معصومیت از دست رفتهی مسلمانان، حمیده صابری
مقدمه
با آمدن ماه محرم، آنچه به ذهن میرسد مانیفست بزرگ مسلمانانی است که امام سوم شیعیان را بهعنوان نماد عدالت و آزادیخواهی به رخ جهانیان میکشند وزندگی او و خاندانش را الهامی برای ایستادگی در برابر ظالمین و ستمگران معرفی میکنند؛ اما بهراستی آیا امروز مسلمانان در ایران را میتوان همسو با شعائر و آموزههایشان یافت؟
اسلامی که از همان ابتدا تا به امروز در دو چهرهی متفاوت ظاهرشده است؛ چهرهای رئوف و بخشنده درزمانی که در قدرت نبوده و چهرهای جهادی و انقلابی زمانی که در قدرت بوده است.
بهراستی مسلمانان در ایران امروز در کدام سمت ایستادهاند؟ آیا مانیفست امسال مراسم محرم را افرادی همراهی میکنند که برای مظلومیت دختربچهی سهساله بر سروصورت میزنند و از به دام افتادن زنان حرم امام سوم شیعیان فریاد سر میدهند و یا کسانی که بار دیگر زور بازو و بیپروایی خود را در نابود کردن تمام مخالفین و کسانی که در مقابل ضعیفکشی، ریا، تزویر و دروغ، اختلاس، دزدی و بیعدالتی ایستادهاند، به رخ میکشند؟
یکی از اصلیترین مسائلی که در رودرویی و جدال علمی بر سر ادیان همیشه مطرح بوده است، احساس خطر منتقدین از مواجهشدن با افراطیون است.
در دنیای امروز این خشم و مقاومت مسلمانان در روبهرو نشدن با عقایدی که نظریات آنان را نفی میکند بیشازپیش دیده میشود. یکی از دلایل مهم آن را میتوان احساسی در نظر گرفت که در طول سالها در مسلمانان پرورشیافته است و آن "حس دیگری پنداشته شدن" است.
حس "دیگری" علاوه بر ساختار تربیتی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی توسط سیاستهای دنیای غرب هم که همیشه زیردستی و مشکلات مردم خاورمیانه را به مسائل فرهنگی ربط میدادند، تقویت گشته است.
مسئله اما این است که آیا سفیدشویی اعمال ضد انسانی با نام دین و مجریانی که خود را مسلمان مینامند همچنان باید ادامه پیدا کند؟ آیا بهانهی مسلمانانی که سکوت کرده و راه و رسم و آیین خود را جدا از رفتارهای حکومت فعلی میدانند، پذیرفتنی است؟ آیا سکوت و سکون مسلمانان در مقابل خشونتهایی که بهویژه به زنان و اقلیتها میرود، قابلفهم است؟ آیا این دسته از مسلمانان مسئولیت دارند تا صف خود را با تحمیلکنندگان این خشونتها و تبعیضها جدا کنند؟ آیا مانیفست محرم پیش رو میتواند نشاندهندهی شناخت مسلمانان عدالتخواه باشد؟
"حس دیگری پنداشته شدن"
حکومت اسلامی از همان ابتدا با تأکید بر غربستیزی و مبارزه با امپریالیزم به صحنه آمد و همچنان هویت اسلامی خود را در رودرویی با "دیگری" تعریف کرده است. در این میان بدن زنان بهعنوان یکی از اصلیترین نمادهای مبارزه با غرب به دست مردان مسلمان افتاد و همچنان از دست رفتن کنترل بدن زنان را بزرگترین خطر میپندارند. آنچنانکه پرفسور حمیده صدقی مینویسد: ساختار مردسالاری مذهبی بخش مهمی از هویت خود را در کنترل بدن زن تعریف میکند و از دست رفتن چنین اختیاری برایشان حکم نابودی قدرت هویتی مردان مسلمان را دارد.
از همین رو است که در شرایط فعلی، با زنان و مقاومت آنها با خشنترین رفتارها و مجازاتها مقابله میشود. گویی اگر بدن زن بهعنوان صحنهی مبارزهی هویتی آزاد گردد، دیگر ابزاری برای تعریف از "دیگری" نخواهد بود.
تقویت "حس دیگری پنداشته شدن" سبب میشود مردان قدرتمند مسلمان ایرانی خود را مهم و تأثیرگذار پنداشته و از پس آن برای خود تولید گفتمان کنند؛ و بیشک کنترل بدن زنان یکی از مهمترین نشانههایی است که میتواند قدرت و پیروزی آنان را به نمایش بگذارد.
سیاستمداران غربی نیز از "دیگری پنداشته شدن" مردم خاورمیانه استقبال میکنند. اساساً همانطور که ادوارد سعید اشاره میکند، نگاه بالا به پایین و چیستی انگارانهی غرب به شرق به آنان حس برتری میدهد. سیاستمداران غربی سالها مشکلات و مصائب زنان در خاورمیانه را فرهنگی تلقی کرده و بهراحتی از مسئلهی زنان در مناسبات سیاسی با حاکمیت ایران عبور میکنند.
مانیفست محرم ۱۴۰۱
با گوش دادن به شعائر مذهبی، درک این مسئله که چگونه محرم امسال با تمام حوادث پیشآمده و بیرحمیهایی که به نام دین بر مردم و بهخصوص زنان رفته است، میتواند موضوعیت جامعهی دیندار باشد، بسیار مشکل است.
از اسپری فلفل زدن پشت درهای استادیوم فوتبال در مشهد و تصویر زنی محجبه که دختربچهی آسیبدیدهی خود را با وحشت در آغوش گرفته تا مادری که خود را جلوی ماشینهای گشت ارشاد میاندازد و به التماس میگوید که دختر او مریض است او را نبرید، از دختران جوانی که توسط مأموران مرد تنهایشان موردحمله قرار میگیرد و گویی لمس نامحرم برای تجاوز و تعرض بر آنها حلال میشود تا وقاحت مردی که در شبکهی ملی بدن زنان را عورت میخواند، همه و همه نشاندهندهی یکهتازی تندروهای مذهبی در ایران است.
سؤال اما این است که آیا در چنین وضعیتی شرکت در مراسمی که ادعای دفاع و نمایندگی از انسانهای بیقدرت و ستم دیده را دارد با چنین برگزارکنندگانی معنا و مفهوم خواهد داشت؟
چرا مسلمانان در ایران امروز همچنان با مشاهدهی بیشترین بیعدالتیها، دزدیها، هتک حرمتها، راه مماشات را برگزیدهاند؟ آیا این به معنای این است که آنان با اعمال و رفتار حاکمیت و مسلمانان تندرو موافق هستند و ما در ایران با اسلامی با نشانههای داعشی روبهرو هستیم؟
به نظر میرسد عاملیت مسلمانان در مراسم محرم پیش رو میتواند پیامی باشد که آنها به جامعه بدهند. اول با شرکت نکردن در این مراسم خطکشی خود را با نمایش ریا و تزویر مشخص کنند و یا اگر در مراسمی شرکت میکنند با انتخاب شعائر درست وظیفهدارند مسلمانان تندرو و سیاستهای خشونتآمیز حکومت را به چالش بکشند.
نتیجهگیری
با توجه به شرایط ویژه فرهنگی و اصراری که حاکمیت در شکاف و اختلافافکنی بین مردم دارد، زمان آن رسیده که همهی مردم به وظیفهی شهروندی خود عمل کرده و بااحساس مسئولیت برای از بین بردن خشمهای پنهان نسبت به یکدیگر قدم بردارند.
تلاش آن دسته از شهروندانی که به قوانین مذهبی اعتقادی ندارند برای همزیستی مسالمتآمیز با معتقدین تا به امروز قابلستایش است. رفتار مدنی و خشونت پرهیز یکی از ویژگیهای قابلستایشی است که در برخورد با دینداران مشاهده میشود؛ اما فرصت آن رسیده است تا جامعه دینداران را نیز موظف به انجام مسئولیت خودکرده و همراهی آنان را نیز دررسیدن به یک همزیستی در عین پذیرش تفاوتها طلب کند.
دراینبین مسلمانان باید به هر وسیلهای رفتار خشونتآمیز حاکمیت و مسلمانان تندرو را محکوم کرده و در این مسیر کمککننده و همراه باشند. ضمن اینکه مانیفست محرم میتواند یک نمادی در برخورد این دسته از مسلمانان باسیاستهای جاری باشد.
حمیده صابری
گویا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر