۱۳۹۷ فروردین ۱۶, پنجشنبه

کاری که شیخ کرد، شاه نکرد. پیش از انقلاب ۵۷، از سوی گروه های مخالف و به ویژه روحانیون سیاسی، عدم استقلال سیاسی کشور به یکی از مهم ترین اتهامات شاه تبدیل شد و مدعی شدند شاه برای به دست آوردن حمایت غرب در برابر مردم ایران دست آن ها به ویژه آمریکا را در همه امور کشور باز گذاشت. انقلابیون در تقدیس استقلال تا آن جا پیش رفتند که آن را به شعار اولی انقلاب تبدیل کردند. اما همین روحانیون پس از سوار شدن بر اسب سرکش قدرت، کارهایی انجام دادند که شاه نکرد. فقط یکی از آن ها ۲۰ سال پنهان کاری در برنامه هسته ای بود. در این اقدام غیر قانونی و خطرناک، از شبکه قاچاق عبدالقدیرخان پاکستانی استفاده نمودند که به زعم آخوند ها از چشم آمریکا و آژانس پنهان بود اما ای بسا همین شبکه با آگاهی برخی قدرت ها دست به همکاری با رژیم اسلامی زد تا دامی برای آن ها گسترانده باشد. شاید در ابتدا آگاهی نداشتند، اما در سال ۲۰۰۱ از طریق سیستم جاسوسی آمریکا و اسراییل بالاخره این پنهان کارز ها لو رفت. از آن طرف رژیم اسلامی از بدو شکل گیری، شعار صدور انقلاب، سرنگونی حکومت های منطقه و نابودی اسراییل را سر داده بود و شوربختانه هاشمی رفسنجانی که خود (پدر هسته ای ایران) البته در دوره پنهان کاری است، در خطبه های نماز جمعه اسراییل را به نابودی بوسیله بمب اتمی اسلامی تهدید کرده بود. همین نشانه ها کافی بود تا شیخ بهانه ای ساخته باشد برای آن چه اینک بر سر مردم و کشور ایران آمده است. در حالی که کشور های هند و پاکستان پیش از آن دست به همین کارها زده و به بمب اتمی نیز دسترسی پیدا کردند اما فقط به این دلیل که کشوری را تهدید به نابودی نکرده و قصد کشور گشایی نداشتند، به راحتی با مقامات آژانس بین المللی توافق کرده و مسایل را حل و فصل نمودند. با لو رفتن برنامه اتمی جمهوری اسلامی و روشن شدن نیات آن رهبران رژیم دو راه پیش رو داشتند. راه اول این بود که همچون کره شمالی، نهاد های بین المللی را به رسمیت نشناخته و آمریکا را شیطان بزرگ دانسته و در برابر دنیا به مقاومت بپردازند. اما به خوبی می دانستند مردم ایران در برابر سرکوب ایدیولوژیک و نظامی گری از یک سو و فشار فلج کننده ی تحریم ها از سوی دیگر، همچون مردم کره شمالی نیستند که تن به تقدیر داده و به جای غذا علف بخورند. البته هنوز خامنه ای و دلواپسان این امید را دارند که بتوانند مردم ایران را با طرح حرف مفتی به نام اقتصاد مقاومتی به چنین ذلتی بکشانند اما موفق نخواهند شد. راه دوم این بود که همچون لیبی همه تجهیزات اتمی را درون کشتی ریخته و تحویل آژانس بدهند و کار را از آنچه بوده خراب تر نکنند. در واقع عادلانه ترین کار را دولت خاتمی انجام داد که مراکز فنی را پلمپ کرد. اما خامنه ای که گرفتار توهم رهبری سازش ناپذیر جهان اسلام است با گردن فرازی در برابر نها های بین المللی، دستور شکستن پلمپ ها را صادر کرد و با آوردن احمدی نژاد راه مقابله با جهان را گزینش کرد. اما تحریم های کمرشکن بین المللی و ترس از اعتراضات همه جانبه ی مردم ایران او را واداشت تا دوباره به میز مذاکره باز گردد و این بار، دو تسلیم نامه ننگین لوزان و ژنو را بپذیرد. شگفت انگیز است که یک طرف میز مذاکره جمهوری اسلامی است که ادعای استقلال و نیز رهبری جهان اسلام را دارد و طرف دیگر میز، آمریکا هست که او را شیطان بزرگ میداند و در عین حال، مورد معامله این است که آمریکا به جمهوری اسلامی اجازه دهد بخشی از برنامه اتمی خود را داشته باشد و بخشی از پول های مصادره شده اش را پس بدهد، اما در عوض کشور ایران برای همیشه زیر بازرسی نظارت و کنترل قدرت های بزرگ جهانی به ویژه آمریکا در بیاید. این همان کاری است که شیخ به دلیل خوی کشور گشایی و جهالت خود انجام داد و استقلال سیاسی ایران را برای همیشه مخدوش کرد، اما شاه چنین نکرد. آخوند های سیاسی، استقلال و آزادی که دو شعار اصلی انقلاب بود را با هم در گورستان تاریخ به خاک سپردند. آمریکا بدون شلیک حتی یک گلوله و فقط به خاطر خوی جاهلانه و توسعه طلب رژیم اسلامی، خواسته ای را به آخوند ها دیکته کرد که متفقین پس از جنگ جهانی دوم با دول متجاوز ژاپن و آلمان انجام دادند. بازرسی، نظارت و کنترل بر امور نظامی، امنیتی، اقتصادی، هسته ای و تکنولوژی یک کشور صرفا به دوره حکومت آخوند ها محدود نیست . اگر حکومتی سکولار دموکراتیک و خواهان تعادل سازنده با همه جهان از جمله آمریکا و اسراییل نیز در ایران به وجود بیاید، ملزم به اجرای ذلت نامه ژنو و لوزان است. در واقع میراث شیخ برای جمهوری ملی و دموکراتیک آینده ایران تسلط کامل قدرت های جهانی با استفاده از قانون شورای امنیت ذیل اصل هفتم است. اما میراث شاه برای انقلابیون چه بود؟ هاشمی رفسنجانی گفته است: کمر مردم زیر بار تحریم ها خم شده است. به او می گویم: آشیخ!!! کمر مردم پیشتر زیر بارستم و جهالت و سلطه طلبی آخوند های حاکم بر ایران خم شده بود. دست از سر مردم ایران بردارید و به شغل اصلی خود برگردید تا پس از آزادی و استقلال، مردم را به گور نفرستادید. مردم خود می دانند چگونه کمر راست کنند. حشمت الله طبرزدی یکم تیرماه ۱۳۹۴ زندان رجایی شهر



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر