۱۳۹۵ تیر ۳۱, پنجشنبه

از اسارت تا آزادی

anitawapo.JPG

آتنا فرقدانی کاریکاتوریست ایرانی در یک مصاحبه اختصاصی با واشنگتن پستجزئیاتی از ماجرای زندانی شدن و آزادی‌اش را بیان کرده است.
او که با تلاش‌های «شبکه بین‌المللی حمایت از حقوق کارتونیست ها» دو ماه پیش آزاد شد، می‌گوید در زندان وحشتناک قرچک از این تلاش‌ها اطلاعی نداشت و ناامیدانه فکر می‌کرد در زندان خواهد مرد و صدایش را هیچ کس نخواهد شنید.
آتنا فرقدانی گفته است قصد دارد در ایران بماند و به فعالیت ادامه دهد زیرا کارهایش در ایران بیشترین تأثیر را دارد.
مایکل کاونا – از بین هزاران هنرمندی که در طی سال‌ها با آن‌ها مصاحبه کرده‌ام، فقط چند نفری به وضوح و آشکار به مانند آتنا فرقدانی شجاع بودند.
فرقدانی فارغ‌التحصیل رشتهٔ نقاشی از دانشگاه الزهرا تهران است. او در رشتهٔ هنر از دانشجویان نخبه و استعدادهای درخشان این دانشگاه بود. او در شهریور ۱۳۹۳ به خاطر طراحی‌هایش از جمله طرحی که از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به طرح پیشنهادی مجلس که حق کنترل موالید و حقوق زنان را در ایران محدود می‌کرد کشیده بود بازداشت شد.
او دو ماه در بند ۲ الف سپاه تحت بازداشت و بازجویی قرار داشته و به صورت بلاتکلیف در این بازداشتگاه نگهداری می‌شد.
وقتی که آتنا در زندان بود، هنوز هم هنر خود را ترک نکرد. به طوری که در سلولش روی لیوان‌های کاغذی آب به کشیدن کارتون مشغول بود. که البته همان هم از او دریغ شد.
اوایل سال ۲۰۱۵ که به طور موقت از زندان آزاد شد، به وضوح در مورد شرایط سخت زندان صحبت کرد و به همین علت بار دیگر دستگیر شد.
در خرداد ماه ۱۳۹۴ شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، آتنا فرقدانی را با سه اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی»، «فعالیت تبلیغی علیه نظام» و «توهین به رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس و مأموران بند ۲ الف سپاه در حین بازجویی‌اش» به ۱۲ سال و ۹ ماه حبس محکوم کرد.
کمی پس از آن که محمد مقیمی وکیلش را به دلیل دست دادن با او زندانی کردند، در ۲۱ مرداد ۱۳۹۴ از آتنا تست بکارت گرفتند و بدین ترتیب سعی کردند تا شأن و منزلت او را به زیر سؤال ببرند.
دو ماه پیش بود که آتنا بالاخره آزاد شد.
آتنا فرقدانی با کاهش زمان حبسش در دادگاه تجدیدنظر، سرانجام در روز سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۵، از زندان اوین آزاد شد.
امروز آتنا همچنان به هنر سیاسی خود از ایران، جایی که صدای او می‌تواند بیشترین اثر را داشته باشد، ادامه می‌دهد.
این گفت‌وگوی اختصاصی واشنگتن پست با اوست. اولین مصاحبه مستقیم آتنا پس از آزادی با یک رسانه غربی است.
این مصاحبه از طریق ای میل و توسط نیک آهنگ کوثر کاریکاتوریست مقیم واشنگتن انجام شده است.
-اکنون که بالاخره فرصت آن فراهم شده، اجازه می‌خواهم که بگویم: آزادی‌ات مبارک! ما گزارش‌هایی از آن شرایط سخت شنیدیم. آلان چه احساسی داری و چه می‌کنی؟ چگونه کسی از چنان فاجعه‌ی جسمی و روحی مثل آنچه بر تو گذشت بهبود می‌یابد؟
از شما و همکاران محترم شما تشکر می‌کنم برای تمام پیگیری‌هایی که این مدت انجام دادید، احساسی که من دارم خیلی خوشایند نیست، چون انگار بیشتر در یک برزخ قرار گرفتم.مسلماً زندان جدای از مشکلات جسمی که برای انسان‌ها به بار می‌آورد، فرسایش روحی و روانی آن بسیار بیشتر از فرسایش فیزیکی هست. در حال حاضر چون به یقین رسیده‌ام که در کشیدن طراحی و نقاشی معجزه‌ای نهفته است هم چنان با عزمی راسخ‌تر از قبل به آن ادامه می‌دهم.
-آتنا تو البته به‌عنوان رهبر خلاقیت و مقاومت سیاسی الهام‌بخش افراد زیادی در سراسر جهان شده‌ای. وقتی در زندان اوین یا زندان‌های دیگر بودی چقدر مطلع بودی از اینکه جهان بیرون از داستانت خبر دارد و آن را پیگیری می‌کند؟ آیا در طی پرونده‌ی قضائی‌ات، آقای مقیمی توانست اخباری را در این زمینه به دستت برساند؟
زمانی که در زندان بودم از اتفاقات بیرون از زندان و اخبار خودم اطلاعی نداشتم مخصوصاً زمانی که در اعتصاب غذا اواخر ۱۳۹۳ در زندان مخوف قرچک بودم،کاملاً نا امید بودم و گمان می‌کردم در آنجا بدون اینکه صدای اعتراض من شنیده شود جان می‌سپارم، اما دائما با این فکر که اگر هم جان دهم، حداقل وجدانم راحت است که در راه آرمان‌ها و اهداف خود بوده است، به اعتصاب غذا ادامه می‌دادم. بعد از این که با درخواست انتقال من به زندان اوین موافقت شد و اعتصاب غذای خود را شکستم در طی دو ملاقات بسیار بسیار کوتاهی که با وکیلم آقای مقیمی داشتم بسیاری از اخبار را به من می‌رساندند و در این زمینه ایشان به من روحیه و امید می‌دادند.
–برای دوست و همکار من، رضاییان، یک جنبه‌ی این فاجعه بی‌خبری از سرنوشت بود- احساس اینکه در چنگال حقوقی نظامی گرفتار شده‌ای که ممکن است عدالت را آن‌طور که تو به عنوان یک زندانی می‌توانی درک کنی، اجرا نکند و این تمام تردیدی است که درباره‌ی آن حرف می‌زنی. سخت‌ترین چیز برای تو در طول بازداشت و حبس طولانی مدت چه بود، و فکر می-کردی که به‌خاطر رک بودن و آثار هنری‌ات باید بیش از ۱۳ سال را پشت میله‌ها بگذرانی؟
پس از اعلام حکم ۱۲ سال و ۹ ماه، غیر قابل باور و بسیار ناعادلانه این حکم را پنداشتم و تصور کردم که با توجه به اینکه آن زمان ۲۹ ساله بودم تقریباً تا سن ۴۲ سالگی را باید در زندان بمانم، در آغاز پذیرش این حکم برایم دشوار آمد اما فکر کردم که می‌توانم این مدت به بهترین نحو ممکن در زندان به نقاشی کشیدن مشغول شوم و فرصتی فراهم کنم تا بعد از آزادی آثار هنری‌ام را به نمایش بگذارم، من به زندان به چشم خانه‌ی تقریباً ۱۳ ساله‌ام نگاه می‌کردم”این نوع نگاه من به زندان و آرمان‌هایم”برای خانواده‌ام قابل پذیرش نبود و گاهی از این نوع نگاه من به زندان می‌ترسیدند و اشک می‌ریختند و در این‌جور مواقع چاره‌ای نداشتم جز اینکه در ملاقات‌های کابینی برای آنها از پشت شیشه‌ها شکلک در بیاورم و به خنده بیندازمشان و این یکی از سخت‌ترین و تلخ‌ترین روزهای من در پایان ساعات ملاقات در دوران حبس زندان اوین بود.
–فکر می‌کنی چرا بالاخره آزاد شدی؟ چه چیزی نظام حقوقی را تحت‌تأثیر قرار داد؟ و آیا کسی هست که بخواهی بابت آزادی‌ات از او تشکر کنی؟
حکم من با تلاش‌های خانواده و وکیل محترمم آقای مقیمی و فشارهای بین‌المللی و نهادهای حقوق بشری از ۱۲ سال و ۹ ماه به ۱۸ ماه کاهش پیدا کرد به همراه ۳ سال حبس تعلیقی به علت توهین به رهبر ایران. من از همه‌ی کسانی که آنها را نمی‌شناسم و آزادی خود را مدیون آنها هستم تشکر می‌کنم و تشکر مخصوصی دارم از جناب آقای” نیک آهنگ کوثر” که در این راه خالصانه برای من قدم برداشتند.
–قدرت تو از کجا نشئت می‌گیرد؟ آیا علت آن احساس عمیق باور، هدف، یا تعهد به چیزی است؟ چه چیزی باعث می‌شود در چنین شرایطی دوام بیاوری؟
من باور دارم که انسان‌ها هریک، خود به‌تنهایی می‌توانند نیرویی عظیم باشند درصورتی‌که بپذیرند در این جهان یکی از مسئولیت های بزرگی که بر دوش دارند دیدن و سکوت نکردن است در برابر صاحبان قدرت که به نزول ارزش‌های انسانی پافشاری می‌کنند و هرکس می‌تواند در این راه از استعدادها و توانایی‌های خود بهره‌ی لازم را بگیرد و اعتقاد به این باور می‌تواند مسیر سخت روبرو را برای هر فردی آسان‌تر کند.
–چیزی در مورد پرونده‌ی تو- از فعالیت‌های هنری تا دستگیری، از صدور حکم و رایزنی‌های وکیل تا آزادی – وجود دارد که ما باید بدانیم و ممکن است از آن بی‌خبر باشیم؟
بله؛ مطلبی که برای بسیاری از مردم ابهام ایجاد کرده بود، این بود که با توجه به اینکه خانواده من، گرفتن تست بارداری و بکارت به دلیل. دست دادن با وکیلم را تکذیب کردند، مردم می‌خواستند بدانند که بالاخره واقعیت چیست؟! واقعیت این است که خانواده‌ی من به دلیل فرهنگ‌ها و سنت‌های غالب بر جامعه‌ی ایران و ترس از فشار بیشتر دستگاه قضایی بر من، آن زمان مجبور به تکذیب موضوع شدند؛ اما واقعیت این است که تست بارداری و بکارت از من گرفته شد که ۳ روز اعتصاب غذای خشک من را در اعتراض به این موضوع در پی داشت، که البته بعداً جمهوری اسلامی ایران آن را تأیید کرد. البته ناگفته نماند که من و وکیلم آقای مقیمی هردو از اتهام ارتباط نامشروع تبرئه شدیم و این را قدردان قاضی این پرونده می‌دانم که باوجود حساسیت‌های موجود و فشارهای امنیتی و سیاسی بر روی پرونده‌ی ما، قاضی پرونده مستقل و بی‌طرفانه حکم تبرئه من و وکیلم را صادر نمود.
-آیا تو صراحتاً- در اعماق روح خود- هنرمندی با وجدان اجتماعی و صدایی قدرتمند هستی؟
تا زمانی که در قید حیات باشم کنار مردمم در ایران می‌مانم حتی اگر باز هم به بند کشیده شوم.
آن چیزی که در درون انسان نهادینه شده است، همیشه بازنمودی بیرونی خواهد داشت و قضاوت در مورد این بازنمودها بر عهده‌ی مردم می‌باشد و بهتر است قضاوت را به افکار عمومی بسپاریم. در حال حاضر من در حال نقاشی و گردآوری مجموعه‌ای هستم با مضمون سیاسی و اجتماعی و قصد نمایش آن را در طی یک سال آینده خواهم داشت، اما میدانم که امکان نمایش آنها در نمایشگاه‌های ایران متأسفانه وجود ندارد؛ به همین دلیل به نمایش خیابانی هم فکر می‌کنم، گرچه آن هم مشکلات خودش را دارد، من بر این باور هستم که نقد می‌تواند ابزاری باشد در خدمت هنر، از این‌رو تصمیم دارم که از هنر در راستای به چالش کشیدن پدیده‌های اجتماعی هم چنان بهره بگیرم و ادامه دهم مثل کاریکاتوری که بعد از آزادی از زندان طراحی کردم در اعتراض به رییس دانشگاه الزهرا که اخراج من و بسیاری از دانشجویان دیگر را رقم زدند.
-در حال حاضر مشغول به خلق کدام اثر هنری هستی و آیا هنر تو سیاسی برجا خواهد ماند یا سمت و سوی دیگری به هنر و فعالیت خودخواهی داد؟
مسلماً در کشورهای پیشرفته می‌توانم موفق‌تر باشم، اما من با تمام محدودیت‌ها و مشکلاتی که باز هم ممکن هست پیش رو داشته باشم، با دیدن مشکلاتی که گریبان‌گیر مردم کشورم شده از قبیل فقر اقتصادی و فرهنگی و اعمال محدودیت‌های بسیار برای آنها،نمی‌توانم آن‌ها را تنها بگذارم و خودم در کشوری دیگر با شرایط بهتر زندگی کنم، گرچه بسیاری از هم‌وطنانم به دلیل اینکه عرصه را بر آنها بسیار تنگ کرده‌اند و مجبور به ترک کشور شدند و هم چنان فعالیت‌های چشم‌گیری در خارج از ایران برای پیشبرد حقوق بشر در ایران انجام می‌دهند و موفق هستند، اما من در خودم این توانایی را نمی‌بینم که بتوانم به دلیل علقه های عاطفی کشور را ترک کنم که شاید نوعی ضعف محسوب می‌شود، اما تا زمانی که در قید حیات باشم کنار مردمم در ایران می‌مانم حتی اگر باز هم به بند کشیده شوم.
طرح معروف آتنا فرقدانی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی
-با اینکه سمبل مقاومت هنری و آزادی بیان سیاسی باشی مشکلی نداری؟ تو قطعاً این کار را به خاطر شهرت انجام ندادی، اما الآن بخشی از معادله و بستر تو به‌عنوان یک هنرمند هست.

من فکر نمی‌کنم که یک سمبل باشم، من صرفاً مطابق اندیشه و عقاید و اصولم عمل کردم و به نظر من همه‌ی انسان‌ها یک رسالت فردی و اجتماعی دارند که باید به آنها عمل کنند.
-آیا چیزی هست که نپرسیده باشم و تو بخواهی به خوانندگان بگویی؟
بله، یکی از مسائلی که بعد از آزادی از زندان اثرات روانی مخربی بر من داشته است تبعید من به زندان مخوف قرچک بود که زندانی است مخصوص زندانیانی با انواع جرائم غیرامنیتی، بیشترین چیزی که باعث آزار من می‌شود، دیدن زندانیانی بود که بسیاری از آن‌ها قربانی فقر اقتصادی و فرهنگی موجود در سیستم ایران بودند و با آن‌ها مثل یک انسان برخورد نمی‌شد و اولیه‌ترین حقوق آنها پایمال می‌شد و چه فجایعی که در این زندان اتفاق نمی‌افتاد. آنجا را در ذهنم به “گورستان ساعت‌ها”تشبیه می‌کنم و گاهی شب‌ها این زندانیان را در خواب می‌بینم.مثلاً یک‌بار یکی از آنها را در خواب دیدم که موهای کنده شده از سرم را جمع می‌کرد و برایم می‌بافت.
-آیا غذاها یا فعالیت‌های موردعلاقه‌ای بوده که تو بیش از همه در زمان حبس دل‌تنگ آن‌ها شده باشی؟
از آنجا که عقیده دارم هر فرد، تصویر آیینه‌ای از دیگری می‌باشد و دیگری تصویر آیینه‌ای از خود، این سؤال شما را به یاد علایق زندانیان زن در زندان قرچک پاسخ می‌دهم؛ آرزوی اکثر آن‌ها این بود که برای یک بار هم شده به جای آب‌شور و گرمی که در زندان قرچک می‌نوشند آبی”آشامیدنی و خنک”بنوشند، به دلیل اینکه آنجا در هر یک از سالن‌ها برای ۱۸۹ نفر فقط ۴ دوش حمام موجود بود که فقط یک ساعت در شبانه روز آب گرم شوری داشت به همین دلیل بسیاری از آنها آرزو داشتند که فقط یک بار با آب گرم آنجا بتوانند حمام کنند. بسباری از آن‌ها که حکم اعدام داشتند یکی از آرزوهایشان این بود که برای آنکه اثری از خود برجای گذاشته باشند، برای آخرین‌بار دانه‌ای را در خاک آنجا بکارند و چشمانشان به دیدن گیاهی روشن شود که از آب شور زندان قرچک نخشکیده باشد…
منبع . تریبون زمانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر