۱۳۹۸ آذر ۱۷, یکشنبه

ضرورت عذرخواهی فریب خوردگان روحانی در پیشگاه ملت

عزیز قاسم زاده
اعتراف به فریب خوردن امری اخلاقی است. اما تداوم خودفریبی فعلی، ضداخلاقی است. سال ۱۳۹۶ بسیاری از کنش‌گران مدنی و اجتماعی و هنری بر روی پیروزی روحانی اجماع کردند و تردیدی نیست با توجه به پیشینه امنیتی روحانی و تعلق خاطرش به اردوگاه‌های ضد مردمی هیچ چیز نمی‌توانست بسیج اجتماعی را به نفع او ساماندهی کند جز این اجماع حداکثری.
اکنون ایران روزهای غمگینی را تجربه می‌کند در سنگ‌فرش خیابان جان بی‌گناهان بسیاری نقش بر زمین شد. و کسی که با اجماع نمایندگان طبقات صنوف مختلف به پیروزی رسید، اینک در مقابل خون بی‌گناهان که به روایت صدها تصویر انکار نشدنی است، با بی اعتنایی تمام برخورد می‌کند. و با شداد و غلاظ هر چه بیشتر خوی امنیتی خود را عریان‌تر از هر زمان به نمایش می‌گذارد و چه دست‌ها که ز جور او بر خداوند است.
صاحب این قلم، در آن مقطع علی‌رغم این‌که در هیات تخلفات آموزش و پرورش منتسب به روحانی حکم تبعید را به علت «خواندن آواز در کلاس و اشاعه آن در فضای مجازی» دریافت کرده بود، با تصور این‌که سخنان و وعده‌های روحانی که در برابر هزاران شهروند ایراد شده و به مدد دوربین‌ها و رسانه‌های زمانه ما میلیون‌ها ایرانی آن را می‌بینند و می‌شنوند، راهی بی‌بازگشت را برای او در جهت تحقق آن وعده‌ها می‌گشاید؛ همراه آحاد ملت رای‌اش را در سبد روحانی ریخت. اما روحانی خیلی زود آن وعده‌ها را به فراموشی سپرد. دی‌ماه همان سال درست پس از هفت ماه، اعتراضاتی در چندین نقطه کشور روی داد که روحانی از دادستان‌ها خواست که به‌عنوان مدعی‌العموم وارد میدان شوند.
آن‌جا روحانی ثابت کرد که اگر در ضرب‌المثل مشهور ایرانیان گفته شده سیاست پدر و مادر ندارد، مراد از این پدر و مادر نداشتن، دقیقا معطوف شدن به شعارهای هیجانی در بزنگاه‌های انتخاباتی است که هیچ نسبتی با پیشینه فرد ندارد و شعار و تبار فرد، دو نقطه مغایر از هم‌اند.
باری روحانی هرچه جلوتر رفت، رنج و شکنج مردم بیشتر  و بیشتر شد. طرفداران متعصب او مدام از کارشکنی دولت پنهان می‌گفتند. بی‌آنکه توضیح دهند از چه رو روحانی، خود، روز به روز برای تشقی خاطر همان دولت پنهان، همه آن شعارها را به مسلخ می برد؟
حل این تناقض چگونه ممکن است. جز  آن بیت مشهور مولانا را یادآور شویم: «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش.» روحانی بسیار زود به گوهر و سرشت امنیتی خود بازگشت.
هرچند این روزها به‌طرز  بی‌سابقه‌ای و با استمرار مواضع‌اش این خصلت و خو را به رخ همه فرودستان و به تنگ آمدگان می‌کشد.
این روزها با آبان خونین، حقوق‌دان سرهنگی رخ از نقاب برون کرد و طعنه بر خلق انبوهی زد. خشونت را دوای هر درد و عربده را، ضامن بقای هر فرد خواند. تهدید را چاره کار نظام و عاقبت اعتراض و نقد را اعتراف و ناله زار نقاد خواند.
عداوت را اساس سیاست و خشونت را دوام دیانت دانست و در سخنانش درشت گویی و اشتلم کردن را نشان و نشانه‌ای از شکوه خود انگاشت. او بیشتر از همیشه عهد مودت گسست و رسم محبت شکست و هوای نفس بست و بر اریکه تهدید مدام نشست.
فزون کردن ابواب قفس را درمان امور و شکستن آن را مانع نفور دانست. پاسخ قلیان را غلتان انگاشت و ادب ساربانی ملک را نه پاسبانی مدام حقوق رعیت که استمرار مطالبه گری را نهایت سعایت دید. حقوقدانی که نشان داد گرچه با الفبای حقوق ناآشناست، اما با «سرهنگی‌های فرهنگی»با«انگیزه‌های چنگیزی» سخت آشناست.
وگرنه چگونه وقتی افراد به صورت فله‌ای دستگیر شده‌اند و خود مقامات قضایی در همان روزهای اول اعلام کرده‌اند که در حال «دوجین کردن بازداشت‌شدگان» هستند؛ حقوق‌دانی اصرار بر پخش اعترافات کسانی داشته باشد که هنوز معلوم نیست چه تعداد از این دستگیرشدگان اغتشاش‌گر بوده‌اند و چند نفرشان اعتراض‌گر و چند نفرشان رهگذر.
به هر روی امروز به لحاظ اخلاقی، باید همه کسانی که سهمی در پیروزی حسن روحانی داشته‌اند با دیدن این جان‌های به تاراج رفته، بر حسب شرافت و وجدان انسانی و برای ثبت در تاریخ، موضع خود را نسبت به کسی که عامل و فاعل و شریک جنایات آبان ۹۸ است، روشن کنند.
چگونه است که موقع رای گیری با هزار امید احساس کردیم که بودن او به ایرانی امن‌تر کمک می کند وارد صحنه شدیم. اما، امروز که جز این دیده‌ایم، مهر سکوت بر لب می زنیم و در برابر اصرار و استمرار مواضع امنیتی، غیر حقوقی و فرودست ستیزانه او خاموشی می گزینیم؟
به سهم خودم بابت رای به حسن روحانی از پیشگاه ملت ایران و به ویژه خانواده‌های داغدار عذرخواهی می‌کنم. امیدوارم تمام کسانی که با انتشار ویدئو و مقاله در پیروزی او نقشی داشته‌اند با پذیرش سهم خود، التیام اندکی بر دل‌های مجروح بخشند.
ایران وایر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر