نوروز یکی از جشنهای باستانی ایرانیان است و همانگونه که از نام ان پیداست به معنای نوشدن و دوباره متولد شدن است.
درهیچ دوره ای از تاریخ ایران بدین سان ملت ایران دچار سردرگمی و آشفتگی نشده اند و بدون شک از 22 بهمن 1357 که رژیم فاشیستی مذهبی جمهوری اسلامی بر سرکار آمده است مردم بی دفاع ایران هرگز و هرگز طعم یک نوروز حقیقی را نچشیده اند.
همواره در رسانه های مختلف می شنویم که چگونه مزدوران رژیم تلاش می کنند به عناوین مختلف جشنهای شادی مردم را در نوروز هر سال سرکوب نمایند ومتاسفانه پایانی هم برای این سرکوب دیده نمی شود.
رژیم ناقض حقوق بشر جمهوری اسلامی طی چهل سال حاکمیت استبدادی خود در تمام جشنهای نوروزی به عناوین مختلف مراسم شادی و پایکوبی مردم را به هم ریخته است و مزدوران رژیم همواره برای بقای حاکمیت در مراسم گوناگون جوانان را به بازداشتگاهها و زندانهای مخوف خود برده اند.
البته جای هیچ تردیدی ندارد که یک نظام کهنه پرست و مخالف تغییر و نوگرایی تلاش کند که اجتماعات و همایشهای مردمی را سرکوب نماید.
اگر به آمارهای سالهای گذشته نگاهی بیندازیم می بینیم که فرا رسیدن بهار و نوروز بیش از هر فصلی موجب ترس و اضطراب ملت ایران شده است. تو گویی ترس و دلهره به بخشی از هویت مردم ایران تبدیل شده ویکی از زمانهای حساسی که مردم ایران در آن به خون خود غلطیده می شوند نوروز است.
طی این سالها چه بسیار جوانانی که در همین ایام نوروزی به شکنجه گاههای رژیم برده شدند و متاسفانه بسیاری هم برنگشتند.
نظام کنونی حاکم بر ایران اساسا هرگونه جشن و شادی که موجب همبستگی مردم شود را تحت عنوان اقدام علیه امنیت ملی یا تلاش برای سرنگونی نظام سرکوب می کند. متاسفانه یکی از اسفبارترین مشکلات جامعه ی ایرانی این است که رژیم بی جهت هراقدام و یا فعالیت مدنی را به فعالیتهای سیاسی مرتبط می کند تا به وسیله ی آن بتواند به بقای خود ادامه دهد.
متاسفانه رسانه های غربی هم که بیشتر بر اساس مصالح دولتهای غربی اخبار و مطالب را انتشار می دهند تلاش چندانی نمی کنند تا صدای ملت ایران باشند.
ما هرگز ندیدیم یکی از رسانه های پرنفوذ جهان چه در امریکا و چه در اروپا برای کمک به مردم ایران و رسانه ای کردن دردهای انها در زمان نوروز نوشته ای را انتشار دهند. در سال گذشته صدها و هزاران جوان ایرانی در زمان آمدن به خیابان برای جشن و پای کوبی توسط مامورین فاشیست جمهوری اسلامی زخمی و به خاک و خون کشیده شدند.
اما چرا رسانه های خارجی همیشه در مورد مسایل هسته ای ایران گزارش می کنند اما هرگز بی بی سی یا دیگر رسانه ها تلاشی نکرده اند تا پیرامون یورش مامورین رژیم به پارکهای تهران – اصفهان – مشهد و ... و کشتن دانشجویان خبری را پوشش دهند.
پس در چنین شرایط خفقانی نقش قلم به دستان ایرانی که می توانند به صورت مستقل عمل کنند چیست؟
از دیدگاه من به عنوان یک فعال سیاسی در سویس ایام بهاری و نوروزی بهترین زمان برای نو شدن و به روز شدن افکار مردم در جهت هموار کردن بستر دموکراسی در ایران است. دموکراسی که نه با خواهش و تمنا بلکه با مبارزه می توان به آن دست پیدا کرد.
به همین جهت است که رژیم ایران در ایام نوروز به ویژه نوروز امسال در صدد آن است علاوه بر فعالیتهای رسانه ای مردم داخل ایران فعالیتهای ایرانیان خارج از کشور را به شدت کنترل و مختل نماید.
بسیاری از دوستان پناهنده در کشورهای مختلف جهان که علیه جمهوری اسلامی فعالیت رسانه ای انجام می دهند می گویند :
در این ایام مدام فیس بوک و وبلاگهای ما توسط ارتشهای سایبری جمهوری اسلامی مختل می شود وبا اینکه هر بار فعالیتهای ما دچار مشکل می شود ولی باز هم به مبارزه ادامه می دهیم.
وجود حاکمیت جمهوری اسلامی موجب شده است که ایام نوروز به جای آنکه زمان شادی و رفت وآمدهای خانوادگی باشد به یک زمان ویژه و یک جبهه ی سرشار از کشمکش جهت مبارزه ی رسانه ای مردم با رژیم اسلامی تبدیل شود.
اما سهم ما پناهندگانی که در خارج از ایران هستیم در ایام نوروز چیست؟
بدون شک این است که حداقل با رسانه های مستقل شخصی مانند فیس بوک برای انهدام رژیم جمهوری اسلامی گام برداریم.
نوشته ی : صلاح الدین ستاری
فعال سیاسی در سویس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر