۱۳۹۵ شهریور ۷, یکشنبه

هدف قرار دادن استقلال بعد از نفی آزادی




هدف قرار دادن استقلال بعد از نفی آزادی

بیانیه تحلیلی «همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران(هجا)» در محکومیت استفاده روسیه از پایگاه نظامی نوژه

هفته گذشته ايرانيان با شنیدن اخبار حضور نظامى روسيه در پايگاه هوايى نوژه (شاهرخى)، دومين پايگاه هوايى بزرگ ايران حیرت زده گشتند.

اين خبر که توسط دولت روسيه فاش شد، مسئولين جمهورى اسلامى را غافلگير نمود. 

اکنون آشکار شده است با تایید رهبر ، شورای امنیت ملی ایران ، مجوز استفاده روس ها از پایگاه نوژه را صادر کرده است. در تاریخ معاصر ایران ، این امر کم سابقه بوده و مجامع بین المللی را شگفت زده کرده است.
طبق ادعای خبرگزاری راشا تودی از یک سال پیش قراردادی بین دولت های ایران، روسیه، سوریه و عراق منعقد گشته است. گویا حکومت بر اساس این قرارداد که تحت سیاست "نگاه به شرق" و در چارچوب " مناسبات راهبردى" با همسایه شمالی توجيه مي شود،حق استفاده از پايگاه هوايى نوژه (شاهرخى) را در اختيار روسيه گذاشته است.

مفاد كامل اين قرارداد هنوز فاش نشده است ولى با توجه به مواضع متعارض و ابهام آلود مقامات ایرانی ممکن است استفاده از پایگاه هاى ديگری نيز جزو توافقات آمده باشد. اگر چه پس از یک هفته از انتشار خبر، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، اعلام کرده است که استفاده روسیه از پایگاه هوایی نوژه همدان "عجالتا" پایان یافته است، ولى طبق گفته دهقان وزير دفاع جمهورى اسلامى طول عمر آن "تا هر زمان كه روسيه لازم داشته باشد" خواهد بود. علی لاریجانی رئیس مجلس نیز متذکر شده است که در آینده نیز امکان استفاده روسیه از پایگاه های نظامی و قلمرو ایران وجود دارد. 

ناگفته نباید گذشت که على خامنه اى در "ملاحظات" ابلاغی خود به هيئت دولت در مورد قراردادهاى نفتى، بر الويت حضور روسيه در صنعت نفت ايران تاكيد كرده است. 

سياستمداران روسى و كشورهاى منطقه اكنون از ايران به همراه سوريه بعنوان دومين پايگاه نظامى روسيه در منطقه و همتراز اینجرلیک در ترکیه نام برده و آنرا دست آورد بزرگى براى ولاديمير پوتين محسوب می كنند. 

اگرچه مقامات حکومت و همچنین سفیر روسیه در تهران وجود پایگاه نظامی روسیه در ایران را رد کرده اند، اما تا زمانی که مفاد قرار داد معلوم نشود، صحت این ادعا نامشخص خواهد بود.

عملکرد " مناسبات راهبردى" مورد نظر هیات حاکمه ایران تا كنون به پرواز هواپيماهاى روسى از پايگاه نوژه و بمباران مناطق نادقیق حومه حلب و کرد های سوریه، مواضع داعش و جبهه فتح الشام ( جبهه النصره سابق) منجر شده است. باید توجه کرد هدف گذاری اصلی محور روسیه- سوریه- جمهوری اسلامی در حملات هوایی و زمینی، زمین گیر کردن مخالفان بشار اسد است و گروه هایی را همراه با داعش آماج تهاجمات قرار داده اند که از نیرو های اصلی در درگیری با داعش هستند. 

خسارات و لطمات وارده بر مردم سوريه از بابت انجام چنین حملاتى كه مناطق وسيعى را تحت حمله بمب های هدايت نشده وخوشه ای قرار مي دهد و امروز بحق در كانون توجه و اعتراض افكار عمومى جهان قرار گرفته است، مسئوليت جنايات جنگى عليه مردم سوريه را بطور مستقيم متوجه ايران نموده و بر پرونده سنگین مداخلات مغایر با موازین حقوق بشری حكومت در سوريه می افزاید. متاسفانه در نهایت دود دخالت های مخرب حکومت ونقش آفرینی غلط آن در سوریه به چشم ایران و ایرانی رفته و خسارت های ماندگاری را بر منافع ملی و موقعیت منطقه ای ایران تحمیل می کند.

اقدام یادشده که کاملا بی اعتنا به حق ملت در تعيين سرنوشت آينده کشور و حتی مجلس اين نظام عملیاتی شده و تا امروز مفاد آن پنهان مانده است، خطری برای حاكميت ملى و استقلال کشور است. بر اساس اصل 77 قانون اساسی فعلی کلیه توافقات خارجی مستلزم تصویب در مجلس است. همچنین اصل 146 به ممنوعیت استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در داخل کشور اشاره دارد.

در اين اقدام بي سابقه خاك و حريم هوايى كشور داوطلبانه در اختيار و اشغال قواى نظامى كشوری قرار گرفته که سلاح ها و بمباران هوایی هواپیماهای ساخت آن به جان باختن هموطنان زیادی در طول جنگ هشت ساله با عراق منجر شد. اين قرارداد تا آنجاييكه مفاد آن براى طرفين لازم الاجرا باشد، می تواند در شرایطی به خلع يد از حاكميت انحصاری ملت بر بخشى از خاك خود در تمامى طول مدت اجرای آن منتهی گردد. 

اقدام فوق ايران را از كشورى مستقل و صاحب اختيار به تدریج به يك مهره روسيه در تعاملات منطقه اى و جهانى تقليل داده وبا توجه به سوابق منفی حکومت های روسیه در بهترين حالت ممكن تامين امنيت کشور را به تحت الحمايگی دولت روسيه پیوند می زند! امرى كه به لحاظ مناسبات رقابتى اجتناب ناپذير و ساختار جغرافیای سیاسی و جعرافیای اقتصادی همسايگى و منطقه ايى ميان ايران و روسيه همانا سپردن سلامت شكار به شكارچى است! 

على خامنه اى ايران را سمتی هدایت می کند که در نهایت به مهره اى در دست روسيه تنزل یابد. 

ولی فقیه به همراه نیرو های همسو علاوه بر نفی آزادی، استقلال را نیز به خطر انداخته و چه بسا روس ها را در رسیدن به رویای دسترسی به آب های گرم دنیا امیدوار ساخته است. 

روسيه از ابتدا با "كارت مهار" ايران وارد سوريه شد و تا كنون با همين كارت و بطور شفاف و علنى اهداف خود مبنی بر چانه زنی با امريكا و بخصوص اسرائيل براى تثبیت حضور در سوريه، ارتقا موقعيت خود در منطقه، ايجاد مناسبات اقتصادى با كشور هاى عربى و گسترش نفوذ در خاور میانه را پيش برده است.

روسيه در آغاز عملیات نظامی در سوریه در كنفرانس مطبوعاتى با نتانياهو در مسكو بطور مشخص و علنى به او قول مهار و جلوگيرى تمامى فعاليت هاى ضد اسراييلى ايران و حزب الله در سوريه را داد. ٥ ماه پيش (مارس ٢٠١٦) نیز با اعلام "خروج" خود از سوريه على خامنه اى و سپاه قدس را غافلگیر ساخته و خواسته های خود را بر آنها تحمیل کرد. از آنزمان تا بحال نیز با اهرم "مهار ايران" مشغول جلب حمايت و همكارى دراز مدت با اسرائيل و عربستان سعودى و امضا قرارداد هاى اقتصادى با آنها (١٦ قرارداد "استراتژيك با عربستان كه ٦ قرارداد مربوط به ساخت نيروگاه هسته هست و چندين قرارداد با قطر و امارات ) است. از این رو دولت روسیه چه در مراحل پیش گفته و چه اكنون كه تصميم به فاش ساختن اين قرارداد (ايران در كنار سوريه دومين پايگاه نظامى روسيه در منطقه) گرفت، در پى افزايش موقعيت چانه زنى خود در مورد اوكراين و رفع تحريم هاى آمريكا و غرب بوده وبيشترين استفاده را از سياست هاى ضد ايرانی ، ارتجاعى، متوهمانه و خلافت محور خامنه اى و فرماندهان سپاه تحت امرش براى پيشبرد منافع و ارتقا موقعيت خود برده است. 

البته از انصاف نباید گذشت روسیه در اين مورد هيچگاه اهداف، سياست ها و اولويت هاى خود را كتمان نكرده، آنها را بطور روشن و شفاف اعلام نموده و ثابت قدم در جهت كسب امتيازات كوشيده است. 

امروز كاملا روشن است استراتژى "محور مقاومت" خامنه اى كه سوريه را بعنوان ستون "مقاومت" عليه اسرائيل مي بيند با مشکلی اساسی روبرو شده است و طنز تلخ در آنجا است كه قطعيت شكست این راهبرد به دست روسيه كامل گشته است. اکثر بازیگرهای صحنه از جمله خود بشار اسد و ارتش سوريه سياست رد نابودی اسرائيل و رسیدن به صلح را تعقیب کرده اند. تلفات فله اى فرماندهان و نیروهای سپاه در يك دوره فشرده نمونه اى از اصرار لجوجانه در اعمال چنين سياستى در ميدان عمل سوريه است

اما على خامنه اى بجاى قبول اين ناکامی و تغییر سیاست ایران در سوريه، سياست متوهمانه و ظالمانه 'حفظ بشار اسد' را پيشه نموده و در راستاى كسب حمايت روسيه براى "آزادى" حلب تا حد پيشنهاد و عملى كردن چنين قرارداد ضد ايرانی پيش رفته است.

در ساختار جغرافیای سیاسی منطقه مناسبات ميان ايران و روسيه از جنس مناسبات رقابتی همه جانبه است و کمتر مجال مناسبات برد-برد در آن وجود دارد. از انجايى كه هر دو كشور فاقد اقتصاد پيشرفته و مولد و بازارهاى عميق مالى و سرمايه گذارى هستند و هر دو سيستم هاى سياسى بسته و حاكم محور دارند، اين رقابت ژئو استراتژيك امكان تعديل توسط حوزه هاى اشتراك منافع و ظرفیت سازی معطوف به به آينده نمى يابد. بنابراين در اغلب حوزه ها سود و امتياز يكى به ضرر ديگرى مي انجامد. اين امر چه در تاريخ مناسبات ايندو كشور و چه امروز در مورد رژيم حقوقى درياى خزر، اسياى ميانه مركزى، نيروگاه بوشهر،وضع تحريم ها، بازار نفت و گاز اروپا و اینک در سوريه، خود را به خوبى نشان داده است. 

البته باید توجه نمود در دنیایی که ارتباطات و تبادلات روز به روز در هم تنیده تر می شوند، توافقات و قرارداد ها نبايد گرفتار مشکل دیرینه "گفتمان بیگانه ستیزی" شود که بخصوص در ۷۰ سال اخیر گریبان جامعه سیاسی آیران را فشرده و در ۳۸ سال گذشته مستمسک حاکمیت ارتجاعی و ضد ملی دستگاه ولایت فقیه شده است . در اینجا موضوع کشور و ملت روسیه به عنوان همسایه شمالی ما نیست. ایران در قامت یک کشور طبعا باید به دنبال ایجاد مناسبات حسنه و سودمند متقابل باشد. اینجا موضوع و مشکل، دستگاه ولایت خامنه ای و باند فرماندهان سپاهی حامی اوست که در چارچوب راهبرد غلط "آمریکا و غرب ستیزی" به ورطه سیاست راهبردی «نگاه به شرق» افتاده اند تا ضمن ممانعت از عادی سازی روابط ایران با جامعه جهانی ،سیاست خارجی ایران را در ریل توازن وحشت با محوریت رابطه راهبردی با روسیه در تقابل با همسایگان منطقه ایی و آمریکا و غرب قرار دهند. از زاویه ای دیگر سیاست های مخرب پوتین در روسیه نیز دیگر وجه منفی این رابطه راهبردی است. بنابراین مخالفت با این سیاست و اعطاء گشاده دستانه فرصت به دولت اقتدار گرای روسیه از جیب ملت و کشور ایران برای ارتقاء نقش منطقه ای و جهانی است که تمامی نیروهای ملی را به مخالفت فعال با اجرایی شدن این سیاست ملزم می سازد.

سياست اتحاد راهبردی خامنه اى اولا براى ايران کاملا نا لازم و دوما مايه تحقیر ايرانيان است و سوما و مهمتر از همه براى دورنماى امنيت ايران در واقع چيزى جز سپردن شكار به شكارچى گرسنه نيست. روسيه خود تحت تحريم هاى سنگين و كمر شكنانه امريكا و اروپا قرار گرفته است و در جبهه غرب با بحران اوكراين و گسترش ناتو دست بگريبان است. طبعا خروج از این بحران اولويت سياست خارجى روسيه بوده و پوتين بر سر اين موضوع و سياست استفاده از موقعيت پيش امده خود در منطقه براى كسب امتياز در اين محور شفاف بوده است. البته درست است كه پوتين در سوريه بدنبال تحكيم و تثبيت موقعيت خود و دو پايگاه دريايى تارتوس و هوايى لاذقيه هست اما اين امر لزوم به معنای حفظ بشار اسد نيست . بر سر اين موضوع پوتين شفاف بوده است. برای روسیه کل حکومت سوریه و حفظ روابط راهبردی مهم است و اینکه چه کسی حکومت کند اهمیت ثانویه دارد. بعلاوه روسیه براى حضور دراز مدت در سوريه، نيازمند موافقت امريكا، اسرائيل و حتى ديگر كشورهاى عربى است. روسيه توان و امكان حضور مستقل و متكى بخود و در ستیز با غرب ومتحدانش در منطقه را ندارد و نيازمند جلب توافق ديگر بازیگر ها با استفاده از تبادل توانمندى محدود خود در ايجاد توازن است که در نهایت با کارت "مهار ايران" به دادو ستد خواهد پرداخت. امرى كه در سوريه در حال انجام است و اكنون محور مذاكرات روسیه با عربستان و دیگر كشورهاى جنوب خليج فارس است. 

این قرارداد شیب لطمات خطرناک سیاست‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی برای ایران را چند برابر کرده است. جمهوری اسلامی که از بدو تشکیل خود ایران را نه همچون یک کشور بلکه پایگاهی برای گسترش خلافت شیعه در منطقه و جهان به حساب آورده است، و از این منظر حضور خود در سوریه را "عمق استراتژیک مقابله با صهیونیسم و استکبار " قلمداد کرده است، امروز با اصرار لجوجانه بر توهم استفاده از سوریه همچون پایگاهی برای استمرار و استقرار ولایت شیعه و گروگانگیری عرصه سیاسی این کشور با ایجاد گروه سیاسی- نظامی وابسته ، به جای پایان دادن به مداخله مخرب و خروج از جنگ داخلی سوریه، ایران را به پایگاه نظامی روسیه برای تقویت حضور خود در سوریه بدل کرده است. 

طنز تلخی‌ است آقای خامنه ای که سوریه را پایگاه و عمق استراتژیک خود معرفی میکرد ، امروز در مسیری قرار گرفته است که نهایت آن تبدیل شدن به پایگاه و مهره‌ای برای اهداف منطقه‌ای روسیه است. شوربختانه دستگاه ولایت فقیه به جای برگزیدن سیاست تنش زدایی در برابر صف آرایی نظامی و سیاسی کشور‌های عربی‌ و برخورد متوازن در مناسبات با شرق و غرب، ‌ تحت الحمایگی روسیه را مقابل مردم ایران قرار داده است. شدت ریسک و زیانباری این راهبرد آنقدر بالا و روشن است که حتی بخش هایی از ساختار قدرت و جناج های نظام وبخصوص تعدادی از نمایندگان مجلس نظام نیز به انتقاد واعتراض پرداخته و با تاکید بر زخم های متعدد روسی بر پیکر وطن، خواهان حراست و صیانت از منافع کشور در برابر دست اندازی دولت روسیه شده اند. 

هجا امضای هر نوع قرارداد نظامی با روسیه ویا هر دولت خارجی دیگر که ایران را به مهره و ابزار یک کشور خارجی بدل‌ سازد، شدیدا محکوم می‌کند و به جمهوری اسلامی هشدار می دهد که بیش از این امنیت ملی‌ و استقلال ایران را به خطر نیندازد و هرچه زودتر پای ایران را از جنگ داخلی سوریه بیرون بکشد. همچنین خواهان انتشار مفاد کامل قرار داد بین ایران و روسیه در خصوص استفاده از پایگاه های نظامی و قلمرو ایران است. 
هجا از تمام نیروهای آزادی‌خواه و ملی‌ ایرانی‌ می‌خواهد با استفاده از تمامی روش‌های مسالمت آمیز به مقابله با این قرار داد ضدّ ایرانی‌ و موارد مشابه بپردازند.

هیات سیاسی- اجرای «همبستگی برای جمهوری عرفی و حقوق بشر در ایران»

۴ شهریور ۱۳۹۵

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر