حکومت بچه پر رو ها!؛ ف. م. سخن
کسانی که در داخل کشور زندگی می کنند، خصوصا ساکنان شهرهای بزرگ، حتما به کرّات در کوچه و خیابان و حتی در عالم همسایگی، وقاحت و «دریدگی» بعضی اشخاص را دیده اند.
یکی از خصائلی که در طول ۴۰ سال حاکمیت اسلام در ایران به شدت رواج یافته، خصلت وقاحت و دریدگی ست.
منشاء این پدیده را باید در بطن حکومت اسلامی جست و جو کرد.
مردم یک سرزمین، از حاکمان تاثیر می پذیرند.
اگر خمینی با وقاحت دروغ بگوید، مردم هم دروغ خواهند گفت. اگر خمینی دهان اش را به کلماتی مانند «غلط کرده» و «مشت می زنیم» و «عصبانی باشد» آلوده کند، مردم، خاصه عوام هم از کلماتی این چنین و بد تر از آن در جامعه استفاده خواهند کرد.
اگر خامنه ای همیشه از دنیا طلبکار باشد، و به قول خودش «تهاجمی» با دیگران رفتار کند، مردم هم به تبعیت از او، از دیگران طلبکار می شوند و نسبت به دیگران حالت تهاجمی پیدا می کنند.
مردم، ادب و فرهنگ برخورد با دیگران را از انسان های فرهنگی می آموزند. وقتی حاکمیتی، انسان های فرهنگی را تار و مار کند و اراذل و اوباش را به جای آن ها بر مسند کارها بنشاند، مردم هم از آن ها راه و روش رفتار رذیلانه را می آموزند.
وقتی این رذیلت ها در جامعه رواج پیدا کند، تولیدات «فرهنگی» کشور هم خواه ناخواه منعکس کننده ی همین رذیلت ها می شود.
رذیلت ها که در جامعه حالت عادی پیدا کرد، بچه هایی که در چنین جامعه ای رشد می کنند، این رذیلت ها را از خانواده و مدرسه و جامعه، به شکل خود به خودی جذب می کنند، و وقتی وارد اجتماع می شوند و به کاری مشغول می شوند آن رذیلت ها را عینا بازتاب می دهند. کسی هم به این رذایل اعتراض کند، با پشت دست به دهان او می کوبند و حق به جانب، از رذایل خود دفاع می کنند.
یکی از جاهایی که تنها افراد دستچین و کاملا وابسته به حکومت یا مسوولان به آن راه می یابند، و صاحب شغلی می شوند، صدا و سیما ست.
شخص، هر چه برنامه اش مفصل تر و «زنده» تر و تماس مستقیم و بی واسطه اش با مردم بیشتر باشد، باید از ده ها فیلتر عبور کند و دور زدن این فیلترها تنها با آقازادگی و وابستگی و آشنایی با «آقا»ها امکان پذیر است.
اخیرا در یکی از برنامه های تلویزیون «شما»، گفت و گویی پخش شد از یک مجری جوان با مسعود فراستی، منتقد همیشه حاضر در رسانه ها.
فراستی، خودْ منتقدی ست بی چاک و دهان، که وقتی دهان باز می کند، اشخاص مورد انتقاد را به قولی با خاک یکسان می کند.
اینبار در مقابل فراستی، مجری یی قرار گرفت که از لحاظ بی چاک و دهان بودن و وقاحت روی دست او زد و در عرض چند دقیقه چنان وقاحتی از خود نشان داد که فراستی، وسط گفت و گو بلند شد و استودیو را ترک کرد.
مجری بچه پر رو هم، در حالی که احساس شعف به او دست داده بود و به قول خودش حال اش خوب شده بود، همچنان بر طبل دریدگی اش کوبید و سوال هایی را که می خواست از فراستی بپرسد، با بینندگان در میان گذاشت.
برنامه در عرض چند ساعت، سراسر وب را در نوردید و ایرانیان در چهار گوشه ی دنیا، با حجم سنگینی از وقاحت و پر رویی رو به رو شدند. مدیران تلویزیون عذر خواهی کردند، و مجری و عوامل تهیه برنامه توبیخ شدند.
اما بعد از توبیخ چه خواهد شد؟ آیا پدیده ی وقاحت و دریدگی از سرزمین ما رخت خواهد بست؟ یا مجری و عوامل تهیه ی برنامه، به شیوه ی بچه پر روهایی که این روزها در جامعه زیاد می بینیم، خواهند گفت:
حالا چی شده مگه؟ باید مثه خودِ یارو می زدیم توو پوز ش که زدیم! حالا ما بدهکار شدیم؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر