" جزیره ایران"؛
دلیل مهاجرت ها و خروج سرمایه ها از کشور
جعفرمحمدی
بخش بزرگی از ایرانیان، به ویژه جوانان و تحصیل کردگان و نیز صاحبان سرمایه و خلاقیت، برای خروج از ایران و رفتن به کانادا، استرالیا ، اروپا و حتی آمریکا اقدام و برنامه ریزی کرده اند، تعداد بیشتری در اندیشه مهاجرت اند و بسیار بیش از این ها نیز آرزوی رفتن از ایران را در گوشه ای از رؤیاهای خود می پرورند حتی اگر هیچگاه نتوانند به آن جامه عمل بپوشانند.
بخش بزرگی از ایرانیان، به ویژه جوانان و تحصیل کردگان و نیز صاحبان سرمایه و خلاقیت، برای خروج از ایران و رفتن به کانادا، استرالیا ، اروپا و حتی آمریکا اقدام و برنامه ریزی کرده اند، تعداد بیشتری در اندیشه مهاجرت اند و بسیار بیش از این ها نیز آرزوی رفتن از ایران را در گوشه ای از رؤیاهای خود می پرورند حتی اگر هیچگاه نتوانند به آن جامه عمل بپوشانند.
با جمله آخر این نوشتار بسیار موافقم؛ بله! باید فکری به حال این موضوع کرد، مثلاً می توان قانونی تصویب و مهاجرت ایرانیان به خارج را ممنوع کرد یا به وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجه مأموریت داد تا اسامی کسانی که در خارج از ایران سرمایه گذاری کرده یا خانه خریده اند را در اختیار سازمان امور مالیاتی قراد دهد تا این سازمان، چنان مالیات هایی از آنها بگیرد که درس عبرتی باشد برای دیگران که از این به بعد هوس سرمایه گذاری در خارج از ایران به سرشان نزند. دهها کار دیگر هم می شود انجام داد اما ماجرا پیچیده تر از این ساده اندیشی هاست.
آمار کسانی که در صدد خروج از ایران هستند، به همین دو عدد صدر مطلب خلاصه نمی شود. بخش بزرگی از ایرانیان، به ویژه جوانان و تحصیل کردگان و نیز صاحبان سرمایه و خلاقیت، برای خروج از ایران و رفتن به کانادا، استرالیا ، اروپا و حتی آمریکا اقدام و برنامه ریزی کرده اند، تعداد بیشتری در اندیشه مهاجرت اند و بسیار بیش از این ها نیز آرزوی رفتن از ایران را در گوشه ای از رؤیاهای خود می پرورند حتی اگر هیچگاه نتوانند به آن جامه عمل بپوشانند.
اولین فکری که باید کرد این است که “چرا این گونه است؟” چرا باید رفتن از ایران برنامه، دغدغه یا دستکم آرزوی میلیون ها نفر از افراد یک ملت باشد؟ آن هم ملتی مانند ایران با آن همه پشتوانه تاریخی و تمدنی و فرهنگی و با این همه ثروت!
اگر یک ایرانی بخواهد به یک کشور اروپایی سفر کند، دادن ویزا به او منوط به این است که بتواند تمکن مالی اش را ثابت کند و تضامینی بدهد که مطمئن شوند او به ایران بارخواهد گشت و در اروپا ماندگار نمی شود. چرا؟ چون به تجربه ثابت شده است که بسیاری از ایرانی ها بعد از رسیدن به اروپا، به امید گرفتن اقامت و پناهندگی در آنجا می مانند.
اما چرا این موضوع درباره عربستان صدق نمی کند و چرا شهروندان سعودی به راحتی به اروپا و آمریکا می روند و بر می گردند؟ چرا برخلاف دانشجویان ایرانی که اغلب شان بعد از تحصیل در غرب، به کشور بر نمی گردند، دانشجویان سعودی در بهترین دانشگاه های آمریکایی هم که درس بخوانند، به کشورشان بر می گردند؟
آیا سعودی ها از ایرانی ها میهن دوست ترند یا آنها از آمریکا و اروپا بیزارند؟!
واقعاً علت این همه رغبت برای خروج از وطن و حتی فرار از آن چیست؟!
عده ای می گویند چون در ایران آزادی های اجتماعی محدود است، برخی برای دستیابی به آزادی های فردی بیشتر تمایل دارند در خارج از کشور زندگی کنند.
دلیل دیگر می تواند این باشد که سرمایه در ایران امنیت لازم را ندارد و اقتصاد خوب نمی چرخد؛ پس چرا باید سرمایه دار ریسک کند و سرمایه اش را در این بلبشوی اقتصادی به خطر بیندازد؟
درباره دانشجویان و نخبگان هم کمبود زیرساخت های علمی و فنی و نیز فقدان حمایت های مالی از آنها، علت خروج صاحبان اندیشه و فن ذکر می شود.
همه این ها می تواند در جای خود درست باشد و برای هر کدام شان نیز می توان راهکارهایی را تعریف کرد؛ مثلاً برای نخبگان خانه و خودرو و حقوق عالی در نظر گرفت یا قوانین سرمایه گذاری را اصلاح کرد یا حوزه آزادی های اجتماعی را گسترش داد و … .
قطعاً هر کدام از این راهکار می تواند انگیزه های مهاجرت از ایران و خروج سرمایه را کاهش دهد ولی ماجرا ریشه دار تر از این است. مگر در همه کشورهایی که این همه مهاجرت ندارند، آزادی ها و حمایت از سرمایه گذاران و نخبگان در حد اعلاست؟!
پس کجای کار می لنگد که میل به خروج از ایران، این همه بالاست؟
به باور من، “وضعیت خاص ایران در جهان”، علت اصلی این پدیده فراگیر است؛ فقدان ارتباط متعارف بین ایران و جهان این حس ناامنی را به بسیاری از افرادی که بینش روز دارند می دهد که گویا سرزمین شان جزیره ای دور افتاده از سرزمین اصلی دنیا شده است؛ جزیره ای در محاصره انواع مخاطرات. هر که این حس را داشته باشد، حتی با وجود انواع امکانات و آزادی ها، می کوشد خود را از “جزیره دور مانده از سایر نقاط جهان”، برهاند و به دنیا ملحق شود.
بسیاری از ملل دیگر و از جمله همین شهروندان عربستانی که به عنوان مثال آوردم، چنین حسی ندارند چون می دانند که حرکت آزادانه آنها در جهان تضمین شده است حتی اگر در طول عمرشان حتی یک سفر خارجی هم نروند.
همین ماجراهای اخیر ارزی را در نظر بگیرید؛ صرافی ها از فروش همه نوع ارز حتی در حد اندک هم منع شده اند و این یعنی مانعی داخلی برای سفر آزادانه به خارج از ایران. ساکنان جزیره ایران، مدام این قبیل اتفاقات و ترس ها را تجربه می کنند و احساس ناامنی و جدا افتادگی از جهان بیرون در آنها تقویت می شود. چنین ملتی، حق دارد برای کاستن از نگرانی امروز خود و نگرانی های آینده فرزندانش جلای وطن کند و در دیار غربت سکنی گزیند.
اگر قرار است فکری اساسی برای کاستن از مهاجرت ایرانی ها به خارج و خروج سرمایه ها از کشور بشود، باید تصمیمی شجاعانه و ملی گرفت برای “تقویت روابط بین المللی ایران و اتصال ایران به جهان” و گرنه ایران، حتی از کشورهای درگیر جنگ نظامی هم مهاجر فرست تر خواهد بود.
*صاحب امتیاز و سردبیر عصرایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر