حکایت «قیام ملی» بیست و هشت مرداد که از همان فردای واقعه به همه ارزانی شد، برای همۀ ما آشناست و زیر و بم های دروغ هایش را می شناسیم. آن چه محمدرضا شاه در این تاریخ از دست داد، هیچ گاه نتوانست باز بیابد. دست و پایی هم که پهلوی چی ها تا به امروز می زنند، دردی از کار دوا نکرده و نمی کند، ولی ناچار بدین کارند تا بلکه بتوانند سر خود را از آب بیرون نگاه دارند. باید تظاهر به درستکاری بکنند و بکوشند تا با تکرار دروغ، برای خود اعتباری بخرند که ندارند و محتاجش هستند.
از وقتی محض افزودن بر سوخت تبلیغاتی خود به دنبال رضا شاه رفته اند تا با ازجاع به سیاست وی در قبال روحانیت، روش حکومتی وی را درمان درد امروز ایرانیان بشمارند که نیست، دچار مشکلی همتای بیست و هشت مرداد شده اند.
این که کودتای سید ضیأ طرحی انگلیسی بود و با برنامه و کمک مالی آن کشور انجام گرفت، بر کسی پوشیده نیست. این هم که رضا خان توانست به سرعت، شریک پر جوش و خروش و بی احتیاط خویش را از دایره بیرون بیاندازد تا خود تنها صاحب و بهره ور آن بشود نیز همین طور.
نمایشی که امسال روی صحنه رفته است، در جهت نفی این دو حقیقت عمل می کند. اول انکار سلسله جنبانی خارجی و دوم محض صاحب ابتکار نشان دادن رضا خانی که فقط آلت دست بود و نه فکرش از خودش بود و نه حتی جرأتش. سرمایۀ خودش همانی بود که قبل از کودتا داشت و بعد از حملۀ متفقین برایش ماند. نگاهی به یادداشت های گلشائیان در بارۀ وقایع شهریور بیست بکنید تا دستتان بیاید که چه می گویم.
فضای بستۀ رسانه ای که قرق اصلاح طلبان و پهلوی چی هاست، برای این ساخته شده که همین دروغ های را به ضرب تکرار به شما بقبولاند. وقتی هر جا حقیقت تاریخی در دسترس است، از جایگزینش بپرهیزید، بخصوص وقتی این قدر بنجل است. به مبلغان مزدور هم باید گفت که اگر کودتا و نوکری بیگانه خوب است، کوشش در انکار آن نکنید، این دو را بپذیرید و با صداقت اعلام کنید که دنبال همانید. بخصوص که شاهزاده هم سال هاست که به این راه رفته و جایی برای تردید نیست. دست و پایی که می زنید نشان می دهد که می دانید حقیقت به کامتان نیست. از پسش بر نخواهید آمد، تقلای بیهوده نکنید.
۲۶ فوریۀ ۲۰۲۱، ۸ اسفند ۱۳۹۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر