۱۳۹۵ فروردین ۲۱, شنبه

بازگشت به « دوران طلایی » پسا فرجام


مجتبی واحدی
عباس عراقچی دیپلمات ارشد جمهوری اسلامی است که در دوران بحران آفرینی و تنش زایی، عضو هیئت مذاکرات هسته ای بوده و در تنش زدایی و تفاهم هسته ای نیز نقش آفرینی کرده است. این شخصیت دوگانه قاعدتا ناشی از نزدیکی عراقچی به رهبر جمهوری اسلامی و اجرای منویات اوست که زمانی به دنبال تنش آفرینی بود و در دوره ای دیگر برای خلاصی از تحریم ها، تن به تفاهم هسته ای داد. با این نگاه، سخنان اخیر عراقچی را نیز باید مرتبط به علاقمندی های علی خامنه ای دانست. این عضو ارشد تیم مذاکرات هسته ای، در یک برنامه تلویزیونی به موضوع تحریم های جدید به خاطر آزمایش موشکی جمهوری اسلامی اشاره کرده و گفته است :” تحریم آنها برای تست موشکی نیز نقض برجام حساب نمی شود اما طبق گفته مقام معظم رهبری این نقض برجام است و از دید ما خلاف نظر رهبری خلاف هر چیزی است. خاک بر سر جرثومه فسادی همچون عراقچی !
سخن اخیر عباس عراقچی فقط برای کسانی قابل هضم است که سیاست ورزی از نوع ویژه نظام ولایت فقیه را بشناسند و از ابعاد بی نظیر آن با خبر باشند. این سیاست ورزی، روزی رسما بنیاد نهاده شد که آیت اله خمینی گفت : “اگر همه ملت بگوید فلان من می گویم بهمان “. این نگاه خودخواهانه در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر بنی صدر به صورت مکتوب در آمد :” به موجب این حکم، رای ملت را تنفیذ و ایشان را به این سمت منصوب نمودم. ” کسی که روز پانزدهم بهمن ماه پنجاه و هشت، اعتبار رای میلیونها ایرانی را به تنفیذ خود مشروط کرد همان کسی بود که دقیقا یک سال قبل از آن و در شرایط نیاز به پشتیبانی ملت، در حکم انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری چنین نوشت : ” بر حسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است……. جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط و حزبی بستگی به گروهی خاص، مامور تشکیل دولت موقت می نمایم “. روز پانزدهم بهمن ماه سال پنجاه و هفت، آیت اله خمینی حق شرعی ولی فقیه برای انتصاب نخست وزیر را ناشی از ابراز اعتماد ملت به رهبر می دانست اما یک سال بعد از آن، اعتبار رای ملت بزرگ ایران را به تنفیذ خود منوط کرد.
هر چه از دوره استقرار جمهوری اسلامی گذشت نگاه هیچ انگارانه به ملت ابعاد گسترده تری پیدا کردتا جایی که در آستانه دهه دوم استفرار نظام، آیت اله خمینی در نامه ای عتاب آلود خطاب به سیدعلی خامنه ای، چنین نوشت : ” حکومت می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است در موقعی که آن قرار داد مخالف مصالح کشور واسلام باشد یک جانبه لغو کند”. این تفسیر از اختیارات حکومت در مواجهه با مردم – که آقای خمینی در سخنرانی های تبلیغاتی، آنان را ولی نعمت می نامید -قطعا در طول تاریخ و در سراسر دنیا بی سابقه بوده و هست. در واقع این حکم، اعلان علنی “صغیر پنداری ملت ” و دست بالای حکومت ولایت فقیه نسبت به ملت بود.
عده ای از سیاسیون منتقد تلاش کرده اند سخن اخیر عباس عراقچی را نوعی “رندی” برای ارجاع مشکلات احتمالی ناشی از تحریم ها به رهبر بدانند. اما نگارنده اعتقاد دیگری دارد. سخن عراقچی در واقع انعکاس “علاقه” خامنه ای به همه کاره بودن است. رهبر جمهوری اسلامی بخواهد یا نخواهد و مخالفان او بگویند یا نگویند قریب به اتفاق ایرانیان می دانند که افتضاحات هسته ای و رسوایی های سیاست خارجی که موجب تحمیل تحریم های گسترده به ملت ایران شد تنها و تنها ناشی از بلندپروازی ها و خودخواهی های خامنه ای است. اظهارات اخیر عراقچی نیز چیزی بر رسوایی ها و مسئولیت های رهبر غیرپاسخگو نمی افزاید. اما سید علی خامنه ای که در دوره هشت ساله ریاست جمهوری خود بارها توسط آیت اله خمینی و نزدیکان او تحقیر شد بیش از هر چیز به دنبال اثبات این واقعیت است که او نیز مانند سلف خویش از اختیارات نامحدود برخوردار است و می تواند قرار دادهای داخلی و خارجی را لغو یا بی اعتبار نماید. او به خصوص پس از انتخابات هفتم اسفند و تقویت نسبی جایگاه حکومتی روحانی، از افزایش قدرت رئیس جمهور اسلامی در عرصه بین المللی وحشت دارد و حاضر است به هر قیمت از این “قدرت گیری روحانی”جلوگیری نماید. بر خلاف کسانی که گمان می کنند سخنان اخیر عراقچی مطلوب رهبر نبوده، با اطمینان می گویم این اظهارات، مطلوب خامنه ای بوده و پیامی مستقیم برای عده ای در داخل و طرف های مذاکره در خارج دارد. پیام شفاف برای داخلی ها این که ” خامنه ای علاقه وافر به بازگشت به دوران طلایی امام و هیچ انگاری ملت دارد “. این پیام به خصوص پس از تحقیر رهبر در انتخابات هفتم اسفند برای او اهمیت بیشتری پیدا کرده است. از سوی دیگر او مایل است دولت ها و سرمایه گذاران خارجی را متقاعد سازد که برای راه یافتن به بازار سیاست واقتصاد ایران، به روحانی و موتلفان او در انتخابات اخیر دل نبندند. آنها باید کدخدا را ببینند تا امکان چپاول را پیدا کنند. خامنه ای گمان می کند برخی طرف های خارجی هنوز کدخدا را به خوبی نشناخته اند و عده ای در داخل نیز بازگشت دوران طلایی و اختیار کامل حکومت در هیچ انگاری ملت را باور نکرده اند. رهبر هر گاه مطمئن شود پیام او به خوبی توسط طرف های داخلی و خارجی درک شده، شخصا برای امتیاز دهی در خارج و رفع خطر از نظام متزلزل خویش، دست به کار خواهد شد.دوره پسابرجام برای خامنه ای فرصتی ایجاد کرده که هیچگاه در سال های اخیر برای او وجود نداشته است. پس او به خیال خود مترصد استفاده از این فرصت برای نشان دادن این نکته است که اختیار خود برای بازی با سرنوشت ملت را کمتر از بنیانگزار تئوری “رعیت پنداری ملت و نیاز آنان به قیم ” نمی داند. اصلاح طلبانی که حسرت بازگشت به دوران طلایی امام در دل های آنان است باید بدانند آنچه خامنه ای انجام می دهد در راستای تحقق حسرت آنان است.
از: گویا

    ننگ و نکبت بر آن ایرانی که خود را مسلمان بنامد !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر