۱۳۹۵ اسفند ۱۰, سه‌شنبه

یک اسکار هزار مرتبه بالاتر از تریبون « نماز جمعه »

فرزانه روستایی
تاثیر مثبتی که دومین اسکار اصغر فرهادی و فیلم او در افکار عمومی جهانی نسبت به ایران ایجاد می‌کند از اهمیت برداشته‌شدن یک لایه از تحریم‌های بین‌المللی کم‌تر نیست. 
وقتی شهروند کشوری که به مدل ایرانی داعش شهرت یافته است، یک جایزه سینمایی استثنایی را به خود اختصاص می‌دهد قضاوت‌ها و نگاه‌های خشن نسبت به آن کشور تعدیل می‌شود و مردم در سطح جهان فرصت می‌یابند تا از مطلق‌اندیشی علیه ایران فاصله بگیرند و به این قضاوت نزدیک‌تر شوند که همه ایران داعش نیست٬ در ایران بدون حمایت نهادهای حکومتی هم می‌توان آثار خوب تولید کرد ٬ نماد واقعی جامعه ایران تریبون‌های نماز جمعه نیستند ٬ و فرهنگ ده‌ها میلیون ایرانی صلح‌طلب انسان‌دوست ظرفیت جهانی‌شدن را دارد.
لابی ضد ایرانی اسراییل و تبلیغات علیه ایران بی‌وقفه ادامه دارد و همه تر و خشک از ایران را با هم می‌سوزاند. هزینه‌ای که بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسراییل صرف تبلیغ علیه ایران می‌کند تا ایران را کشوری ناامن و تروریست و خطرناک معرفی کند در قضاوت و منفی شدن افکار عمومی جهان نسبت به ایران و ایرانی‌ها تاثیر گذار است.
وقتی جمعیت‌های مشکوک بسیجی و هیات‌های مذهبی با سکوت نیروی انتظامی و مقام‌های امنیتی به سفارت‌خانه کشورها در تهران حمله می‌کنند و در سفارت انگلیس با میز شکسته سفیر انگلیس عکس یادگاری می‌گیرند یا روی دیوار دفتر سفیر عربستان سعودی در تهران شعار می‌نویسند یا اموال سفارت‌خانه‌ها را می‌دزدند و با اموال دیپلماتیک دزدیده شده عکس سلفی می‌گیرند، آن‌گاه افکار عمومی در سطح جهان به این استنتاج می‌رسد که بخش‌هایی از ایران از سوی اسلام‌گرایانی بسیار خطرناک اداره می‌شود.
وقتی امامان جمعه با اندک دانشی از دنیای امروز مامور می‌شوند تا در روزهای جمعه مردم را موعظه کنند، چنان سخن می‌گویند که گویی مردم بصره یا شام ۱۲۰۰ سال پیش را نصیحت می‌کنند و اساسا ذهن آنها هنوز در دوران ماقبل انقلاب صنعتی سیر می‌کند. اما همین امامان جمعه بی‌دانش اجازه دارند علیه آمریکا سخنرانی ایراد کنند٬ در مورد سیاست خارجی و برجام اظهار نظر کنند ٬‌ ریس‌جمهور دیگر کشورها را نصیحت و حتی کشورهای منطقه را تهدید به حمله نظامی کنند.
متاسفانه خبر بیش‌تر این سخنرانی‌ها از سوی خبرگزاری‌ها از تهران مخابره می‌شود و کسانی که مسائل ایران را پیگیری می‌کنند فکر خواهند کرد که کشور ایران ادامه جغرافیای سیاسی افغانستان در حال جنگ است یا اینکه فرهنگ منطقه قبایلی شمال پاکستان در ایران جریان دارد. در اثر همین تبلیغات و همین رفتارها کم نیستند کسانی از شهروندان کشورهای دیگر که فکر می‌کنند زنان ایران همه روبنده پوش هستند و ایران سرزمینی صحرایی مانند عربستان سعودی است که با شتر موشک جابجا می‌کنند و اساسا همه ایرانی‌ها اعراب مسلمان شیعی هستند.
آنچه که این اباطیل ذهنی و قضا‌وت‌های منفی پیرامون مردم فرهنگ‌دوست اما تحت فشار ایران را باطل می‌کند، تولید٬ نمایش٬ و صدور کالاهای فرهنگی در استانداردهای جهانی است که سازمان فکری بسیاری از مراکز تصمیم‌گیری ضد ایران را تحت تاثیر قرار می‌دهد. همه سناتورهای آمریکایی که در تدارک وضع تحریم‌های جدید علیه ایران هستند ٬ شرکت‌هایی که برای وارد شدن به بازار ایران دچار تردیدند ٬ صاحبان سرمایه‌های جهانی که جرات وارد شدن به بازار ایران را ندارند ٬ سازمان‌های بین‌المللی که تحت تاثیر لابی یهودی و اسراییل علیه ایران هستند، همگی با اسکار اصغر فرهادی یک‌بار دیگر به این فکر می‌کنند که آیا جامعه ایران یک واحد سیاسی خشن و بی‌انعطاف است یا این‌که٬ طیف‌های فکری متفاوتی در ایران حضور دارند و آثاری از تنوع فکری اجتماعی هم در ایران حضور دارد که فعال هستند و نمی‌شود آن‌ها را سرکوب کرد یا نادیده گرفت.
اصغر فرهادی و بسیاری از اقشار فرهنگی که به مراکز قدرت وصل نیستند ٬ بودجه‌های میلیاردی برای آن‌ها خرج نمی‌شود٬ به دست‌بوسی نمی‌روند٬ سوژه‌های مذهبی را در سناریوها نمی‌گذارند تا لطف ارشاد را جلب کنند و همه تلاش آن‌ها این است تا یک هویت مستقل آلوده‌نشده غیر چاپلوس را نمایندگی کنند، سرمایه‌های ملی هستند که می‌توانند در این دوران بی‌سرمایه‌ای در نور امید مردم ایران بدمند و تحمل اجتماعی برای گذار از این دوران‌های بس نامطلوب را قابل تحمل‌تر گردانند.
اسکار اصغر فرهادی نمایی از ایران به جهان عرضه می‌کند تا حمله به سفارت‌خانه‌ها و نمایندگی‌های خارجی در ایران فراموش شود. سیمایی را که احمدی‌نژاد از ایران ترسیم کرد و هنوز کارکردهای منفی آن حس می‌شود را تعدیل می‌کند. و به جهانیان می‌گوید با وجودی که سانسور فیلم و منع انتشار کتاب و فشار بر مطبوعات در ایران بی‌داد می کند و مردم دورانی مانند سال‌های صدام حسین را تجربه می‌کنند ٬‌ اما از فردای همان روزی که دستگاه تبلیغات دولتی خاموش شود و فشار از روی گردن هنرمندان و نویسندگان و روزنامه‌نگاران و سینماگران و اندیشمندان برداشته شود، جوانه‌های زیادی آماده شکوفایی هستند تا یک کشور بی‌مانند را به جهانیان عرضه کنند که همه در آن آزادند و مختار. فقط باید صبر کرد.
زیتون

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر