احتیاج به چاه جدید نیست
حسن بهگر
انتشار اطلاعیه ی توضیحی آقایان یوسفی اشکوری و مزروعی در مورد شرکت در کنفرانس های آنکارا و استانبول(1) از یک جهت مرا خوشحال کرد و از جهتی دیگر غمگین. خوشحال شدم که در اوضاع نابسامان کنونی که از عمال وابسته به نئوکان های آمریکا گرفته تا عربستان سعودی به دشمنی با ایران می پردازند و هر روز نقشه و طرحی برای تجزیه در پیش می گیرند و پول بی حساب هم خرج می کنند و... گفته شده که مسایل قومی در این کنفرانس ها مطرح نشده و وجهی هم بابت سخنرانی ها دریافت نشده است که موجب خوشحالی است. می دانیم که ترکیه همواره در مورد آذربایجان بی نظر نبوده است.
اما چند نکته لازم به یادآوری است :
به گفته ی پیمان عارف همکار وی احمد شمس عضو میت ( سازمان امنیت ترکیه ) بوده است. مسلماً آقایان شرکت کننده در کنفرانس، احمد شمس را که در واواک ایران کار می کرده می شناختند. او آدم شناخته شده ایست و برادرش نیز در ایران دارای پست امنیتی است. ممکن است نمی دانسته اند وی عضو میت یعنی استخبارات ترکیه هم هست. ولی آیا ثبت یک انجمن بنام « برادری مسلمانان - مرکز مطالعاتی تقاطع صلح» یا همان اخوان المسلمین با شرکت احمد شمس بدون صلاحدید سازمان امنیت ترکیه امکان پذیر بود؟ اصلاً چطور شده که ناگهان ترکیه تبدیل شد به محل گردهمایی اپوزیسیون؟
در کشورهای اروپایی و آمریکا که این همه آزادی هست و به هر صورت مردم می توانند بدون دخالت نهادهای امنیتی فعالیت سیاسی بکنند، از هر چهار تا کنفرانس که درست می شود، دوتایش مشکوک از آب درمی آید، چه دلیل دارد که راه بیفتیم برویم ترکیه که همه ی کارها تحت نظارت دولت اردوغان انجام می شود؟ این خودش از اول مایه ی سؤ ظن نیست؟
مسلم است منبع هزینه رفت و برگشت و اقامت از ناحیه شخص پیمان عارف که به صورت پناهنده زندگی می کند، تأمین نشده بوده و این وجوه از جانب میت پرداخت شده است. اختلاف بین احمد شمس و پیمان عارف (که مشخص نیست بر سر چه چیزی است) موجب علنی شدن نام احمد شمس و فعالیت او گردید و به همین سبب هم پیمان عارف دستگیر و به لبنان فرستاده شد.
و اما دلیل غمگین شدن. آیا همه ی آنچه را که آمد می توان به حساب سهل انگاری گذاشت یا ناشی ازعنایت خاص اصلاح طلبان به اردوغان به عنوان اصلاح طلب دینی، شمرد؟ سهل انگاری را قبول می کنیم، ولی مساله ی اردوغان را با این همه تعریفی که از او به عنوان نماینده ی اسلام دمکراتیک و مداراگر و غیره کردید، نمی توان زیر سبیلی در کرد. ریشه ی اصلی مشکل همین است. وقتی از بابت ایدئولوژیک به کسی عنایت دارید و حتی سرمشقش می شمارید، هشیاری تان نسبت به دوز و کلک هایش سست و کرخ می شود و طعمه ای می شوید که به دام انداختنش راحت است. مشکل اصلی این کنفرانس نیست که نظایرش سد تا بوده و چند سد تای دیگرش در راه است. مشکل، این گزینه ی ایدئولوژیک است که از اصل فاسد است و نباید تصور کرد که در ایران به دلایل خاصی به بار ننشسته و در خاک دیگری که درست آبیاری بشود، ثمر خواهد داد. از این حرف ها راجع به فاجعه ی برقراری کمونیسم در روسیه هم می گفتند که چون این کشور عقب مانده و چنین و چنان بود، این طور شد و در کشورهای دیگر ثمرات خوبی خواهد داشت که دیدیم چه ثمری داشت.نمونه های عبرت انگیز ایران ، مصر و ترکیه کافی است.
هر چه می کشیم و می کشید از همین انتخاب نادرست است و به هر جا که رو کنید، بدتر از قبلی خواهد شد. اینجا مختصر سؤاستفاده ای بوده که در نهایت رو شده و دو نفر از شرکت کنندگان هم از آن تبری جسته اند. البته باقی کسانی که نامشان در فهرست آمده بود، سکوت اختیار کرده اند ؛ ولی داستان خیال پردازی راجع اختلاط اسلام و دمکراسی، داستان بسیار کلی تر و جدی تریست و از دلش جز فاجعه بیرون نمی آید. اجازه بدهید مردم از چاهی که در 57 برای آنها کندید بیرون بیایند و از حالا شروع به کندن چاه جدید نکنید و اخوان المسلمین را جلو نیاندازید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر