کلمه – سیدموسی کاظمی:
چندی است که دادستانهایی در کشور در برنامهای هماهنگ اعمال خلاف قانونی را آغاز کردهاند. در ابتدا از سکوت در مورد حمله و بهم زدن سخنرانیهای اصلاحطلبان در زمان انتخابات شروع شد و در ادامه به دخالت در امور داخلی استانداریها و ادارات مختلف در استانها و تهدید مقامات دولتی و برخورد با مردم و جوانان انجامید.
یک روز کنسرتهای مجوزدار را لغو میکنند، روز دیگر مانع ورود یک فعال سیاسی به شهری ممانعت میشوند، یک روز فیلمی را در سینما توقیف میکنند و روز دیگر رستوران و قنادیها را پلمب، یک روز سیدمحمد خاتمی ممنوعالتصویر و ممنوعالخبر میشود و روزی دیگر از رفتن وی به مراسم دختر میرحسین موسوی ممانعت میکنند، یک روز شخصی را به اتهام فمنیست بودن دستگیر میکنند و روزی دیگر دست حملهکنندگان به وزیر کشور و نماینده مجلس و سفارتخانهها را باز میگذارند، و در آخرین مورد به خانههای مردم حمله کرده و حیوانات خانگیشان را با دروغ و حیله و البته با دستور دادستان میربایند.
فکر نمیکنم در هیچ کشوری حتی در بورکینافاسو و زیمبابوه دادستانها با مردم چنین رفتاری را بکنند و یا چنین اختیارات گستردهای را قائل باشند و کسی نیز نتواند به آنها اعتراض کرده و یا حتی از آنان سؤال بکند و هنگامی هم که از سخنگوی قوه پرسش میشود، یا واقعیتها را قلب کرده و یا همه اقدامات خلاف قانون را توجیه میکند و براحتی دروغ میگوید.
از سوی دیگر وقتی روزنامه قانون اتفاقاتی را که در یک شب بر سر یکی از خوانندگانش در زندان تهران بزرگ گذشته را در گزارشی بنام “بیست و چهار ساعت لعنتی” منتشر میکند بلافاصله با تکذیب دادستان و توقیف روزنامه مواجه میشود، زیرا افشای یکی از هزاران واقعیت و اتفاق در قوه قضاییه از نظر آنها ذنب لا یغفر بوده و دادستان را وادار به موضعگیری و توقیف روزنامه میکند.
این چه اختیاراتی است که قوه قضاییه و دادستانها برای خود قائل هستند پس نمایندگان مردم در مجلس شورا کجا هستند و چه میکنند؟ و نیز رهبری که اجازه نظارت بر قوه قضاییه را به نمایندگان مردم نمیدهد چگونه جوابگوی این همه بیعدالتی و تخلفات در پیشگاه خدا خواهد بود؟
خداوندا داد مردم ما را از دادستانها بستان…
دادستانها و تهیدستان
دادستانها و تهیدستان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر