پریود که شدم ، گفتند وقت ازدواجت است
ایران وایر
ده ساله نشده بوده که برایش شال و انگشتر آوردند و به رسم خودشان بله بران برگزار کردند: «اولین بار بود که پریود شده بودم. مادرم تا فهمید بالغ شدهام، با پدرم پچ پچ کرد و بعد هم دو سه روز بعد، خانواده عمهام با انگشتر آمدند و گفتند تو دیگر بزرگ شدی و عروس عمه هستی.»
طاهره حالا بیست و دو ساله است و از پسر عمهاش رحمان، سه بچه دارد. میگوید: «اصلا کسی از من نه نظری پرسید و نه چیزی خواست. خودشان حرفها را زده بودند. واقعیتش من هم اصلا متوجه ماجرا نبودم. بیشتر به فکر این که لباس عروس میپوشم و این کارها بودم و از این که قرار است دقیقا چه اتفاقی بیفتد خبر نداشتم.»
آنها در یکی از روستاهای اردبیل زندگی میکنند. مادر طاهره میگوید: «توی روستای ما آن وقتها همین سن و سال دختر شوهر میدادند. میگفتند دختر که بالغ میشود، اگر زیاد در خانه بماند، چشم و گوشش باز میشود.»
اسم طاهره هم از اول روی رحمان بود. از همان وقت که به دنیا آمد، عمهاش خواستگاری کرد و پدرش قبول کرد: «میگفت خودی گوشت را بخورد، استخوان را دور نمیاندازد.» مادر طاهره خودش آن زمان که مادر زن شده، بیست و سه ساله بوده: «خود من را نه سالگی به پسر عمویم شوهر دادند. طاهره بچه اولم بود. من چیز زیادی نمیدانستم، وگرنه صنم و فاطمه که دختران کوچکترم هستند، سیزده سالگی شوهر کردند.»
به عقیده مادر طاهره سیزده سالگی سن مناسبی برای ازدواج دختران است: «دخترها دیگر هم بالغ شدهاند و هم همهچیز بلدند و میتوانند خانه و زندگی را راه ببرند. هر چه زودتر بروند خانه شوهر تا جوان هستند بچهدار و نوهدار شوند که بهتر است. حالا ده سال دیگر هم بمانند، آخرش چه میشود؟»
هنوز هم در روستای آنها دختران ده تا پانزده ساله لباس عروس میپوشند و راهی خانه پسرهای هجده تا بیست و دو ساله میشوند اما ازدواج کودکان تنها مختص طاهره و همشهریهایش نیست.
ز. موسوی مددکار اجتماعی از تهران به «ایران وایر» میگوید: «بعضیها تصور میکنند این ازدواجها فقط در روستاها وجود دارد، در حالی که ما در حاشیه شهرهای بزرگ و حتی گاهی در خانوادههای سنتی در شهرهای بزرگ هم شاهد ازدواج کودکان هستیم.»
به گفته او ازدواج کودکان در سالهای اخیر در حال افزایش هم هست: «سن ازدواج در جامعه بالا رفته و برخی خانواده میترسند دختران و پسران شان با بالارفتن سنشان سختگیر شوند و در خانه بمانند. مثلا خانوادهای را میشناسم که دختر سی و سه سالهشان ازدواج نکرده و نگرانند. دختر آخرشان را که پانزده ساله است شوهر دادهاند که مبادا مثل خواهرش در خانه بماند.»
شهلا اعزازی مدیر بخش مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران هم آذر ماه سال گذشته از افزایش ازدواج کودکان خبر داد: «تعداد ازدواج کودکان در حال افزایش است، به طوری که سال گذشته نسبت به سال قبلتر، آمار ازدواج کودکان در ایران ۱۰هزار نفر بیشتر شده و به مراتب طلاق در سن ۱۰ تا ۱۸ سالگی در کشور هم بیشتر شده است.»
سه روز پیش ناهید خداکرمی، عضو شورای شهر تهران هم در توییتر نوشت: «ثبت ازدواج ۳۷هزار کودک زیر 13سال در سال گذشته در کشور فاجعه بار است. از این تعداد 179 دختر زیر 10سال بودهاند.» او این توئیت را با هشتگ #روزجهانی_کودک منتشر کرده است. بر اساس حقوق بین الملل ازدواج کودکان، ازدواج اجباری و نوعی بردگی محسوب شده و ممنوع است اما در ایران ازدواج کودکان ممنوع نیست.
سن قانونیِ ازدواج در ایران برای دختران ۱۳ سال و برای پسران ۱۵ سال است. اما براساس مفاد قانون مدنی، در صورتی که ولی دختر مصلحت بداند، او پیش از ۱۳ سالگی نیز میتواند ازدواج کند. به این ترتیب در ایران عملا محدودیت سنی برای ازدواج وجود ندارد و ازدواج در هر سنی ممکن است.
ازدواج طاهره در یازده سالگی و با حکم دادگاه ثبت شده است: «محضر که میخواستیم عقد کنیم، عاقد گفت سن عروس زیر سیزده سال است. چند بار برای عاقد شمردند اما قبول نکرد و برای دادگاه نامه داد.»
طاهره روز دادگاه را به خوبی به یاد دارد: «قاضی هیچ سوالی از من نپرسید، فقط از پدرم پرسیدکه عروس بالغ شده؟ رضایت دارد؟ و وقتی پاسخ مثبت پدرم را شنید، اجازه ثبت ازدواج را داد.» مادر طاهره اما حرف دیگری میزند: «کدام پدر و مادری بد بچه را میخواهد. قاضی هم وقتی میبیند پدر و مادر سالم و زحمتکش دارد، میداند که تصمیم درست گرفتهاند.»
دادگاه اما چطور مصلحت ازدواج کودکان را تشخیص میدهد؟ موسی برزین خلیفه لو؛ حقوقدان در این باره می گوید: « معیاری در قانون برای اینکه مصلحت چیست و بر چه اساسی باید حکم ازدواج زیر سن صادر شود وجود ندارد. این را باید ولی قهری که می خواهد فرزند یا نوه اش را به ازدواج فردی درآورد ثابت کند و دادگاه آن را تایید کند. برخی قضات معتقدند خود کودک نمی تواند مصلحت خود را تشخیص دهد،، به همین جهت از کودک نمی پرسند اما از لحاظ حقوقی این درست نیست، صد درصد باید رضایت خود فرد هم باشد و از او نیز تحقیق شود.»
بسیاری از مسئولان و حقوقدانها بالا بردن سن قانونی ازدواج را راه حل مناسبی برای جلوگیری از ازدواج کودکان میدانند.
سال گذشته فاطمه ذوالقدر از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس از طرحی برای اصلاح ماده قانونی 1041 و بالا رفتن سن قانونی ازدواج خبر داد: «طرح عدم ازدواج دختران زیر 18 سال از سوی نمایندگان مجلس با کسب اجازه از مراجع تقلید در آینده ارائه خواهد شد.» اما در مقابل مخالفانی هم برای بالا بردن سن قانونی ازدواج وجود دارد.
فرشته روح افزا، معاون فرهنگی و اجتماعی زنان در شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از آنهاست. او درباره اصلاح ماده 1041به خبرگزاری«میزان» گفته: « چیزی که به عنوان اصلاح از آن یاد میکنند، به نظر خودشان اصلاحیه است و به وضوح میتوان ردپای نگرش غربی و فمینیستی را در این اصلاحیه دید. اگر این نمایندگان مجلس میخواهند جلوی خطرات احتمالی ازدواج در سن 13 سالگی را بگیرند، بهتر است بگویند چرا جلوی خطرات قطعی که برای دخترانی که در سنین بالا هنوز موفق به ازدواج نشدهاند را نمیگیرند.»
او در بخش دیگری از حرفهایش اصلاح این ماده قانونی را موجب اختلاف در خانواده میداند: « اینکه این افراد خودشان را محقتر از پدران میدانند، در خانه میان پدران و دختران اختلاف ایجاد میکند.»
ز. موسوی اما اصلاح این ماده قانونی را راه حل جلوگیری از ازدواج کودکان نمیداند. به گفته این مددکار اجتماعی بسیاری از ازدواجهای کودکان زیر سن قانونی تا زمان رسیدن دختر به سن قانونی ثبت نمیشود: «خانوادههای سنتی بیشتر به بعد شرعی و مذهبی ازدواج کار دارند. این که صیغه عقد جاری شود. حالا اگر ثبت هم نشد مشکلی نیست، بعد از رسیدن به سن قانونی ازدواج ثبت میشود که موضوع دادگاه رفتن و اجازه قاضی هم منتفی باشد.»
عدم ثبت ازدواج کودکان باعث شده آمار دقیقی از ازدواج کودکان وجود نداشته باشد. با این حال مقایسه آمارهایی که گاه به گاه از سوی ثبت احوال یا سازمانهای مرتبط اعلام میشود نشان میدهدکه ازدواج کودکان رو به افزایش است.
سال 91 سازمان ثبت احوال اعلام کرد که در آن سال فقط 1537دختر زیر 10 سال ازدواج کردهاند و تعداد ازدواجهای ثبت شده دختران 10 تا 14 ساله، ۲۹۸۷۲ بوده است. سال 92 اما آمارها تکاندهنده تر بود. ثبت احوال اعلام کرد در ۹ ماه نخست سال بیش از ۳۱ هزار مورد ازدواج دختران زیر ۱۵ سال ثبت شده است. حالا حرف ثبت ازدواج 37 هزار کودک است.
سازمان «عدالت برای ایران» که یک سازمان غیر انتفاعی و حقوق بشری است، سال 91 و پس از اعلام آمار رسمی از ازدواج کودکان در تحقیقی، به بررسی تعداد ازدواجهای زیر ده سال، ده تا چهارده سال و چهارده تا نوزده سال به تفکیک استانها پرداخت.
تحقیقات آنها نشان داد تعداد ازدواج زیر ده سال در استان اردبیل نسبت به سایر استانها با اختلاف زیاد بیشتر است: «سال 91 در اردبیل 1411 ازدواج زیر ده سال ثبت شده که این آمار به این معنا است که هر روز چهار دختر با اجازه ولی خود و قضات اردبیل مجبور به ازدواج میشوند.»
طاهره میگوید: «شاید به خاطر غیرت زیاد ترکها باشد که دخترها را زودتر می فرستند خانه شوهر» اما موسوی معتقد است فقر، مذهب و رسومات عوامل اصلی ازدواج کودکان است: «بعضی خانوادههای سنتی و مذهبی فکر میکنند تا دامن فرزندشان به گناه آلوده نشده باید تشکیل زندگی دهد که معمولا دختران سیزده تا هجده ساله را شوهر میدهند. برخی هم به خاطر فقر زیاد و کم کردن نان خور این کار را میکنند که بسیاری از ازدواجهای زیر ده سال به این دلیل است. البته فرهنگ و رسم برخی روستاها و ناف بریدن و اسم نوشتن به نام هم از بدو تولد هم یکی از دلایل دیگر است که این روزها کمتر شده.»
طاهره تا زمانی که به خانه شوهر رفته هیچ چیز از زندگی زناشویی نمیدانسته، او میگوید: «یک هفته تمام از دست شوهرم فرار میکردم. مادرم میگفت آبرویمان را بردی. اما هیچ کس به من چیزی نگفته بود و من واقعا ترسیده بودم.»
او از زندگیاش ناراضی نیست، میگوید: «ولی وقتی بچههای ده یازده ساله را میبینم که مدرسه میروند و چقدر وسیله بازی دارند و هیچ مسئولیتی ندارند، حسرت میخورم.»
حالا خودش دو دختر هفت ساله و پنج ساله و یک پسر چند ماهه دارد و میگوید: «هر وقت خودش بخواهند شوهرشان میدهم. اول باید درس بخوانند اما خیلی هم دیر نشود. به قول مادرم هر مادری آرزوی دیدن دخترش در لباس عروس را دارد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر