دکتر فیروز نجومی
گوش کن ای فقيه. مصلحت اينست. امروز بفردا مينداز. با احترام و صلح و صفا از اريکه قدرت فرود آی که اين مسند را جايگاه شيطان است. کمتر کسی را ميتوان يافت که باين اريکه تکيه زند و باعمال شنيع، ضد انسان و وجدان و اخلاق دست نزند. بی رحم و مروت نشود.
دروغگوئی و رياکاری و دو روئی نکند. ظلم و ستم روا ندارد. مرتکب جرم و جنايت نشود. حرص نزند و طماعی نکند. از دريافت واقعيت رويگردان نباشد و روياهای خود را جايگزين آن نکند. حرف حقيقت گوشهايش را آزار ندهد و از فکر رو در روئی با آن دچار کابوس نشود
ی فقيه تو نيز نه تنها از اين قانون مستثنی نيستی، بلکه بيش از هر حاکم ديگری، قدرت پاک مست و مدهوشت ساخته است. بهوش نيستی که چه کنی و بسوی چه ناکجا آبادی روانی.
حال خوب گوش فرا ده ای فقيه. محمد رضا شاه را بخاطر داری؟ شاهان پيش از او هم بدون ترديد ميتوانيد بياد آوريد. هيچيک از آن حاکمان بنام دين و مذهب حکم نراندند. حکومت در اصل سياسی بود. باين دليل تنها گور خود ميکندند. اما تو ای فقيه هم گور خود کنی هم گور دين و مذهب. آن حاکمان با اعمال خود زمينه ساز يک انقلاب سياسی شدند ولی شما زمينه ساز يک انقلاب احتماعی هستيد و خود از اين موصوع بی اطلاعيد. تنها اريکه قدرت نيست که در معرض خطر سرنگونی است بلکه منبر خطابه و موعظه است و دستگاه فقاهت و حق و حقوق ولايت در معرض واژگونی. در انقلابی که شما فراهم خواهيد آورد هر آنچه نهان ست لخت وعريان گردد. حرام و حلال، حجاب و حجامت، امر بمعروف و نهی از منکر همه بر چوبه دار آويخته شوند. بساط فقاهتی از هم فرو پاشد و پايه های دين و مذهب اگر متلاشی نشوند بدون ترديد سست و متزلزل گردند. اگر جامعه به بیدينی نگرايد، با چشمانی مظنون و مشکوک بدين و و مذهب نگرد. مگر نه اينکه شما نماينده دين و امام و الله ايد و بنام آنها حکم ميرانيد، بنابراين تنها نام خود نيست که با زشتی و پليدی يکی سازيد بلکه نام دين و خدا و پيغمبر است که برسوائی کشانيد.
اين دشمنان اسلام نيستند که اسلام را تهی از معنا و مفهوم انسانی کنند. چه نيازيست. چنين هرگز کسی بهتر از فقهای حاکم نکنند. اسلام را چنان ذليل و خوار ساخته ايد که نيش انسانی ناچيز در پی عظيم و پهناورش لرزه افکند. اين چه بنائيست فولادين و ابدی که بسخن ناخوشی احساس فروريزی در بنيانش نشيند. بسيارند آنان که اسلام را سبب فقر و عقب ماندگی و همسان تحجر, سکون , انحماد فکر, استبداد و خشونت پندارند. دشمن رشد و تکامل و پيشرفت دانند. ادعائی که بسادگی نتوان بر آن مهر مهمل و باطل زد. چرا که شاهد زنده حکومت فقاهت است. آيا ميتوان بدست آوردهای فقاهت نکريست وچيزی جز پسروی ديد؟ عمامه خويش بالا زنيد و قضاوت کنيد. آيا بجز ستم و سرکوب، جنگ و خونريزی و تخريب و ويرانی نهال ديگری هم نشانده ايد؟ آيا بجز قساوت و درنده خوئی و خشونت, بذر ديگری هم کاشته ايد؟ به تيغ و تازيانه مردم خاموش و تسليم ساخته و خاطر آسوده داشته که چرخ گردون پيوسته بر وقق مراد گردد. ذهی خيال باطل؟
گوش کن ای فقيه، عليرغم زيرکی و ذکاوت ذاتی ات، اين مردم را هنوز بجا نياورده ايد. مردم ايران از آن گونه اند که در لحظه تسليم جان بحان آفرين، ناگهان بپا خيزند. برگرده بار سنگين بسيار حمل کنند و نفسی باعتراض نکشند. باسارت تن دهند و تسليم و فرمانبردار شوند. به کم راضی و باميد نجات بانتظار نشينند. دست بسوی تقدير برند. سوزند و سازند، و روزگار بآه و ناله سپری کنند، گوئی نفس آخر را امروز و فرداست که برآرند. در اين لحظه است که کار ساز شوند. بپا خيزند و بساط ظلم و ستم از بيخ و بن برکنند. تاکنون دو بار بپا خاسته اند، چه موجبی ست که باور کنيم برای بار سوم تکرار نشود. حرکت و جنب و جوش ناگهانی نکنند . بآينده ننگريسته و نيانديشند. اگرچه بيشتر درپی نظم و امنيتند تا جانسوز قانون و حق و حقوق انسانی و آزادی. اگر چه علم استقلال و آزادی بدوش کشند, اما بقدرت تسليم و ستايشگر آن شوند. چرا که از تاريخ نياموزند. چه جای تعجب است. چگونه بياموزند تاريخی که در دست قدرت پيوسته سرکوب و تحريف شده است. بر آن باور بودند که تيره و تارتر از زمان شاه را هرگز زمانی نخواهد بود. بهمين دليل ممکن است که بآب و آتش زنند بآن تصور که ظلمت کنونی مطلق است و ماورا آن ظلمتی نيست. تکرار اين اشتباه است که آينده اين ملت را بخطر اندازد.
گوش کن ای فقيه. مصلحت اينست. از جايگاه شيطان پيش از آنکه دير شود, فرود آی. مردم ايران بزرگند و ببخشايند اگر عذر گناه بفريب شيطان بخواهيد. خود را از صحنه سياست بيرون بکشيد. بمسند و منزلت روحانيت بازگرديد. مردم را به محبت و مهربانی با يکديگر و راستی و درستکاری فراخوانيد. از امر و نهی دست بشوئيد، بدعوت بپردازيد و از سر راه پيشرفت و ترقی کنار رويد. روحانی و نورانی شويد فریب و رياکاری بس کنيد. بيش از اين بجرم و جنايت دست خود آلوده و مهمتر از همه اسلام را بيش از اين بد نام نکنيد. از جايگاه شيطان فرود آی. گوش کن ای فقيه. اينست مصلحت نهایی.
اظهارات تکان دهنده ناصر کوثری کارمند سابق بهشت زهرا
فیروز نجومی
Fioz Nodjomi
fmonjem@gmail.com
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر