برای چه قانون ستیزی می کنند ؟ یک روز هم نوبت خودشان می شود ؟
سپند میریوسفی
تعداد روزهایی که عبدالفتاح سلطانی به جرم حمایت از عدالت در زندان به سر میبرد از ۲۰۰۰ روز گذشته است. هفته گذشته دختر او کاربران شبکه اجتماعی توییتر را دعوت به یادآوری این وکیل دربند کرد دهها هزار پست توییتری و عکس از او منتشر شد.
خانواده اوایل اسفندماه در نامهای از وزیر اطلاعات یاری خواستند تا به وضعیت عبدالفتاح سلطانی رسیدگی شود، خواستهای که تا امروز برآورده نشده است. این در حالی است که او از نظر حقوقی مشمول آزادی مشروط میشود ولی درخواست خانواده او در این رابطه هم بیپاسخ مانده است.
خانم دهقان در گفتوگو با کلمه به همین موضوع اشاره کرده و گفته: «به هرکسی که دستمان رسیده گفتیم و همه میدانند که قانون آزادی مشروط شامل ایشان و خیلیهای دیگر میشود و اگر بخواهند اجرا بکنند بخش اعظم زندانیان سیاسی آزاد میشوند ولی نمیدانم ارادهای نیست و چه مقامی هست که جلوی این کار را گرفته و به هرکسی میگوییم فقط میگویند دست ما نیست! پسدست کیست؟ کسی که مسئول این کار هست خودش را به ما نشان دهد به ما بگوید چرا این کار را میکند دلیلش چیست برای چه دارند قانون ستیزی میکنند؟ جنگ با قانون تا کی؟ یک روز هم نوبت خودشان میشود.»
عبدالفتاح سلطانی در تاریخ نوزدهم شهریور ماه ۱۳۹۰ در مقابل دادگاه انقلاب بازداشت و تا به امروز در زندان بهسر میبرد. این در حالی است که تقاضای اعاده دادرسی او تاکنون بیپاسخ مانده است. این وکیل دادگستری ابتدا به ۱۸ سال زندان و بیست سال محرومیت از وکالت محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر، به ۱۳ سال زندان کاهش یافت. در نهایت، حکم آقای سلطانی در پی اعمال ماده ۱۳۴، به ده سال زندان و دو سال محرومیت از وکالت کاهش یافت. مشارکت در تأسیس کانون مدافعان حقوق بشر و مصاحبه با رسانهها درباره پرونده موکلانش، از جمله اتهامهای آقای سلطانی بوده است.
گفتوگوی خبرنگار کلمه را با معصومه دهقان همسر عبدالفتاح سلطانی را در زیر بخوانید:
این روزها حال جسمی و روحی آقای سلطانی چطور است؟
شرایط جسمی ایشان خیلی وخیم هست. وقتی از دکتر جواب آزمایشهای اخیر را پرسیدم گفت آقای سلطانی حتماً باید دارو بخورد و رودهشان ورم دارد و اوضاع رودهاش اصلاً خوب نیست. ولی مشکل این است ما نمیتوانیم آقای سلطانی را بیاوریم دکتر. باید خودم یک روز بروم دکتر و بدون حضور بیمار دارو بنویسد و متأسفانه این روند دارو بردن و دادن هم خودش پروسهای است. اجازه گرفتن از دادستانی و اجازه گرفتن از دکتر زندان و اینها مسائلی هست که کار را دشوار میکند.
متأسفانه حال ایشان خوب نیست. هم وضعیت کمر و گردنشان و هم وضعیت نوسان فشارخون و دستگاه گوارش. الان هم دندانهایشان به خاطر سو تغذیه دچار مشکل جدی شده و هرازگاهی یکی از دندانهای ایشان میشکند. چند وقت پیش که آمده بودند دندانپزشکی و مجبور شدند چهار تا از دندانها را کشیدند.
وضعیت روحیشان چگونه است با این وضعیت؟
وضعیت جسمیشان اصلاً خوب نیست ولی خوشبختانه وضعیت روحیشان خوب است.
اجازه نمیدهند که به خارج از زندان منتقل شوند برای درمان؟
چرا اجازه میدهند اما یک پروسه دارد که طول میکشد که از دکتر وقت بگیری. قبلاً میبردیم دادستانی و ازآنجا فکس میکردند اما الان باید درخواست را ببریم زندان و زندان به اجرای احکام بدهد و از اجرای احکام باید مراحل دیگه ای را طی کند که طول میکشد. واقعاً خیلی سخت و طاقتفرسا شده برایمان که برویم وقت بگیریم تا بیاورندشان دکتر. یه مقدار وقتگیر است و همین طولانی شدن پروسه باعث شده بیماری عمیقتر و بیشتر شود. همچنان که در مورد آقای سلطانی همینطور هست که به خاطر طولانیمدت آنجا ماندن در زندان هرروز دارد وخیمتر میشود.
شما در مورد روند اعزام به دکتر متخصص گفتید سختتر از قبل شده؟ درسته؟
بله سختتر از قبل شده. ما قبلاً از دکتر وقت میگرفتیم و نامه میگرفتیم و میبردیم دادستانی و این را امضا میکردند و ازآنجا خودشان فکس میکردند و تاریخش مشخص بود و ما در آن تاریخ به درمانگاه، مطب یا بیمارستان میرفتیم و منتظر میماندیم و زندانی را میآوردند. البته بگذریم که آقای خدابخشی دادیار ناظر قبلی هرچه میتوانست اذیت میکرد و حتی شده بود چهار نوبت زندانی را نمیفرستاد. میگفت نمیفرستیم به خاطر اینکه مثلاً مصاحبه کردید یا به بهانههای گوناگون. الان از دادستانی گرفتند این حق را. میبریم زندان اوین، هرکسی خانهاش یک گوشهای از تهران یا کشور است این را باید ببریم بدهیم زندان اوین، زندان اوین بدهد به اجرای احکام، اجرای احکام به پزشک و بهداری و … این روند تا طی شود ما نمیدانیم چقدر طول میکشد. مدام باید برویم دادستانی و بپرسیم و پیگیر باشید که میآید یا نمیآید. من در دورههای قبلی سه بار برای آقای سلطانی نوبت گرفتم برای گوارش. اینقدر حالش بد شده بود که من در دندانپزشکی که دیدم ایشان را در عرض ۲-۳ روز ایشان ۲-۳ کیلو وزن کرده بودند. اینقدر بیماری پلیپ رودهشان اذیت کرده که وزن کم کرده بود که من خودم رفتم گفتم چقدر باید طول بکشد که یک زندانی را بیمارستان بیاورید؟ که خود دادیار زنگ زد و گفت چرا نمیآورید که بازهم آنها بهانههای خودشان را آوردند که بار سوم بود که اعزامش کردند به پزشک و پزشک گفت وضع گوارشی ایشان اصلاً خوب نیست.
با این وضعیت نگران کننده، همچنان هیچ تماسی در طول هفته ندارید؟
متأسفانه نه. ازنظر قانون زندان، زندانیان بند ۳۵۰ حق تلفن ندارند. ازاینجهت من واقعاً نمیدانم مسئول این کار کیست؟ اگر دادستان است باید جواب دهد. اگر وزیر اطلاعات است ایشان باید جواب دهد. چرا رابطه زندانی با خانواده را قطع کردند؟ چرا باید زندانی و خانواده یک هفته منتظر باشند تا ببینند که وجود دارند اصلاً یا نه؟
یکی از اعتراضات خانوادههای این ۱۰ نفری که در ۳۵۰ هستند این است که چرا ارتباطی با خانوادهشان ندارند. چه حقی دارند تلفن اینها را قطع کردند؟ حالا بگذریم که کارشان غیرقانونی است که مرخصی نمیدهند، آزادی مشروط که شاملشان میشود را اجرا نمیکنند اعاده دادرسشی را اجرا نمیکنند، پرونده را دیوان نمیفرستند تا دوباره بررسی شود. کمترین حقی که یک زندانی دارد اعاده دادرسی است که انجام نمیشود. تلفن که کوچکترین و بدیهیترین حق یک زندانی است اجازه نمیدهند. ما یک هفته طول میکشد از این دوشنبه تا دوشنبه دیگر. اگر یک هفته کاری پیش بیاید و نتوانیم برویم ملاقات اینها ازشان خبر نداریم که چه وضعی دارند مردهاند یا زندهاند! البته زندان مرگ تدریجی را برای زندانیان خواسته است. شش سال آنجا ماندند، یک عدهای هم که بیشتر از این هم آنجا هستند، دارد کمکم اینها را تحلیل میبرند و خودشان هم میدانند دارند چه میکنند و میخواهند وقتی زندانی بیرون میآید فقط در رختخواب باشد. چهبسا که کاری میکنند که با برانکارد بیاید بیرون.
وضعیت بند چطور است؟
من اطلاع خاصی ندارم و فقط میدانم که تعدادشان رسیده به ۱۰ نفر. قبلاً ۷ نفر بودند که یکی دو ماه پیش آقای آرش صادقی را بردند و دو نفر دیگر را هم چند وقت پیش بردند که الان ۱۰ نفر هستند. درواقع تفکیک جرائم سیاسی صورت نگرفته و اینها را اینجا نگه داشتند و این خودش یک جور شکنجه است. اگر قرار است تفکیک زندانی سیاسی و جرائم عادی باشد باید همه زندانیان سیاسی در یک منطقه باشند نه اینکه اینجا جاندارند، جا هم دارند اما نمیدانیم این برنامه را کی گذاشته که یک سری از زندانیان سیاسی پخش هستند جاهای دیگر و بندهای دیگر هستند یک سری اینجا هستند. مدتها بود که حتی یک نفر هم وارد نمیشد اینجا و فقط مونده بودند هفت نفر و من نمیدانم به کی باید بگویم و به کی باید اعتراض بکنم که این چطور زندانی نگهداشتن است که یا مریضش میکند یا شکل انفرادی بهش میدهد یا یک عده را میبرید پیش مجرمان خطرناک. این چطور تفکیک جرائم هست؟ این چطور اجرای قانون هست؟ مگر مملکت قانون ندارد؟ اگر قرار است قانون باشد این کارها چیست و اگرنه قانون را پاره کنید بیندازید دور.
آقای سلطانی مشمول آزادی مشروط میشوند؟
بله ششمین سال حبس آقای سلطانی در حال تمام شدن است. شش سال از ۱۰ سال که به خاطر کانون مدافعان حقوق بشر حکم گرفتند. طبق قانون ماده ۵۸ زندانی اگر یکسوم حکمش را بگذراند دادستان و دادیار ناظر زندان درخواست میدهد که ایشان مشمول آزادی مشروط شوند. متأسفانه بیش از یکسوم و بیش از نیمی از زندان را گذراندهاند اما آزادی مشروط اجرا نمیشود. آزادی مشروط شامل میشود اما اجرا نمیشود. نمیدانیم کی و کدامیک از مقامات جلوی اجرای آزادی مشروط را گرفته و علاوه بر آن جلو مرخصی ایشان هم گرفتهشده. زندانی هرماه ۴ روز مرخصی دارد آقای سلطانی ۶ سال هست که یکبار آمده مرخصی. یکبار پارسال دیماه آمدهاند مرخصی و مرخصی بعدی هم فوت مادرشان بود و آنهم جز مرخصی حساب نمیشود. الان این مرخصی اعطا نمیشود، این مرخصی استحقاقی و حق زندانی است. باید بیاید بیرون و باید به درمانش برسد و به کارهای زندگی برسد. ۶ سال است که آقای سلطانی را از زندگی ساقط و از خانواده به دور کردند. اینها را کی باید جواب دهد.
پیگیری کردید برای وضعیت آزادی مشروط؟ چه پاسخی میدهند مسئولین چرا اعمال نمیکنند؟
خیلی پیگیری کردیم هرجا که بگید ما نامه نوشتیم. هم کانون وکلا نامه نوشته و هم خودمان، وکلا نامه نوشتند به دادستانی. به قوه قضاییه گفتیم. به رییس قوه قضاییه، رییس مجلس، نمایندهها نامه نوشتیم به وزیر دادگستری گفتیم به دادگستری کل آقای اسماعیلی گفتیم به هرکسی که دستمان رسیده گفتیم و همه میدانند که قانون آزادی مشروط شامل ایشان و خیلیهای دیگر میشود و اگر بخواهند اجرا بکنند بخش اعظم زندانیان سیاسی آزاد میشوند ولی نمیدانم ارادهای نیست و چه مقامی هست که جلوی این کار را گرفته و به هرکسی میگوییم فقط میگویند دست ما نیست! پسدست کیست؟ کسی که مسئول این کار است خودش را به ما نشان دهد به ما بگوید چرا این کار را میکند دلیلش چیست برای چه دارند قانون ستیزی میکنند؟ جنگ با قانون تا کی؟ یک روز هم نوبت خودشان میشود.
چندی پیش دخترتان به وزیر اطلاعات نامه نوشتند پاسخی دریافت کردید؟
خیر، ما هیچ پاسخی از هیچکس دریافت نکردیم.
تمام نامههای شما بیپاسخمانده درسته؟
بله. دوتا از نامهها که یکی از مجلس جواب دادند در پی آن کمپین ۱۲۵۰۰ امضایی که گفته بودند آقای سلطانی مشمول آزادی مشروط میشود که فرستاده بودیم برای قوه قضاییه و برای رییس مجلس. جواب آمد که شما بروید از دادگستری پیگیری کنید و گفتم این شماره نامه از مجلس آمده و فقط گفتند نامه شما بایگانی شد! گفتم آیا این است جواب من؟ گفتند ما کارهای نیستیم این جوابی است که در کامپیوتر آمده! ببینید چقدر مضحک است. نامهای با امضای ۱۲۵۰۰ نفر به اضافه وکلا و کانون وکلا و خیلی افراد دیگر میگویند بایگانی شد! من چهکار میتوانم بکنم با این جواب؟ من فقط هاج و واج نگاه میکردم!
بعد از چند وقت از وزارت دادگستری به من زنگ زدند و گفتند شماره نامه شما این است و باید بروید دادگستری پیگیری کنید. من میدانستم آنجا هم بروم میگویند بایگانی شد! بایگانی شدن نامه برای ما شده جواب. ما دلمان را به چه باید خوش کنیم. به کدام قانون باید دلخوش باشیم؟ چه کسی پاسخگوست؟
و نکته پایانی ….
آقای سلطانی بر اساس یک حکم غلط در زندان است. او سال ۸۶ به خاطر تأسیس کانون مدافعان حقوق بشر به دادگاه فرستاده شد و بعد از هفت ماه تحمل انفرادی ایشان در اعاده دادرسی تبرئه شدند و آمدند بیرون. دوباره همان پرونده را با همان اتهام باز کردند و ۱۰ سال حکم دادند. بعد از دو سال زندان ما درخواست اعمال ماده ۱۷ دادیم و چهار تا قاضی نوشتند این حکم بی اعتبار است، باطل و خلاف شرع است. بارها اعاده دادرسی دادیم اما رد شده. یعنی پرونده را نخواسته و نخوانده رد کردند. شما باشید چه میگویید؟ چهار تا قاضی معتبر کشور نوشتند این حکم غلط است چرا هیچکس جواب نمیدهد! حالا آن را نمیخواهید جواب دهید پرونده را باز کنید در دیوان اعاده دادرسی عیب ندارد، یک دادگاه تشکیل شود یک دادگاه عادلانه آقای سلطانی دفاع کند وکلای ایشان هم باشند اگر حکم همین بود، مجرم باشد قبول. آنچه ما میدانیم این است که پرونده آقای سلطانی متأسفانه با اعمالنفوذ روبرو شده و فقط به ما بگویند که چرا این عناد تمامی ندارد؟
کلمه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر