نیکروز اعظمی
عادت، بد مرضی ست وقتی بدان انس گرفتی فاتح ات خوانده است. این را به این جهت می گویم که هم موسوی و هم کروبی بدجوری به «دوران طلایی امام» مأنوس شده هستند؛ دوره ای که برای مردم ایران یادآور فاجعه ملی کُشتار دستجمعی زندانیان سیاسی ست برای موسوی و کروبی تداعی خاطرات خوش «طلایی».
براستی این وجدان چه وجدانی ست که می تواند در آسودگی اش، کُشتار دستجمعی زندانیان سیاسی را «دوران طلایی امام» بداند؟ باری، طرح نوع برخورد ارتش ایران در «میدان ژاله» با مردم از سوی موسوی و مقایسه آن با کُشتار مردم ایران به فرمان خامنه ای و حسن روحانی در آبان ۹۸، حاوی دو پیام است یکم، یاد آوری نحوه عملکرد شاه و ارتش ایران به معترضان آبان ۹۸ در ۱۵۰ شهر ایران که بنفع خانواده پهلوی گفتند «رضا شاه روحت شاد» و نیز «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» و دوم، هشدار به سران جمهوری اسلامی که در صورت ادامه کُشتار سرنوشت مشابه حکومت شاه در انتظار شماست. موسوی و کروبی خوب می دانند همانهایی که سینما رکس آبادان را به آتش کشیدند و انسانهای بیشماری را به آتش کینهء خشم خود سپردند همانهایی بودند که برای سرنگونی شاه و تشکیل حکومت اسلامی نیازمند رادیکالیزه کردن فضای آن روز ایران بودند و به همین مناسب خرسند از رخدادهایی نظیر رخداد میدان ژاله. میل وافر موسوی و کروبی در بازگشت به «دوران طلایی امام» گواه آن است که آنها برای نجات حکومت آمدند نه برای همراه شدن با مردم برای گذار از این نظام اسلامی.
واقعیت اینست «انتخابات» پیش رو جمهوری اسلامی مقارن شد با اعتراضات گسترده مردمی که گفتند جمهوری اسلامی نمی خواهند و همچنین دسته گُلی که نظام اسلامی از رئیس دولت گرفته تا رئیس حکومت به آب داده و پاسخ شان به معترضان سرب و گلوله بود، باعث ریزش نسبتاً کامل مقبولیت اجتماعی هر دو جناح اصلاح طلب و اصول گرا و بطورکلی نظام شده و دیگر قادر نمی شوند مردم را به پای صندوق های رأی بکشانند از اینرو نیازمند جناح رادیکالتر اصلاح طلبانِ خواهان حفظ نظام هستند تا مقبولیت را به نظام بازگردانند. رهبران جنبش سبز سابق بهترین فرصت برای این کار و نجات نظام هستند.
شعار«رضا شاه روحت شاد» از سوی مردم به تنگ آمده از جور آخوند حاوی یک مضمون خاص است که رضاشاه آن را در ایران به عمل رساند و آن کوتاه کردن دست آخوند از ساختار نظام حقوقی و سیاسی کشور و نیز یادآور حکومتی سکولار که آزادی دینی و آزادی اجتماعی در آن ضمانت شده بود و همه اینها را «دوران طلایی امام» از کف بُرد؛ زن ستیزی و ستیز با ادیان دیگر خصوصاً بهایی گری از همان روزهای نخست این «دوران» به جریان افتاده بود.
موسوی در نگاه مقایسه ای میان قتل عام نظام اسلامی ایران در آبان ماه ۹۸ و «میدان ژاله» در زمان شاه، برای معترضانی که گفتند «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» پیام می فرستد. این پیام حاوی اینست که شاه و خامنه ای هر دو به یک اندازه جنایت کاراند یکی قتل عام میدان ژاله را آفرید و آن دیگری قتل عام آبان ۹۸. اینکه پای شاه ایران را به وسط می کشد صرفاً به این خاطر است تا به مردم بگوید شعار بنفع خانواده پهلوی بیهوده است؛ نه پهلوی نه خامنه ای بلکه بازگشت به «دوران طلایی»، یعنی تداوم و حفظ نظام اسلامی. تا بدینصورت زمینه را برای چرخش افکار عمومی که متحدانه گفتند جمهوری اسلامی نمی خواهند هوای خوش دوران حکومت شاه سابق را از سرشان دور کند. حال که پای مقایسه از سوی موسوی به میان آمد بایست این مسئله را از وی پرسید، این «دوران طلایی» که به قتل عام دستجمعی زندانیان سیاسی ۶۷ آمیخته و آلوده است با کدام دوره از نظام شاه سابق ایران قابل قیاس است؟
کروبی و موسوی قتل عام معترضان مخالف نظام جمهوری اسلامی در آبان ۹۸ را محکوم کرده و از مردم دلجویی نموده اند. می شود بپرسیم در این هفت روزی که جوانان ایران در برابر سرب و گلوله قرار گرفته بودند و پاسداران جهل و جنون مغزشان را نشانه می گرفت کجا بودید؟ چرا در مذمت نظام سرکوبگر و حمایت از معترضانی که در همان دقایق اول در ۱۵۰ شهر بزرگ و کوچک شعار می دادند «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» صدایی از شما درنیامد؟ به گمانم علت سکوت مرگبار موسوی و کروبی نسبت به اعتراضات مردم که با شعار «جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم» به کف خیابانها آمده بودند، از بابت آشفته شدن خواب های «دوران طلایی امام» آنها سرچشمه می گرفت و ترجیح دادند که ناظر باشند تا ببینند اوضاع چگونه و تا کجا پیش می رود. در یک جمله، موسوی و کروبی پس از مرگ سهراب(قتل عام جوانان کشور) و برای نشاط و شور افکندن در فضای «انتخابات» پیش رو جهت مقبولیت و حفظ نظام (دوران طلایی امام) آمده اند و نه بیش از این.
نیکروز اعظمی
Niki_olad@hotmail.com
گویا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر