مکانیزم مهار قدرت،
درارتباط با پیشنهاد آقای رضا علیجانی در مورد" حزب راه پهلوی"
عبدالحمید وحیدی
مدتی پیش آقای رضاعلیجانی پیشنهادی را مطرح نمودند و متعاقب آن گفتگویی را با آقای مهرداد خوانساری که از حامیان آقای رضا پهلوی می باشند، در برنامه پرگار بی بی سی، در همین زمینه را دنبال نمودند .
(254) رضا پهلوی، نیروهای جمهوریخواه، بدبینی، پرگار - YouTube
هر چند که در گذشته نیز شماری در همین ارتباط مقالاتی را نوشته و پیشنهادهایی را ارائه داده بودند. اما از دیدگاه من در خور توجه نبودند، حتی هیچیک از آنها را در وبلاگ دگرباروان منتشر نشده اند، اما خود جناب علیجانی می دانند که نوشته ایشان را تا کنون سه بار بازتاب داده وحتی لینک آنرا برای بسیاری بصورت امیل ارسال کرده ام.
پیشنهاد آقای علیجانی از این جهت دارای اهمیت است که ایشان در سپهر سیاسی ایران چهره ای شناخته شده ای می باشند. ایشان به عنوان یک جمهوری خواه ، نزدیک به محفل روشنفکران دینی ، نزدیک به تشکل ملی مذهبی و در میان جنبش سبزاز جایگاه ویژه ای برخوردارند. بنابراین، پیشنهاد ایشان را می توان به نوعی بازتاب دغدعه این مجموعه ها بشمار آورد تا صرف یک دیدگاه شخصی.
از آنجائیکه ایشان از نزدیک به حساّسیت های آنها اشراف دارند، نمی توانند بدون در نظر گرفتن نگرش های آنان ، صرفآ قلم فرسایی کرده باشند.
صرف نظر از موارد پیشنهادی ایشان که قطعآ موافقان و مخالفانی دارد، شاه بیت سخن آقای عالیجانی به حامیان آقای رضا پهلوی در اینست که می پذیریم که شما جمعیت بزرگ و تاثیرگزاری هستید و روز بروز به حامیان شما افزوده می شود، حال اگر می خواهید که ما با شما همکاری و حمایت کنیم، بیائید و پیشنهاد ما را بپذیرید، زیرا موروثی شدن قدرت به بازتولید استبداد منتهی شود. بنابراین پیشنهاد "حزب راه پهلوی" را ارائه می نمایند
حال تصور نمائیم که حامیان رنگارنگ آقای رضا پهلوی کلمه به کلمه پیشنهاد آقای علیجانی را پذیرفته و آنرا مکتوب نمایند، آیا مشکل پیشگیری از بازتولید استبداد در آینده تضمین خواهد شد ؟
بازهم جلوتر برویم، نظام جمهوری با یک همه پرسی دموکراتیک اعلام و مجلس موسسان یک قانون اساسی بسیار پیشرفته تدوین نماید!، آیا مشکل پیشگیری از باز تولید استبداد با آن برطرف خواهد شد؟
ما حتی در موضوع بازتولید استبداد حاضر نیستیم نیم نگاهی به اولین انقلاب جهان که برآن نام کبیر نهادند، بیندازیم. آن انقلاب توانست نظام پادشاهی را برکنار و جمهوری را بر قرار و استوارترین قانون اساسی را تدوین و یک جمهوریخواه دو آتشه ای همچون ناپلئون بناپارت را بر مسند قدرت بیاورد. آیا آن قانون اساسی مستحکم توانست از بازتولید استبدا د پیشگیری نماید؟ ناپلئون نه تنها خود را پادشاه بلکه بعنوان اولین امپراتور فرانسه آنچنان فجایع جانی و مالی ایجاد نمود که هنوز فرانسویان تاوان آنرا می پردازند. این بازتولید استبداد صد ها بار در جوامع مختلف که امروز دموکراتیک و قانونمند شده اند، صورت گرفته است . نمونه های بسیار بارز آنرا در جمهوری روسیه پوتین و ترکیه ارغدوان شاهد هستیم.
مشکل باعلیجانی ها در اینجاست که آنها مسائل را صرفآ از افق سیاسی می نگرند، که حاصل آن چهل سال مبارزه و توان سیاسی کاران صرف اختلاف درنوع نظام شده است و نظام خون آشام جمهوری اسلامی هرچه خواسته بر سر ملت در آورده است و هنوز هم سناریو ادامه دارد. این در حالی است مشکل ما اصلا سیاسی نیست بلکه این اشکال در ضعف شناخت حقوقی می باشد. سیاست در طول تاریخ در تمام جوامع سرا پا دغل باری ونیرنگ و فریب و فانتزی بوده وهست. این عرصه علم حقوق و برقراری یک مکانیزم حقوقی است که باید همانند یک جلاد، برق شمشیربرنده خود را به این جماعت نشان دهد.
وقتی گفته می شود که کشورهای دموکراتیک قانونمند هستند، معنی آن چیست ؟ مگر قانون میوه علم حقوق نیست؟
هم سوئد و هم فرانسه کشورهای قانونمندی هستند، دیگر پادشاهی یا جمهوری بودن آن مورد بحث نیست. این قانون است که ضامن پیشگیری از باز تولید استبداد است. نه یک حزب یا احزاب و انهم از نوع احزابی که می خواهند در جامعه بیماری همچون ایران شکل بگیرند، مگر در کشورهای جهان سوم شاهد آن نیستیم که زمانیکه یک حزب قوی قدرت را بدست می آورد به دیگر احزاب قدرت نفس کشیدن نمی دهد؟
پس علم حقوق ومیوه آن که همان قانون است باید حافظ حقوق مردم باشد، نه این نوع نظام یا آن نوع آن.
باید از نظر حقوقی مکانیزمی بوجود بیاید که چه رئیس جمهور چه پادشاه نتوانند باز تولید استبداد نمایند. در کشورهای جهان سوم که ما یکی از آنها هستیم ، با هر نوع نظام سیاسی حتی با یک قانون اساسی بسیار معتبر نمی توان انتظار داشت که بسوی باز تولید استبداد نرویم . زمانیکه فرد یا گروهی بر اسب قدرت سوار شدند دیگر همه چیز پوچ می شود. خلع این مکانیزم در قانون اساسی روسیه بعد از فروپاشی و در قانون اساسی ترکیه راه را برای یکه تازی ها پوتین و ارغدوان هموار کرده است .
اگر مشاوران آقای رضا پهلوی ازاندک حیله گری مشاوران خمینی در زمانی که در فرانسه بودبرخوردار بودند ، به ایشان می گفتند بیدرنگ پیشنهاد علیجانی ها را بپذیرید و یک حزب بادکنکی هم بنام "حزب راه پهلوی" تاسیس نمائید. مگرخمینی در فرانسه خود را بصورت بزرگترین آزدایخواه جهان معرفی نکرد، اما به محض ورود به ایران همه چیز را عوض کرد. و اعلام کرد که در فرانسه خدعه کرده است. بعبارت دیگر روی حرفهای من در فرانسه حساب باز نکنید.
آیا اگر جمهوری خواهان و چپها در راستای منافع مردم و جهت ایجاد پشتوانه محکمی برای مهار قدرت، در جسجوی یک مکانیزم حقوقی باشند، فارغ از ورود به بحث نوع نظام باشند ، آیا آقای رضا پهلوی یا حامیان ایشان با آن مخالفت می نمایند؟
با جرئت می گویم که شخص اقای رضا پهلوی اولین مدافع آن خواهد بود.
شورای نظارت بر قانون اساسی
دادگاه عالی قانون اساسی
تا کنون تعدادی قانون اساسی توسط افراد و گروه ها به نگارش در آمده است ، که شماری از آنها دموکراتیک و قابل توجه هستند. آیا در یکی از آنها خط ونشانی از این دو نهاد مکمل و مکانیزم آن مشاهده می کنید؟ قطعآ خیر!
آیا در آینده شورای نظارت بر قانون اساسی ما باید همانند قانون اساسی مشروطه یا شورای نگهبان جمهوری اسلامی یا یک شورای نظارتی بر گرفته از یکی از قوانین اساسی کشورهای دموکراتیک باشد؟ قطعا هیچکدام! پس باید آنرا ابداع نمود.
علیجانی ها بجای کار کردن روی یک مکانیزم جدی که مشمول هر نهاد قدرت در اینده بشود، در جستجوی اخذ یک ضمانت کذایی از حامیان آقای رضا پهلوی هم عرض خود می برند وهم زحمت ما می دارند.
کار کردن روی چنین مکانیزمی بیشتر در عرصه کار حقوقدانان است نه سیاسی کاران، اما شوربختانه سیاسی کاران انچنان عرصه را برای حقوقدانان تنگ کرده اند که هیچکس یارای سخن گفتن ندارد ونهایتآ خود را آغشته به سیاست کرده اند ، نمونه بارز آن خانم شیرین عبادی است.
یکی از دوستاان که زمانی سخت با من روی مکانیزم مهار قدرت از زاویه حقوقی کار می کرد ، روزی اعلام کرد که از این پس منهم به مصداق مثل معروف که می گوید: "خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو"، سیاسی کارشده و در برخورد با آقای رضا پهلوی همان موضعی را اتخاظ کرده ام که آقای ایرج مصداقی آنرا اعلام کرده است، زیرا برای دیدگاه حقوقی ما گوش شنوایی وجود ندارد.
آقای ایرج مصدااقی امروز در یک کشور آزاد زندگی می کند و خود را وابسته به هیچ حزب و گروهی نمی داند،اعلام می دارد که اگر بدانم که آقای رضا پهلوی پس از بازگشت به ایران نظامی را را بر پا کند که به مراتب مستبدتر از زمان پدر و پدر بزرگش بشود ، باز من از این بازگشت حمایت می کنم و تمام کسانی را که با توجه به شرایط اسف باری که برای مردم ایجاد شده است از رضا پهلوی حمایت نکنند را در راستای خدمت به نظام می دانم،
حال که آقای مصداقی چنین موضعی را گرفته است، دیگر چه انتظاری از جان به لب رسیده های آن سرزمین سوخته می توان داشت؟ آیا انها از همان امکانات آقای علیجانی که امروز آزادانه در فرانسه زندگی می کنند برخوردار هستند؟
(254) ایرج مصداقی در هواداری از رضا پهلوی - YouTube
من تاکنون مشاهده نکرده ام که کسی به اظهارات آقای مصداقی انتقاد کرده باشد ، در حالیکه اگر تنها بخشی از این دیدگاه را یک فرشگرد بیان کرده بود، همه مخالفان رضا پهلوی آنرا پیراهن عثمان می کردند. چرا انتقاد نمی کنند؟ دلیلش در اینست که از یک پاسخ دندانشکن هراسانند، پس ترجیح می دهند سکوت اختیار کنند.
قطعآ آقای مصداقی همانند آقای علیجانی دغدغه بازتولید استبداد را دارند .
خود آقای علیجانی بدرستی اشاره می کنند که اقبال مردم به آقای رضا پهلوی تنها در مقایسه ساده حال و گذشته است. بنابراین، دیگر این کلام که شاه دیکتاتور بود دیگر خریداری ندارد و تنها مایه شرمساری و نفرت مردم از گوینده این سخن است. آیا زمانیکه ابراهیم رئیسی شاه و خانواده ایشان را جنایتکار می داند، نباید در برابر ظلمی که بر این خانواده روا می دارند، تما م قد در کنار آنها ایستاد؟ در واقع امروز بزرگترین مبلّغ رضا پهلوی ابراهیم رئیسی است نه جماعت فرشگرد.
در جامعه ای که مردم آن بطور خودجوش در حال تبدیل یزید به یک قهرمان ملی می باشند، آیا دیگر سخن از روشنفکر دینی محل اعراب دارد؟ امروز مردم بدرستی درک کرده اند که صدام حسین درعراق ، معمر قزافی در لیبی، و شاه در ایران محور انسجام ملی بوده اند. پس با درک واقعی و چشمان باز عکس آقای رضا پهلوی را در ماه می بینند نه با درک تخیلی و چشمان بسته.
پیشنهاد آقای علیجانی این فرصت را فراهم آورد که اهمیت شورای نظارت بر قانون اساسی و دادگاه قانون اساسی را در پیشگیری از بازتولید استبداد را برای چندمین بار مطرح نمایم ، هرچند که برپیشانی این وبلاگ نام این دو نهاد از زمان تاسیس حک شده است. .
البته در این نوشتار مجال آن نیست که به مکانیزم این دو نهاد پرداخته شود. ولی حال که آقای علیجانی دغدغه مهار قدرت را دارند ، این گوی و این میدان . .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر