دوران « حکومت آخوندی » بسر آمده است
دکتر فیروز نجومی
مرگ نظام بر دیوارها نقش بسته است، چه خیزشگران در خیابانها حضور یافته، بار دیگر دست رد بر سینه حکومت "مقدس" اسلامی،" و یا حکومت "آخوندی " بر نهند و چه خیزش دیگری دیر زمانی بطول بیانجامد. خیزش اخیر مردمی در بیش از یکصد صد شهر نسبتا کوچک کشور، شهرهایی که تا چندی پیش قصبه ای بیش نبوده اند، حرف آخر را زده اند، حرف آخری
که در صدها شعار رهایی بخش بازتابیدن گرفت. شاید آن شعارها را بتوان در این پیام خلاصه کرد که پایان دوران حکومت دین، حکومت الله که مظهر آن ولی فقیه است، آغاز گردیده است. که حکومت فقیه و فقاهتی، چه"قلابی" باشد چه "اصیل" باخر خط رسیده است. چرا که از خود جز سیه روزی و تیره بختی، جز تخریب و ویرانی، جز خونخواری و خونریزی، جز جنایت و خیانت و یا آنچه در قاموس اسلام "جهاد" و "شهادت" نامیده مبشود، جز غارت و چپاول ثروت ملی، جز بیکفایتی و مسئولیت گریزی و نیز ضرر و زیانهای جبراناپذ به کشور و نسلهای آینده، چیز دیگری ببار نیاورده است. با گذشت هر روز، حکومت آخوندی بگور خویش نزدیکتر میگردد. بعضا، بر آنند که آنچه در اوایل دی ماه بوقوع پیوست پیش لرزه های یک زلزله ای خواهد بود بس بسیار و عظیم و مهیب، زلزله ای که از نظام اسلام جز ویرانه ای بر جای نخواهد گذاشت.
از آنجا که ولی فقیه بر جایگاه خدایی تکیه زده و از بیخ آسمانها حکمرانی کند، طنین این ناقوس را هم نخواهد شنید. مگر ناقوس مرگ خدا میتواند بگوش خدا برسد؟ حال انکه خدایی که سخنگوست، دارای گوشهای تیز و بسی بسیار شنواست، اما، فاقد زبان پاسخگو ست، اگر نه خدا نمی بود. اما، مردم صد شهر فریاد بر آوردند که دوران حکومت الله و ولی آن بپایان رسیده است. این خصیصه برجسته ای ست که خیزش اخیر مردمی را از هر جنبشی پیش از خود جدا و ممتاز میسازد. چه امید برون رفت از تاریکی و درخشش روشنایی، رهایی و آزادی را نوید دهد، از بیخ وبن برکندن نظام استبداد مضاعف دین و قدرت یکجا.
در پاسخ به خیزش مردمی، نظام بار دیگر راهکار برون رفت از بحرانی که دامنش را فرا گرفته است، به تبعیت از شریعت اسلامی، در تنبیه و مجازات، در انتقام ستانی و بکار گیری ابزار خشونت، یافت. بهمین دلیل و برحسب معمول، به اذیت و آزار، تحقیر و تجاوز و انواع شکنجه خیزشگران پرداخته و حتی چندین جوان را هم بخاک و خون کشاندند. البته گزارشات رسمی مبنی بر آن بود که آن جوانان در زندان دست بخودکشی زده اند، ادعایی که کمتر کسی آنرا جدی گرفته و میگیرد. کیست که دست آلوده بخون ولی فقیه وکارگزارانش را نبیند؟
پس از آنکه نظام دندانهای درنده خود را نشان داد و چندین هزار جوانان بی باک و جسور را بجرم بیان خواسته های خود سرا زیر زندانها نمود، حضرت ولایت و نمایندگان وی آیت الله های حاکم بر فراز منبر قدرت، گفتمان فریبکاری را از سر باز گرفتند، به قرآن و احادیث و روایات پناه بردند که خیزش و غرش عظیمی که زمین زیرپایشان را بلرزه در آورده بود برای ساده باوران حساس و غیرتمند توضیح و تشریح و توجیه نمایند.
حضرت ولی فقیه، خدا خامنه ای،، خیزش مردمی را کار دشمنان "فرصت شناس خواند، دشمنانی که "منتظر فرصت برای ضربه زدن به ملت" هستند دشمنانی که صاحب "پول و اسلحه و سیاست،" اند. اگرچه لباس فریب و ریا را خیزشگران از تن او و همردیفانش کنده و شمشیری که بر گردن "فرمان نابران،" فرود میآورند آشکار ساخته اند، با این وجود، ولی فقیه بر آن باور است، که حکمرانان بیرحم و سفاک کسان دیگری بجز خود آنها هستند. لاجرم همواره روضه "معصومیت " و "مضلومیت" را سر داده وشرایط موجود را همچون صحرای کربلا رنگ آمیزی میکنند بآن امید که با توسل باعتقادات دینی مردم، بار دیگر آنها را فریفته و بحمایت خود وا دارند. غافل از انکه "حرمت" خود را از دست داده و مردم بخوبی آگاه گشته اند که دشمن اصلی آنها حکومت روحانیت برهبری ولی فقیه است، حکومتی که دشمن آشتی ناپذیر "حقیقت،" "زمان" و "آزادی" است، واقعیتی که در خطبه های امام جمعه ها، نمایندگان ولی فقیه در سراسر کشور و روحانیون بلند مقام باز تاب یافته و مییابد، مثل خصومت و دشمنی ایکه مشترکا نسبت به فضای مجازی و امواج ماهوره ای احساس نموده و آن را بستر اصلی خیزش مردمی میخوانند، بستری که باید هرچه زودتر مها و بکنترل در آید.
فرمانروای خطه خراسان، امام جمعه مشهد، حجت الاسلام ،سید احمد علم الهدا فضای مجازی را مجرای اصلی "رویدادهای" اخیر میخواند و اظهار میدارد که اگر از کنترل و مدیریت آن نکوشیم در اسارت آن خواهیم ماند. چرا که فضای مجازی دروازه ورود "شیطان" بکشور و فریب جوانان است. که
شیطان، پول و قدرت را در نزد جوان جلوه میدهد و برای وی جادهسازی میکند؛ مرحله دوم این است که راهبندان در مقابل انسان صورت دهد تا انسان به سمت کار خیر نرود و تلاش میکند از طریق توسعه منکرات و فحشا انسان را از راه راست باز بدارد.
آیت الله مکارم شیرازی، مرجع تقلید معروف به سلطان شکر، یکی از بزرگترین فریبکاران در تبیین خیزش اخیر مردمی میگوید:
اکثریت شرکتکنندگان در تجمعات از فضای مجازی الهام گرفته بودند. اگر فضای مجازی اصلاح نشود، مشکل حل نخواهد شد. اینکه میگوید فلان پیامرسان را تا چند روز دیگر فعال میکنیم، اشتباه است. آیا فضای مجازی که تمام اختیار آن در دست دیگران است، عاقلانه است که 15 هزار شغل در آن وجود داشته باشد؟
اینکه فضای مجازی حکومت اسلامی را، حکومتی که فرومایه ترین قشر جامعه، روحانیت برآن سلطه افکنده است، بلرزه در آورده است در آن تردیدی نیست و نه در اینکه سرانجام باید به "اسارت" فضای مجازی تن بدهند. آیت الله ها و حجت الاسلامها از جنس مکارم و علم الهدا برآن تصوراند که با قواعد و مقررات شریعت میتوانند به ستیز و خصومت با فضای مجازی که نماد "زمان" در سیال ترین و سریعترین روند خود می باشد بپردازند و آنرا از پیشروی باز دارند. همچنانکه پس از قرنها "تقیه" در 1357 موفق شدند در کشور ما از شتاب زمان بکاهند و پسرفت را سرعت ببخشند. اما، زمان پسرروی بسر آمده است، اگر چه دیر زمانی ستکه نظام آخوندی با تمام ابزار و تکنولوژی اطلاع رسانی، چه در فضای مجازی و چه در امواج ماهواره ای به مبارزه پرداخته است، اما، همچنانکه در بازداشت امواج رادیویی و پخش موسیفی شکست خوردند، اینبار نیز از فضای مجازی شکست میخورند. چون روحانی دشمن آشتی ناپذیر "حقیقت" هم هست. چرا که بجای قواعد و مقررات پوچ اسارتبار و سختگیرانه شریعت اسلامی را که جامعه را بیک زندان بزرگ تبدیل کرده است، بستر خیزش مردمی بخوانند، بار دیگر دست بفریبکاری میزنند و حقیقت را انکار میکنند که دوران حکومت آخوندی بسر آمده است. بگوش باش ای فقیه ناقوس حقیقت بصدا در آمده است.
فیروز نجومی
Firoz Nodjomi
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر