۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

انفعال نامحسوس



فرشید اسحاقی
گزرش «قانون» از بی تفاوتی جامعه و مسولان به افزایش خشونت باتوجه به دلخراش بودن تصاویر مربوط به شکنجه اعظم و فرزندانش و برای همدردی با تمام آسیب دیدگان خشونت خانگی امروز روزنامه «قانون» عکس یک نداشت.
اعظم و دو دختر ۵ و ۷ ساله‌اش، ۲۱ روز را زیر شکنجه شوهر معتادش بدون آب و غذا سپری کردند.فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است.مسئولان ترجیح می‌دهند برخوردهای خشن داشته باشند، در حالی که وجود چنین رفتارهایی در خیلی از موارد نتیجه مطلوبی را ندارد.انتشار تصاویر شکنجه اعظم و دخترانش در روزهای اخیر بار دیگر شهروندان را از بروز رفتارهای غیر انسانی در بخش‌هایی از جامعه متاثر کرد. تصاویری که گویا اوج خشونت علیه زنان با قدرت نمایی مردانه بود که همان قدر که درباره آن می‌توان گفت، نمی‌توان آن را نشان داد چرا که صحنه‌های رقت بار از خشونت یک مرد علیه زن و فرزندان دخترش بود که حتی در حیات وحش نیز نمی‌توان مشابه آن را دید. داستان و تصاویر ظلم علیه «اعظم» بانوی ساکن در مشهد طی چند روز گذشته آنچنان فضای مجازی را تحت تاثیر خود را قرار داده که موجی از واکنش‌های کاربران را نیز به همراه داشته است . اعظم و دو دختر ۵ و ۷ ساله‌اش، ۲۱ روز را زیر شکنجه شوهر معتادش بدون آب و غذا سپری کردند. اعظم و شوهرش ۱۲ سال است که با هم زندگی می‌کنند و همسرش در این مدت انواع خشونت‌ها را نسبت به اعظم انجام داده تا حدی که پیش از این اتفاق، اعظم سه بار مدرک پزشکی قانونی گرفته و اقدام به شکایت کرده است. اما بعد از آن به علت ترس از تهدیدات شوهر و بی‌پدر شدن بچه‌هایش، شکایت‌های خود را پس گرفته است. هانیه دختر بزرگ‌تر اعظم تازه وارد ۸ سالگی شده است و هدیه دختر



کوچک ترش ۵ سال دارد، هانیه باید امسال کلاس اول خود را می‌گذراند، اما بعد از اینکه دو ماه به مدرسه رفته، پدرش دیگر به او اجازه مدرسه رفتن نداده است. فک و سه دندان هانیه در مدت زندانی بودن در خانه، توسط کسی که شاید به تردید آن را پدر خود بداند، شکسته است، هدیه هم توسط پدرش کتک‌های زیادی خورده است؛ شوهر اعظم از ابتدای ازدواج مواد مصرف می‌کرده و در مدت ۲۱ روزی که اعظم و دخترانش در خانه محبوس بودند، هیچ غذایی نبوده که حتی دختران از آن بخورند. پدر بچه‌ها در این مدت وقتی از خانه بیرون می‌رفته است، در را قفل می‌کرده تا کسی نتواند به خانه وارد یا از آن خارج شود. بعد از آن، یک شب شوهرش مردی غریبه را به خانه می‌آورد، او که توهم خیانت داشته است به مرد غریبه می‌گوید تو همسرم را می‌‌شناسی و با هم رابطه داشته‌اید! مرد که اوضاع زن و بچه‌ها را می‌بیند به بیرون رفته و به پلیس زنگ می‌زند؛ به هر حال بعد از پنهان شدن و فرار کردن شوهر اعظم، پلیس او را گرفته و به بازداشتگاه می‌برد، اعظم و دو دختر نیز توسط اورژانس اجتماعی به بهزیستی واگذار می‌شوند. اکنون اعظم و دخترانش سه وکیل برای دفاع از حق خویش دارند، این وکلا در تلاشند پرونده را از دادگاه کیفری به جنایی منتقل کنند تا در خصوص جرم او، مجازات سنگین‌تری تعلق بگیرد، در غیر این صورت، شوهر اعظم با یک وثیقه ۲۰ میلیون تومانی آزاد می‌شود.

آسیب‌های اجتماعی‌‌‌ رها شده است

اعظم یک زن ۳۰ ساله با دیپلم انسانی، یکی از نمونه‌های تمام زنانی است که مورد خشونت‌های وحشتناک شوهر معتادش قرار گرفته و حالا منتظر است تا ببیند دادگاه در مورد شوهر او چه تصمیمی می‌گیرد. «حسین ایمانی جرجامی» جامعه‌شناس درباره چرایی رخداد این گونه حوادث تلخ در جامعه به «قانون» می‌گوید:طی سال‌های گذشته میلیون‌ها نفر به سبب شرایط نامناسب زندگی در مناطق روستایی و به امید آینده بهتر، روستا‌ها و شهرهای کوچک را ترک کرده و به شهرهای بزرگی چون تهران، مشهد و اهواز مهاجرت کرده‌اند. اما شهرهای ما با جمعیت فقیر مهربان نبوده و آن‌ها را مجبور به سکونت در مناطق پست و حاشیه کرده‌اند. در حال حاضر افراد معتاد و بیمار روانی در کشور وجود دارد اما هیچ نهادی مسئولیت رسیدگی و مراقبت ندارد. در برخی موارد با چنین اتفاقاتی رویکرد انتظامی و جدی داریم و هیچ گانه نگاه حمایتی دررفتار مسئولان دیده نمی‌شود. مسئولان ترجیح می‌دهند برخوردهای خشن داشته باشند، در حالی که وجود چنین رفتارهایی در خیلی از موارد نتیجه مطلوبی را ندارد و باعث به وجود آمدن مشکلات جدیدی می‌شود. مسئولان به اقدامات زیربنایی که رویکرد مدنی داشته باشد اعتقاد ندارند تا این خانواده‌ها با وجود این معضلات‌‌‌ رها نشوند و سازمان اجتماعی وجود داشته باشد تا این خانواده‌ها را زیر چتر حمایتی خودشان حفظ کند. ‌ باید واقعیت زندگی شهری امروز کشور را که مبتنی بر فاصله طبقاتی وحشتناک میان فقرا و ثروتمندان است درک کرد. متاسفانه فرآیند

فقیر زایی ساختارهای کلان و سیاست‌های اقتصادی همچنان به سرعت درکار است و اگر به سرعت فکری برای فقرا و شرایط زیست ناگوار آن‌ها نشود، دور از ذهن نخواهد بود که هر روز منتظر شنیدن خبرهایی نظیر شکنجه و خشونت‌های خانوادگی مانند مورد اعظم به سبب اعتیاد، فقر و بیماری‌های روانی باشیم. در جوامعی که آدم‌ها ارزش دارند، مددکاران اجتماعی به ویژه در مناطق فقیر نشین شهر، برنامه مراقبت و بازدیدهای منظم از خانواده‌های آسیب پذیر را دارند. پلیس در این جوامع ارتباط خوبی با مردم دارد و ماموران موظفند به محض تماس به ویژه از سوی زنان و کودکان به کمک آن‌ها بروند.

پشتوانه حقوقی و مدنی برای زنان

داستان خشونت علیه اعظم و دخترانش، داستان آسیب پذیری زنان در سرزمینی است که بسیاری از مردانش، داعیه محسوس بودن وجدان و غیرت شان در برابر حقوق زنان را دارند. اما می‌بینیم در قبال اعظم و اعظم‌ها، حداقل واکنش‌های مسئولانه در بدنه جامعه رخ می‌دهد و به طور محسوس، خشونت و ظلم علیه زنان به دادخواهی منجر می‌شود. زنان و دختران هر جامعه از جمله قشرهای آسیب‌پذیری هستند که باید قوانین حمایتی برای زندگی و آرامش آنان وجود داشته باشد، باید قوانینی باشد تا هرکسی، حتی همسر، حق خشونت بر زنش را به خود ندهد.در صورتی که در حال حاضر این گونه نیست و بسیار مردان، پدران، همسران و برادرانی هستند که حق خشونت بر جنس مونث را به خود می‌دهند، این زنان، جامعه و آینده جامعه ما را می‌سازند؛انفعال آزار دهنده گروه هایی از مردم و مسئولان در برابر حوادث اعظم ها، واقعیتی تلخ است که در سال های گذشته عاملی بر ادامه دار بودن داستان اعظم ها شده است. این موضوع سبب شده تا حتی افرادی چون مسئولان مدرسه دختر اعظم در روزهایی که دانش آموزشان در بند بود، پیگیر وضعیت او نشوند. اکنون اعظم و اعظم‌ها به خاطر ظلم‌هایی که از مردان شان می‌بینند، راهی سخت برای استیفای حقوق خود دارند و اینچنین، داستان اعظم‌ها مدام تکرار و تکرار می‌شود. یک روز دلیل اعتیاد و توهم شیشه است و روز دیگرباورهای قومی در حالی که زنان سرزمین ما، پشتوانه‌های قوی حقوقی و مدنی می‌خواهند تا ظلم علیه‌شان، تیتر و عکس رسانه‌ها نشود


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر