روحالله زم
سهام نیوز
نامه «مهدی کروبی» واجد چند بار مطالعه است و از آن نظر اهمیت مییابد که این مرقومه، نخستین مکتوب مهدی کروبی پس از حصر ظالمانه و غیرقانونی است، نامه دارای عباراتی صریح و تند است و «سر مار» را هدف گرفته است.
نامه «مهدی کروبی» واجد چند بار مطالعه است و از آن نظر اهمیت مییابد که این مرقومه، نخستین مکتوب مهدی کروبی پس از حصر ظالمانه و غیرقانونی است، نامه دارای عباراتی صریح و تند است و «سر مار» را هدف گرفته است.
کسانیکه اندک آشنایی با تاریخ دوران رهبری آیتالله خامنهای دارند و نوع مناسبات او را با مهدی کروبی و یاران نزدیک بنیانگذار جمهوری اسلامی دیدهاند، میدانند که آیتالله خامنهای در دوران رهبریاش، بیشترین هراس را از یاران آیتالله خمینی داشته است.
عزیزی زمانی روایت میکرد که شاید تنها کسی که آیتالله خامنهای از وی به شدت هراس دارد و از رو در رویی با او دوری میکند، «مهدی کروبی» است. نامه تاریخی کروبی در انتخابات متقلبانه ۸۴ و فاش کردن نقش «مجتبی خامنهای» و نظامیان در آن انتخابات، خون را در چهره آیتالله خامنهای پخش کرد.
این نامه واجد عباراتی است که در سالهای اخیر توسط رهبری مصادره و از تریبونهای قدرت در جامعه پمپاژ شده است. آقای کروبی با همان واژهها «سر مار» را زد.
از سوی دیگر این نامه «خط بطلانی» بود بر شیوه سازشکارانه برخی اصلاحطلبان با حاکمیت و لزوم آشتی با دیکتاتور برای ورود به قدرت، او بار دیگر بر «دریوزگی سیاسی» خط بطلان کشید و پس از ۶ سال حصر ظالمانه و ابتلاء به انواع بیماریهای جسمانی، نشان داد که میشود جلوی «دیکتاتوری» و «خودکامگی» ایستاد و پنجه بر سیمای استبداد کشید. کروبی نشان داد: «شیر»، شیر است، حتی اگر در قفس باشد.
بارها کروبی را به صفات «شجاعت» و «صراحت»اش ستودهام؛ در پیدا و پنهان. شاید در میان تمامی نزدیکان به مناصب قدرت در جمهوری اسلامی، کروبی تنها کسی باشد که از ابتدا نیز «صریح» و «شجاع» بوده، اما پس از رهبری آیتالله خامنهای «صریحتر» و «شجاعتر» نیز شده است. مکتوبات او به شورای نگهبان و احمد جنتی و دیگر وابستگان قدرت، از موضع فردی در درون مناسبات قدرت، در تاریخ سیاسی پس از انقلاب بیسابقه است. او همواره ملجاء و پناهگاه زندانیان سیاسی و خانوادههای آنان بوده، حقوق اقلیتها را پاس داشته و برای آن هزینه داده، مورد شماتت شعبان بیمخهای بسیجی واقع و خانهاش ویران شده، مورد یورش «ارباب وحشی قدرت» واقع شده و بدنش کبود مانده، به انواع بیماریها در حصر غیرقانونی مبتلا گردیده، اما «فرزند احمد مانده و صدایش خفه نشده است.»
افرادی در انتخابات هفتم اسفند، او را موضع «نکوهش» نقد کردند که چرا رای میدهد؟ اما او برای «پاسداشت جمهوریت» و «تقویت این نهال نحیف دیکتاتور زده» رای داد تا آن را در برابر اقتدارگرایان آبیاری کرده و مقاوم نماید.
این نامه تاریخی به حسن روحانی نوشته شد؛ اما مخاطب او نبود و مرجع «سوم شخص»ی را هدف گرفت؛ دیکتاتوریای که بر مقدرات «من و ما» تاثیرات شوم خود را نمایان کرده است. مروری گذرا بر تاریخ ۲۸ ساله رهبری آیتالله خامنهای نزد هر قاضی عادل و عاقلی شکی باقی نمیگذارد که او جز ویرانی ایران، غارت منابع کشور، مدیریت خالی از تدبیر و تعقل، فساد سازمان یافته، تخریب اعتماد ملی، رواج بدترین مفاسد اخلاقی در تاریخ هزاران ساله ایران و تار و مار کردن تار و پود جامعه، «هیچ» دستاورد دیگری نداشته است. شاید عصبانیت این روزهای او قابل درک باشد، آنجا که دوست داشت دستیابی به صنعت موهوم هستهای را جزو کارنامه خود در دوران رهبریاش ثبت کند و نامی هر چند کمرنگ از خود به یادگار بگذارد، اما «نرمش قرمانه» بر آن مستولی شد و آن را هم بر باد رفت. او چه چیزی برای قضاوت تاریخی نسل ما و فرزندان ما بر جای گذاشته است؟ «هیچ» و دقیقا «هیچ». اینجاست که میشود درک کرد استفاده از واژه «فزرتی» را!
کروبی «نکتهسنج» است، او «دانسته» زمان نگارش نامه را انتخاب کرده و قطعا هزینههای بعد از آن را نیز بر جان نحیف خویش میخرد؛ «محرومیت از ملاقات»، «تعویض تیم امنیتی محصور کننده»، «محرومیت از هواخوری و آفتاب» و «محرومیت و اخلال در درمان پزشکی» تنها میتواند نمونههایی از هزینههای نگارش این پیام تاریخی باشد. او این هزینهها را برای ما پرداخته و باز هم میپردازد، اما میداند که «احمدینژاد» و «مسبب» برآوردن او، دو عامل ویرانی تاریخی ایرانند و باید آن را به مردم یادآوری کرد تا از حافظه تاریخی ملی زدوده نشود.
شاید یکی دو سال آینده، سالهای حساسی برای تاریخ آینده سرزمین ما باشد. «سال پایانی عمر رهبر ایران» و «کودتای نظامی مسلحانه» و «سرکوب معترضین با تیر و تفنگ و تانک»؛ آزمایشهای پزشکی و «پرتوگرافی»ها محرمانهتر شده و درون مجموعه وسیع بیت رهبری، «مرکز جامع پرتو درمانی» احداث شده تا روند درمانی سرطان رهبر ایران در همان مکان محرمانه و مخفی بماند و نکات دیگری که شاید بیانش در مقطع فعلی لازم نباشد.
«فرزند احمد» به معادله قدرت و «پیچش سیاست» آشناست؛ شاید «سر برآوردن بچه مار» برای حضور در انتخابات سال ۹۶ و «پایان عمر رهبر ایران» از دلایل انتخاب این مقطع زمانی برای نگارش این نامه تاریخی باشد. او «غیرت» و «شجاعت» را دوباره به جامعه استبداد زده تزریق کرد، «باشد که ما هوشیار باشیم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر