاء نشد!
یک وقت هم منویات رهبری، به "دولت رسیدن" یک کوتولهی تهوّعآور بود که آنچه را نتوانست غارت کند، به لجن کشید و کشور را به زمینسوخته تبدیل کرد. منویات رهبر معظم به او نزدیک بود و این فوران منویات، تا چند صباحی آرام گرفته بود. اما از زبان صدیقی امام جمعه تهران درآمد که منویات رهبر حتی چنان است که میتواند زن احمدینژاد را هم طلاق بدهد! از آنجا کار این دو به مشکل خورد.
منویات رهبری، آن مرد متوّهم بهاری بود که فکر میکرد هالهای از نور دارد. و عاقبت هم رو در روی رهبر ایستاد و تا همین حالا، از هر فرصتی استفاده کرده تا به منویات و نهی و فرمان رهبر «دهان کجی» بکند.
🔹 حالا سردار قاسم سلیمانی هم که تمام احترامش به این بود که وارد عالم سیاست نشده بود، به کارزار منویات رهبری ورود کرده و اکیداً هم حکم داده که "منویات باید اجرا شوند و اگر منویات رهبر اجرا نشد و ما سکوت کردیم، گناه کردهایم و تاوان خواهیم داد!"
خب سردار! این که همان سلطنت و طاغوت است. دیگر تا کجا میتوانید این شترسواری را دولا دولا ادامه بدهید؟ یکباره اعلام خلافت کنید و بیعت بگیرید و هرکه بیعت نکرد گردنش بزنید! شما که هم تفنگش را دارید و هم زورش را! اما قبل از کشتن، لطفاً واضح بگویید (البته اگر میتوانید و شدنی هست، که نیست!)
که این منویات رهبری چی هست؟ و کی قرار است به مرحلهی «ارضاء و اجابت» برسد؟ و تکلیف آن منویات اشتباهی که بابتش کشور را ویران کردهاند، چه میشود؟
بعد از آن، مرد و مردانه و مسئولانه اعلام خلافت اسلامی کنید و منویات را تبدیل به «فرمان و دستورات» کنید تا تکلیفمان را بدانیم؛ هم ما، و هم شما!
🔹 قبل از آن بگویم اگر تمام درختان قلم و دریاها جوهر و آسمانها؛ صفحهای برای نوشتن منویات این رهبر خودکامه شوند، والله که محال است تا صبح قیامت هم مشقتان درباره منویات رهبر را بتوانید تمام کنید. سیریناپذیری، خصلت دیکتاتوری است.
🔹 و به عنوان کسی که در بچگی، برای دفاع از میهن خود به جبهه رفت، به سردار سلیمانی بگویم که اگر میخواهد "باید و نبایدهای سیاسی" کند، ابتدا طبق وصیت بنیانگذار انقلاب «لباس نظامی» را درآورد. سپس در انتخاباتی عادلانه، به ملت بگوید که فقط برای اجرای منویات رهبری، نامزد شده و خودش را در معرض رأی ملت قرار دهد.
اگر موفق شد رأی مردم را به دست بیاورد، آنگاه دربارهی «منویات بیاننها و سیریناپذیر رهبر»، باید و نباید کند. غیر از این اگر باشد، سردار هم پا روی فرمان آن ولیفقیه گذاشته و با رخت نظامی، وارد سیاست شده و با آن مرد که همین دو ماه پیش، بر «نهی رهبری» پا گذاشت و نامزد شد، هیچ تفاوتی نخواهد داشت.
آخرش هم معلوممان نشد که این چیز موهوم و بیمعنا چیست؟ این منویات رهبری! اما «انشای بی انتهایی» است...
بابکداد
۱۵ تیر ۹۶
گویا
گویا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر