کجا ایستاده ایم؟
دستاوردها و موانع کدامند؟
آذر ماجدی
آزادی اسماعیل بخشی رهبر کارگری رادیکال و مبارز
را به خود او، خانواده اش، کارگران هفت تپه و فولاد و به تمام کارگران، دانشجویان
و مردم شریف و مبارزی که برای آزادی او تلاش و مبارزه کردند و به جنبش کمونیستی
صمیمانه تبریک می گوییم.
این یک پیروزی بود برای تمام کسانی که با اعتقاد به نقش
موثر ارادۀ انقلابی و متحد پا در عرصۀ مبارزه برای آزادی اسماعیل بخشی گذاشتند؛
کوتاه نیامدند و بر خواست خود پای فشردند. این اراده انقلابی و متحد و دخالتگری
انقلابی رژیم اسلامی را عقب نشاند. اما باید مبارزۀ متحد خود برای آزادی سپیده
قلیان، علی نجاتی، عسل محمدی، از هیات تحریریه نشریۀ گام که از مبارزات هفت تپه
گزارش تهیه می کرد و سایر زندانیان سیاسی را ادامه دهیم. باید جمهوری اسلامی را در
تک تک این سنگرها به عقب بنشانیم. این تنها راه پیشروی و در نهایت پیروزی است.
پس از نزدیک به یک ماه این پا و آن پا کردن،
حرارت آب را تست کردن، دمای حرارت فضای اعتراضی هفت تپه و جامعه را اندازه گرفتن،
جمهوری اسلامی بالاخره از اینجا مانده و از آنجا رانده اسماعیل بخشی را دستگیر
کرد. بدنبال دستگیری اسماعیل تعداد دیگری از نمایندگان و سپیده قلیان یک زن جوان فعال سیاسی را که برای تهیه گزارش به هفت تپه رفته بود را نیز بازداشت
نمود. سپس تمام بازداشت شدگان بجز اسماعیل بخشی و سپیده قلیان را آزاد کرد. نزدیک به
ده روز بعد علی نجاتی، کارگر بازنشسته و نماینده سابق سندیکای هفت تپه را دستگیر نمود
که هنوز در اسارت بسر می برد. این تحرکات و تلاش های مشابه رژیم برای ایجاد تفرقه درون
کارگران هفت تپه، جنبش کارگری و انحراف اذهان کارگران و جامعه انجام می گیرد. مدام
در حال موش و گربه بازی است تا شاید بتواند در روند مبارزه تعللی ایجاد کند. این
بار علیرغم افتراقی که در صفوف کارگران هفت تپه ایجاد کرد، موفق نشد مسیر جنبشی که
برای آزادی اسماعیل بخشی شکل گرفته است را منحرف کند. هر تلاش مذبوحانه ای نیز که
توسط گرایشات راست درون جنبش کارگری بکار بسته شد توسط گرایشات رادیکال و
کمونیستهای هشیار طرد و افشاء شد. اما اکنون سوال اینجاست که در کجا قرار داریم و
چه باید کرد؟
کجا ایستاده ایم؟
رژیم اسلامی با تمام قوا می کوشد که
جنبش کارگری را سرکوب کند، اعتصاب ها را بشکند و کارگران را خاموش کند. اما توازن
قوا تغییر کرده است و نمی تواند مثل سابق یکه تاز باشد. اعتصابی با قدرت و
رادیکالیسم هفت تپه و فولاد یکسال پیش قابل تصور نبود. طرح تشکیل شورای کارگری،
برگزاری مجامع عمومی و تصمیم گیری توسط همه کارگران و کنترل کارگری در مبارزۀ هفت
تپه دستاوردی بسیار مهم و با ارزش است. مبارزۀ هفت تپه جنبش کارگری را قدمها به
پیش برده است؛ جامعه را عمیقا متاثر و متحول کرده است. اینها دستاوردهای تاریخی و
مهمی است. شعارهای این اعتراضات عمیقا رادیکالیزه شده است. کارگران فولاد رسما و
علنا در شعارهایشان سرمایه را نشانه گرفته اند؛ مبارزۀ کار و سرمایه بشکلی عریان
در جامعه در حال پیشروی است. افشاگری عریان از حکومت سرکوب و فقر، تحمیق و جنایت
در شعارها بیان می شود. کارگران در روز روشن و در مقابل چشمان جامعه آبرویی برای رژیم و سرمایه داران باقی نگذاشته
اند. مبارزۀ کارگران عمدتا مبارزه ای علیه حکومت و سرمایه است و هیچ تلاشی برای
پوشاندن آن انجام نمی دهند. این بروزات همگی بیانگر آنست که حنای رژیم دیگر نزد
کارگران و مردم رنگی ندارد؛ نه حنای تحمیق و نه حنای سرکوب! سوت آغاز این شرایط در
دیماه با شعار "اصلاح طلب، اصولگرا دیگر تمامه ماجرا!" و "آخوند
سرمایه دار پول مرا پس بیار!" زده شد. از آن زمان ما شاهد روند تعمیق و
پیشروی مبارزات کارگران و مردم محروم و زحمتکش و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی
بوده ایم.
جامعه حول مبارزات کارگری، بویژه هفت تپه و فولاد قطبی شده است. چشمان مردم
بسوی این دو مبارزۀ کارگری چرخیده است؛ حتی جریانات راست و ضد انقلاب دربارۀ این
مبارزات سخن می گویند؛ رسانه های راست، صدای آمریکا، بی بی سی و من و تو با مفسرین
خود درباره این مبارزات مصاحبه می کنند. آگاهند که این مبارزات مهمترین رویدادهای
جامعه و مورد توجه مردم هستند، پس برای عقب نماندن از معرکه و تلاش برای استفاده
از این مبارزات بنفع خویش اخبار این مبارزات را با زبان و تفسیر خاص خود منتشر می
کنند. رضا پهلوی به این اعتراضات اشاره می کند. یک تلاش مذبوحانه برای جلب کارگران
به آلترناتیو راست و ضد انقلابی! یک نمونه از اقدامات راست، بقول رفیق احمد
بابایی، سفر جعفر پناهی، فیلم ساز ملی اسلامی سبز، به اهواز برای تهیۀ فیلم از
اعتراضات کارگران فولاد است. این همان جعفر پناهی است که در سال 88 دنبال موسوی و
سبزها رژه می رفت و در ابتدای اوجگیری خیزش توده ای همراه با جنایتکارانی از قبیل
سازگارا و مخملباف و مرتجعین دیگر نقشۀ رفراندوم برای جایگزینی جمهوری اسلامی را
طرح کرد. واکنش سریع نیروهای رادیکال و کمونیست موجب شد این طرح ضد انقلابی و ضد
مردمی سریعا افشاء و بایگانی گردد و دیگر هیچکس سراغ آنرا هم نگیرد. علاقۀ آقای
پناهی به مبارزات طبقۀ کارگر از چه رو است؟ تلاشی برای تاثیر گذاری روی جنبش
کارگری و انحراف آن بسوی آلترناتیو راست ضد انقلابی. همین توجه نیروهای راست،
نمایندگان سرمایه، به مبارزات کارگری اهمیت و جایگاه این مبارزات و موقعیت کنونی
طبقۀ کارگر را بیان می کند. ارتقاء موقعیت طبقۀ کارگر در جامعه و توجه و احترام
ظاهری نیروهای راست و ضد انقلاب به طبقۀ کارگر یکی دیگر از دستاوردهای با اهمیت
جنبش کارگری است.
یکی از دستاوردهای مهم دیگر جنبش کارگری که در شرایط کنونی بشکلی سریع و علنی
بروز می یابد، مقابله گرایش رادیکال جنبش کارگری با گرایشات راست و عناصر خانه
کارگری است. خانۀ کارگر عملا منحل شده است ولی عناصر آن در جنبش کارگری سم پاشی می
کنند و پیش از هر چیز گرایشات راست و سازشکار درون طبقه کارگر را تحت تاثیر قرار
می دهند. از اینرو است که ما بعضا شاهد شعارهای راست و ضد کارگری و یا بروز مظاهر رژیم
و جنبش اسلامی در جنبش کارگری هستیم. اما تفاوت شرایط کنونی آنجاست که این شعارها
و مظاهر سریعا تصحیح و طرد می شود. چند ماه پیش عناصر خانه کارگری و راست شعار
"مرگ بر کار، درود بر ستمگر!" را در بعضی اعتراضات کارگری جاری کردند.
این شعار سریعا نقد شد و نقش ضد کارگری بودن آن توضیح داده شد. این شعار سریعا
تصحیح شد. تلاش های خانه کارگری ها برای برگرداندن آن هر دفعه با شکست روبرو شد.
نمونۀ اخیر کفن پوشیدن برخی از کارگران فولاد در اعتراض خیابانی شان روز
دوشنبه بود. ما سریعا انحرافی و ضد کارگری بودن این عمل را متذکر شدیم و از
کارگران فولاد خواستیم که کفن نپوشند:
"رفقای عزیز و مبارز فولاد کفن نپوشید! کفن سمبل رژیم و جنبش اسلامی است.
بسیجی و حزب الله، خانه کارگری ها و شورای اسلامی کفن می پوشند. فداکاری و استقامت
شما به مردم روحیه داده است. جامعه را به وجد درآورده است. کفن روحیه شکن است!
اعتراض و مبارزه پر شور شما با کفن خوانایی ندارد. زنده باد مبارزه طبقه کارگر
مبارز و انقلابی!"
روز چهارشنبه
کفن ها کنار گذاشته شد؛ کریم سیاحی، از رهبران فولاد، کفنی را بدست گرفت و اعلام
کرد: "همین روزها من خودم هر کسی که بلا سر کارگران آورده کفن پوش می کنم؛
این کفن تقدیم به هر چی دزد است؛ هر چی غارتگر است و مافیا..."
این دستاوردها بسیار مهم و
حیاتی اند و بهیچوجه نباید اجازه داد که رژیم اسلامی و جریانات راست و ضد انقلابی
خدشه ای در آنها وارد آورند. جنبش توده ای و کارگری انقلابی جمهوری اسلامی را عقب
نشانده است. فقط کافیست که شرایط کنونی را با یکسال پیش مقایسه کنیم. اجازه ندهیم
که ترفندهای سرکوبگرانه و تلاش های مذبوحانۀ رژیم و عواملش و جریانات راست ضد
انقلابی ارادۀ انقلابی مان را متزلزل کند. باید بر روی این دستاوردها بسازیم و هشیار،
آگاه و متحد به پیش برویم.
موانع اصلی
روشن است که سرکوب حکومت یکی مانع اصلی در مقابل مبارزات طبقۀ کارگر و توده
های محروم و زحمتکش است. اما ترس مردم به میزان زیادی ریخته است. دست رژیم هم مثل
سابق در سرکوب باز نیست. بطور نمونه در اوایل خیزش توده ای بسیاری از جوانان را در
اعتراضات دستگیر می کرد و زیر شکنجه شدید آنها را می کشت و بعد وقیحانه اعلام می
کرد خودکشی کرده اند. اما اکنون، بویژه در برابر اعتراضات کارگری جرئت نمی کند به
این ترفند ها متوسل شود. روشن است که باید سرکوب رژیم را عقب راند؛ اتحاد و
همبستگی فشرده و متشکل شدن در شوراهای کارگری، دانشجویی، و محلات بهترین و
موثرترین سلاح در مقابل سرکوب رژیم است.
اما یک مانع بسیار مهم که بعضا مقابله با آن پیچیده تر است، وجود گرایشات راست
و سازشکار درون صفوف طبقۀ کارگر و جنبش توده ای است. این گرایشات دائما می کوشند
دندان تیز مبارزه را بکشند، خشم ما را خاموش کنند و ما را بسوی سازش با رژیم
اسلامی بکشانند. افشای خانه کارگری ها و شورای اسلامی کاری بسیار آسانتر است. اما
زمانی که کسانی در صفوف خود ما آیه یاس می خوانند و می کوشند ما را بسوی سازش
بکشانند، افشاء و طرد آنها امری پیچیده تر است. رهبران و فعالین رادیکال و انقلابی
مسئولیت بسیار خطیری در منزوی کردن این عناصر و گرایشات بعهده دارند. برای انسجام
و تحکیم صفوف مبارزه این امر حیاتی است.
روزهای اخیر یک نمونۀ بارز از تقابل راست و چپ، رادیکالیسم و سازشکاری را در
مبارزات کارگران شاهد بودیم. هشیاری و واکنش سریع نیروهای کمونیست و انقلابی موفق
شد راست را عقب بنشاند و موقعیت رادیکالیسم را درون صفوف کارگران هفت تپه تقویت
کند. این نه اولین و نه آخرین تلاش راست روانه درون طبقۀ کارگر و مبارزات رادیکال
توده ای است. از آنرو که مبارزۀ طبقاتی حاد و قطبی شده است، رویدادها سریع بروز می
کنند و در صورت واکنش درست و آگاهانه سریع منزوی و طرد می شوند. آگاهی و هشیاری در
این شرایط خطیر مهمترین سلاح است. طرد محافظه کاری، ملاحظه کاری و سازشکاری و
برافراشتن پرچم رادیکالیسم کمونیستی حائز اهمیتی خارق العاده است. شتاب رویدادها
آنچنان زیاد است که کوتاهی ما می تواند به یک شکست مهم بیانجامد.
باید اوضاع را دریافت و مطابق با این اوضاع با سرعت و هشیاری و از موضع
کمونیسم کارگری رادیکال و انقلابی وارد میدان شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر