علی ایزدی
با گذشت بیش از یک ماه از حمله به
رژه نظامی دراهواز، درمراسم گرامیداشت هفته به اصطلاح دفاع مقدس در31 شهریور
دربزرگداشت 38 امین سالگرد آغاز جنگ ایران وعراق ، جمهوری اسلامی با جنجال تازه
اتهام دست داشتن درترور حبیب جبررهبر شاخه دانمارکی جنبش مبارزه عربی برای آزادی
اهواز( گروه النضال ) مواجه شده است ، اگرچه ایران هرگونه نقش در مداخله برای
طراحی این تروردرخاک دانمارک را تکذیب کرده و از آن به عنوان توطئه ای از سوی
اسرائیل در تضعیف هرچه بیشترموقعیت حکومت اسلامی در اروپا ودر نتیجه ای بهانه ای
برای کشورهای این اتحادیه در تغییرموضع احتمالی شان درجهت عدم حفظ برجام یاد می
کند.
پاسخ ایران به حمله اهواز، انتقام
درسوریه یا خاک اروپا ؟
درواکنش به حمله تروریستی دراهواز
که منجر به کشته شدن 24 نفرشد ، جمهوری اسلامی درفاصله کوتاهی اعلام کرد که عاملین
آن باید منتظرانتقام و پاسخ دندان شکنی ازسوی ایران باشند . درهمین راستا دردهمین
روزحمله به اهواز، دردهم مهرماه سپاه پاسداران اعلام کرد که یگان موشکی نیروی
هوافضای آن با شش موشک زمین به زمین وهفت بهپاد مقرعاملان حمله تروریستی دراهواز
را در شرق فرات در کشور سوریه مورد یورش قرار داده است ، در اطلاعیه سپاه اذعان
شده بود که بدین ترتیب از گروه های تروریستی و تکفیری در پاسخ به حمله در اهواز
انتقام گرفته شد .
ازآنجائی که درمدت کوتاهی پس از
حمله به رژه اهواز ، جنبش مبارزه عربی برای آزادی اهواز مسئولیت آن را به عهده
گرفت ولی در روزهای بعد داعش اعلام نمود که آن یورش خونین را انجام داده و از طرفی
متعاقبا گروه النضال مداخله خود را در این حمله تکذیب کرده بود ، همواره این ابهام
وجود داشت که این عمل تروریستی به دست داعشی ها صورت گرفته اما گروه الاحوازیه در
ابتدا قصد بهره برداری ازان را داشته است.
اگرچه برای جمهوری اسلامی چندان
فرقی نداشت که مسبب اصلی و واقعی حمله در اهواز که بوده ، چون در ادبیات سیاسی
حکومت ایران گروه هایی چون داعش، احرار شام ، جبهه النصره و اخیرا النضال همه به
عنوان سازمان های تروریستی و تکفیری تلقی می شوند ، بویژه وقتی هدف اصلی حمله
انتقام جویانه سپاه ، پاسخی سیاسی به حامیان حمله تروریستی در اهواز دست کم از نظر
حکومت ایران یعنی ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی بوده ،چراکه این حملات موشکی
مواضع نیروهای تروریستی درشرق فرات در استان دیرالزور را مورد آماج قرارمی دهد ،
منطقه ای که در اختیارنیروهای کرد سوری است که مورد حمایت آشکار و مستقیم آمریکا می
باشند.
اما چرا جمهوری اسلامی همواره این
نیاز احتمالی را باید حس کند تا در راستای وعده ای که داده بود به دنبال انتقام گیری
جدی از گروه جدایی طلب الاحوازیه درهرجا از جمله درصورت نیاز درخاک اروپا باشد ؟
اولا : حمله موشکی سپاه به داعش در سوریه صرفا
حرکتی کمی شتاب زده و شاید نمادین درتوجیه ضعف امنیتی نظام که باعث شد حمله خونین اهواز رامتحمل شود ،
بوده ، بویژه وقتی این یورش مسلحانه فقط
با گذشت کمی بیش از یک سال ازحمله تروریستی داعش به مجلس شورای اسلامی و مقبره آیت
الله خمینی رخ میدهد و بنابراین با صرف نظر از پاسخ سیاسی به آمریکا و عربستان در
سوریه ، تا حدی مصرف تبلیغاتی داخلی داشته .
ثانیا چون پاسخ انتقام جویانه و دندان شکن ایران
به عاملان حمله اهواز درواقع دقیقا آن چیزی نیست که درحمله موشکی به مواضع داعش در
سوریه صورت گرفته ، چراکه گروه جدایی طلب الاحوازیه مستقل از داعش بوده اگرچه حتی
اگرانکار نقش النضال را درحمله اهواز کاملا باورداشته باشیم ، بطورمسلم خشنودی این
گروه جدایی طلب از انجام این حرکت تروریستی را نمی توان انکارنمود.
پیام ایران دربه مخاطره انداختن
امنیت اروپا درصورت تخطی ازبرجام
از آنجایی که اولا جمهوری اسلامی
از ابتدا به خوبی آگاه بود که علیرغم وعده اروپایی ها درحفظ برنامه برجام و با این
فرض قوی که آنان درموضعگیری شان برعلیه دونالد ترامپ درمخالفت با بازگشت تحریم ها
صادق هستند ، اما اصولا درنفس چنین موضعگیری از سوی اروپا از نظرتوان عملی آنان
درمقابل آمریکا در راستای بقای برجام تردید داشت ، اگرچه دولت روحانی گزینه ای جز
اعتماد به وعده اروپایی ها نداشت بویژه وقتی که با مواضع کارشکنانه اصولگرایان درایران
مواجه بود .
ثانیا از آنجایی که درست درچند
روزمانده به آغاز اعمال دورجدید و اصلی تحریم ها ازروز 13 آبان از سوی دولت ترامپ
، اروپا اعلام می کند که بسته حمایتی از ایران به عنوان مشوقی در راستای حفظ برجام
و به منظور راه حلی برای فروش نفت ایران علیرغم تحریم های ایالات متحده ، صرفا از یک
سال دیگر قابلیت اجرایی خواهد داشت ،دولت روحانی را با این چالش و سوال مواجه نموده که به دنبال تردید های پیشین تا
کجا می توان به اروپایی ها امیدوار بود و با ادامه اعتماد نسبی به انها جوابگوی
اصولگرایان و رهبری درایران بود .
با درنظرگرفتن این موضوع وبا لحاظ
کردن این مهم که دولت روحانی هنوزدر موقعیت این تصمیم قرارنگرفته که یکطرفه از
برجام خارج شود و با مایوس کردن اروپایی ها ، دولت ترامپ را شاد نماید ، بنابراین
برای رئیس دولت ایران درحال حاضرراه حلی بهتری وجود ندارد ، اگرچه برای اصولگرایان
در ایران چنین بن بستی محلی ازاعراب ندارد و درنتیجه شاید بهترین گزینه صرف نظر از
ریسک بالای آن به مخاطره انداختن امنیت خاک اروپا و تهدید اروپایی ها به پایبندی
به وعده هایشان درحفظ برجام باشد.
از سوئی جمهوری اسلامی با نقش
احتمالی در طرح ترور در دانمارک می تواند حامل این پیام نیزباشد که هنوزهم حکومت ایران
این توان را داراست که درصورت به بازی گرفته شدن از سوی اروپا در راستای حفظ وعده
های مربوط به برجام ، گروه های تروریستی خود درکشورهای مختف غربی را چون دو دهه
اول پس از پیروزی انقلاب فعال نماید و این یعنی چیزی بیش از به مخاطره انداختن امنیت
اروپا.
آیا اسرائیل می تواند درتوطئه ترورها دراروپا نقش داشته باشد؟
اگرچه جمهوری اسلامی با بهره وری
از تئوری توطئه بسان همه نظام های خودکامه هرگونه معضل یا موضعگیری درست و بعضا
مغرضانه برعلیه خود را دراین چهاردهه هستی خود به قدرت شیطانی ایالات متحده و یا
دسیسه لابی صهیونیستی نسبت داده ، اما صرفنظراز دیپلماسی منطقه ای ایران و حمایتش
از برخی گروه های بنیادگرا بویژه علیه منافع اسرائیل ، این اصل را هم نباید نادیده
انگاشت که بعضا دولت اسرائیل یا آمریکا نیز با برخی رفتارهای خود دررشد خودکامگی
رژیم ایران دارای نقش بوده اند و بویژه این بهانه را به دست جمهوری اسلامی دادند
که هرگونه خیزش یا اعتراض مردمی علیه نظام با هدایت امریکائی ها صورت می گیرد . از
سوئی حمایت تمام عیارامریکا و برخی دول اروپایی از صدام درجنگ با ایران و چشم بستن
بر جنایات جنگی او باعث شد تا جمهوری اسلامی بیشتراز نظریه فوق استفاده سوء نماید.
با درنظر گرفتن انزوای اخیروغیر
منتظره سعودی ها به عنوان اصلی ترن هم پیمان امریکا در منطقه و درکنار اسرائیل به دنبال افتضاح قتل وحشیانه جمال خاشقجی
روزنامه نگار سرشناس و امتیاز غیرمستقیمی
که ایران در این راستا از آن بهره مند شد و از طرفی حمایت های بی وقفه دولت ترامپ
از بن سلمان و پیوند دوستی عربستان با اسرائیل ، شاید بتوان به این فرض نزدیکتر شد
که برنامه ریزی عملیات تروریستی در خاک اروپا بر علیه مخالفان ایران از سوی لابی
صهیونیست ها اما به نام ایران تا چه حد می
تواند در تخریب وجهه متزلزل جمهوری اسلامی بویژه در زمانی که آمریکا و اسرائیل هر
دو دشمن درجه یک توافق برجام بوده اند
موثر باشد ، تا اخرین امید و انگیزه اروپا در حفظ برجام را به یاس دچار نماید.
آندره ساموئلسن وزیر امورخارجه
دانمارک در اعتراض به کشف طرح تروراخیر نسبت داده شده به جمهوری اسلامی ، بلافاصله
سفیر خود از تهران را فرا می خواند و اعلام می کند که با هم پیمانان و متحدان
دانمارک از جمله اتحادیه اروپا در حال مذاکره بر سر اعمال تحریم های احتمالی بر علیه
تهران است ، این در حالی است که شخص ایشان در توئیترخود با احتمال قریب به تردید می
آورد : " دانمارک به آنچه گمان می
رود اقدام سرویس امنیتی ایران برای حمله به یک فرد دردانمارک باشد پاسخ خواهد داد
."
بادرنظرگرفتن این که متهم ایرانی-
نروژی بازداشت شده در21 اکتبر دستگیرو خبراین طرح تروریستی در30 ام همان ماه ازسوی
دانمارک فاش می شود ، اما همزمان نروژ سفیرایران دراسلو را برای اعلام مراتب
اعتراض خود فرامی خواند ، شاید این شتاب زدگی نسبی این دو دولت اسکاندیناوی ، جدای
از نفس طرح تروریستی نیزقابل تامل باشد.
درچرایی اقدام تروریستی جمهوری
اسلامی
متاسفانه ماهیت حکومت ایران باعث
شده تا در شرایطی این چنینی جایگاه متهم ردیف اول بودن را همواره برای خویش به دلایل
ذیل حفظ کند.
اولا : سابقه درخشان جمهوری اسلامی
به واسطه نقش محتوم و اثبات شده آن دردست داشتن در ترورمخالفانش دراروپا و آسیا طی
دو دهه بعد از استقرار.
ثانیا : نقش حکومت ایران به طور
رسمی درفراهم سازی زمینه ترور نافرجام و
بعضا موفق ناشرین اثر آیات شیطانی سلمان
رشدی که اصولا صرف نظر از موضع رسمی آن به واسطه نقش دینی و فتوایی اش قابل تامل
بوده ، حکمی که بانی و مشوق اصلی آن بنیانگذارجمهوری اسلامی بوده و سوء قصد به جان
چند ناشراین کتاب را دراروپا و آسیا ازسال 1988 که فتوای آقای خمینی صادرشد به
دنبال داشته است.
سوما : در ماه ژوئیه سال جاری
اسدالله اسدی دیپلمات ایران دراتریش در جنوب آلمان بازداشت می شود ، چراکه مظنون
به دست داشتن درطرح بمب گذاری نافرجام در همایش مجاهدین خلق درپاریس در ژوئن گذشته
بوده است .
اگرچه این منطق متقن را نباید نادیده
انگاشت که درشرایط بحرانی فعلی که جمهوری اسلامی درزیرفشارهای بین المللی و داخلی
بواسطه نارضایتی های رو به انفجار مردمی قرار دارد و به همین دلیل ، دیپلماسی دولت
روحانی اعمال محتاط کاری حداکثر در بهانه ندادن به غربی ها برای حفط برجام از سوی
اروپائی هاست ، دراین صورت حکومت ایران برای ارضای حس انتقام جوئی از مخالفان خارج
از کشور اصولا توان یا انگیزه ای ندارد ، اما تعدد کانون قدرت در جمهوری اسلامی از
سوئی و مخالفت بنیادی اصولگرایان با برجام باعث می شود که همواره احتمال نقش رژیم
ایران را در طرح های تروریستی اخیرنادیده نگیریم .
فرجام کلام اینکه اجرای عملیات
تروریستی علیه مخالفان درخاک اروپا حتی در
شرایط حساس فعلی برای جمهوری اسلامی همان قدر می تواند حائز اهمیت باشد که توطئه
طراحی اش برای دشمن دیرینه ای چون اسراییل ، چرا که رژیم ولایت فقیه و از سوی دیگردولت
تل آویودر دو جهت مختلف درآرزوی تحقق هدفی تقریبا مشترک که چیزی جزمسخ هویت حقیقی
ایران نیست ، می باشند چونکه اولی با دولتی
دمکراتیک مشکل دارد و دومی با کشوری مستقل
و قدرتمند درمنطقه ، بنابراین در صورت
ضرورت این دو عامل فرضی توطئه گر خارجی و
طراح داخلی می توانند دنبال رو مقصدی یکسان یعنی همان تروریسم باشند.
alizadi@libero.it
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر