۱۳۹۵ اسفند ۲۹, یکشنبه

                                                                 ندای وجدان

فیروز نجومی
 برخی خود را از ندای وجدان آسوده ساخته اند. زیرا که بر آن تصوراند که حکومت آیت الله ها و حجت الاسلام ها مظهر ومتولی دین "اسلام" نیستند. آنها تنها بخشی از روحانیت اند که از دین استفاده ی ابزاری نموده و بساط دین را برای کسب و حفظ قدرت، انباشت ثروت و فریفتن عامه ی مردم برپا کرده اند. که آنها انگیزه های مادی، طبقاتی و سیاسی خود را در پس آئین اسلام، پنهان میسازند.

اینان دین را بیشتر وسیله میدانند تا هدف.

یعنی که آیت الله ها و حجت الاسلام ها دین را نه برای دین بلکه برای چیز دیگری میخواهند. این است که غالبا بر آن باوراند که میتوان ساختار قدرت را تغییر داد بدون اینکه لزومی برای درگیری باد دین وجود داشته باشد. مثلا اگر مشکل جامعه ما نظام سرمایه داری ست، بهره وری و استثمار نیروی کار انسانی ست، بیکاری و فقر و عقب ماندگی، غارت و اختلاس های میلیاردی و تخریب محیط زیست است، چه ربطی به دین و اعتقادت دینی مردم دارد. این حکومت است که فاسد است. دین که نمیتواند فاسد شود. 

قدرت است که تباهی و سیاهی میآورد، نه دین. این قدرت است که مردم را مورد ضرب و شتم قرار میدهد، دستگیر و زندانی میکند، شکنجه و تنبیه و مجازات میکند، بازجویی میکند به روح و جسم تجاوز میکند و زخم های التیام ناپذیر وارد میسازد باتهامی که در هیچ دادگاهی ثابت نشده است. این دستگاه قدرت است که هر روز فرد و یا افرادی را در ملا عام بدار میکشد، چه ارتباطی با دین دارد؟

اسناد و شواهد تاریخی بسیاری وجود دارند که بسادگی نشان دهند که ادیان بویژه دین اسلام در طول تاریخ منشاء خشونت و بیرحمی، فساد و تباهی و تصلب و تحجر بوده اند، چون پیوسته شیفته قدرت بوده اند. چه اگر دین بشر را، گفتار و کردارش را در کنترل خود در نیاورد، دین نمیتواند باشد. خوب و بد، زشت و زیبا، اخلاقی و غیر اخلاقی را همیشه دین بوده است، نه هیچ نهاد دیگری، که تعریف و تفسیر کرده است. بمنظور نابود سازی بد و زشت و غیر اخلاقی، بوده است که دین خود به بدترین، زشترین و غیر اخلاقی ترین اعمال دست زده است. آیا میتوان نقش ربایان فاسد یهود را در بصلیب کشیدن عیسی مسیح نادیده گرفت؟ 

آیا میتوان قتل عام یهودیان بدست محمد را انکار نمود که خطابه گویان حکومت دین بنا بر متضای زمان بر فراز منبر قدرت حاشا کنند و محمد را به عیسی مسیح تبدیل کنند. آیا میتوان بر جنگها و لشگر کشی ها و خونریزی هایی که برهبری پیامبر اسلام صورت گرفته است، چشم پوشید؟ 

هرچند، امام امامان، امام خمینی در آغاز انقلاب در یکی از سخنرانی هایش که در آنزمان ب پخش نگردید افسوس بسیار میخورد که چرا همچون پیامبر اسلام که در یک روز گردن 700 یهودی را زد انقلابی عمل نکرده است. پس از مرگ پیامبر و پایان رسالت، خشونت و انتقام ستانی کماکان ادامه یافت.

در صدر اسلام، دورانی که نماد حکومت صالح، حکومتی که الهام بخش بنیاد گران اسلامی، بویژه "ولایتمداران" محسوب میشود، از چهار خلیفه آن دوران، سه نفر از آنان درست در زمانی که بر مسند خلافت نشسته بوده اند، مقتول گردیده اند.

بی دلیل نیست که آنچه مشترک است در میان آیت الله ها و طالبان و داعشی ها و القاعده ها و بوکو حرام ها و النصره ها و غیره، خشونت است و بیرحمی و انتقام ستانی. کارنامه آنان سراسر آلوده است به جنگ و جنایت، جهاد و شهادت.اگر آیت الله ها قربانی های خود، مخالفان سیاسی و دگراندیشان را در تاریکی های شب از زندانها بیرون میکشند و بجوخه اعدام میسپارند و بعدا جمعا در گورستانی در قلب ناکجا آباد بخاک میسپارند، داعشی ها خشونت و انتقام ستانی نهفته در آئین اسلامی را با بریدن سر انسانهای دگردین و مخالف سیاسی، باوج خود رسانده و در رسانه های اینترنتی بمعرض نمایش میگذارند. همه این جنایکاران تاریخ از پیروان صدیق آموزگار بزرگ خشونت و بیرحمی در اسلام، محمد رسول الله هستند و پرچم لاالله الا الله را بر دوش میکشند. 

در اینکه کارنامه دین، اسلامی که مظهر آن ولایت است، سراسر آلوده است به زشتی و پلیدی، بحثی وجود ندارد ولی آنچه که باید بآن توجه داشت این است که علیرغم این پرونده سراسر خشم و خشونت و بیرحمی، دین توانسته است، به هدف خود که همآنا کنترل و سلطه بر رفتار گفتار انسان و نهادین ساختن ارزشهای اسلامی، تسلیم و اطاعت و فرمانبری، برسد، ارزشهایی که زمینه ساز حکومت اخلاق دور رویی و درغگویی ست بر کل جامعه. 

در نتیجه، هر روز که میگذرد و بی کفایتی های حکومت دین هرچه بشتر آشکار شود، بر انزجار و تنفر مردم از ساختار قدرت، نه از ساختار دین، افزوده میشود، ساختاری که فریب دهد و بر حقایق یا پرده بر کشد و یا آنها را وارونه سازد. اما، بعید به نظر میرسد که بتوان ساختار قدرت را از جای تکان داد، چون دین و قدرت دارای یک ساختار واحد اند. بدون تغییر در ساختار دین و برچیدن بساط روحانیت که خود را متولی دین میدانند، این غریق هرگز زنده به ساحل نرسد. 

فیروز نجومی

Firoz Nodjomi

fmonjem@gemail.com
https://firoznodjomi.blogspot.com
rowshanai.org

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر