عبدالحمید وحیدی
چندی پیش شماری از ایرانیان خاصه هواداران سینه چاک رضا پهلوی در مورد برخی از اظهار نظرها و موضعگیریهای رضا پهلوی در ارتباط با نام « خلیج فارس » و اینکه در صورت دستیابی به قدرت ، آماده است تا پرونده مربوط به جزایر سه گانه را گشوده و در باره آنها به گفتگو بنشیند ، آنچنان بر آشفته و خشمگین شدند تا جائیکه اعلام کردند که افرادی که دست به چنین اعمالی می زنند باید در دادگاه نظامی محاکمه شوند .
من موضعگیری رضا پهلوی را به مراتب زشتتر از اقدام مسعود رجوی که در هنگا میکه ایران در جنگ با عراق بود، در کنار نیروهای عراقی قرار گرفت ، زیرا مسعود رجوی در انزمان یک جوان خام و مملو از شور انقلابی بود. آنچه که بعد ها در پایگاه اشرف نسبت به هوادران صورت گرفت ناشی از همان تصمیم خودسرانه او بود. بهمین دلیل من تمام خظاهای هوادران سازمان مجاهدین خلق مستقیمآ بر دوش او می گذارم . هوادارانی که بیش از هرکس دیگری ، بزرگترین تاوانها را پرداخت کردند که حتی بخشی از آنها هنوز در « منجلاب » عراق گرفتار هستند.
اما ، آیا این امر در مورد رضا پهلوی می توان صادق باشد ؟ آیا ایشان به همان خامی آن زمان مسعود رجوی می باشد ؟ آیا دستیابی به قدرت برای ایشان آنچنان دارای اهمیت است که پیشاپیش واگذاری بخشی از خاک وطن را به بیگانگان وعده می دهد ؟ در اینجا چه تفاوتی میان ایشان و وطن فروشان خاکم بر سرزمین ما که مهمترین پایگاه نظامی را در اختیار بیگانه می گذارند ، وجود دارد ؟
برای مردم این پرسش پیش می آید که امروز در جامعه ایران به چه کسی می توان اعتماد کرد ؟
به نوبه خود از هموطنانی که اینچنین بدون کوچکترین ملاحظه ای رضا پهلوی را مورد انتقاد و سرزنش قرار دادند، سپاسگزارم و اقدام آنها را تمجید می کنم.
تصور می کنم که آنچه امروز عامه مردم باید از عمل ناشایسته رضا پهلوی دانش بیاموزند، اینست که هرگز نباید به کسی نه صد در ضد اعتماد و نه صد در صد بی اعتماد شوند، بلکه باید اعمال فرد را مورد به مورد ارزیابی و در برابر آنها به قضاوت بنشینند وبه خرد جمعی رجوع نمایند، کاری که هموطنان ما در مورد رضا پهلوی انجام دادند.
برای نمونه شخصآ یکی از مخالفان سرسخت سازمان مجاهدین تحت رهبری مسعود رجوی بوده و به دفعات در این رابطه مظالب نوشته بودم ، مخالفت من به حدی بود که اظهار می داشتم ، میان نظام و مجاهدین ، نظام را ترجیح می دهم ، در حالیکه امروز بخصوص از زمانیکه دیگر سایه زیانبار مسعود رجوی را بر سر این سازمان نمی بینم ، اعلام می کنم که از یک فرد « مخالف » به یک « منتقد سرسخت» تغییر موضع داده ام .. ناکید می کنم که به عنوان یک منتقد سرسخت در برابر آنها هستم . همان نوع موضعی که افرادی نظیر دکتر « کریم قصیم » و « محمد رضا روحانی » به رغم جدایی از شورای ملی مقاومت ، خود را مخالف سازمان و شورا نمی دانند ، بلکه آنها همان انتقاداتی را که در درون انجام می دادند را علنی کرده اند. آقای قصیم می گوید موضع من نسبت به سازمان وشورا همانند اصلاح طلبان است نسبت به نظام ولایت فقیه . تصور می کنم دریایی از معانی درون این انتقاد نهفته است که اگر سازمان و شورا به آن توجه نکنند، قادر نخواهند بود ، گام های سازنده بر دارند و در آینده نه تنها نمی توانند نیرو جذب کنند ، بلکه شاهد ریزش نیروها ، خاصه آنها که ارزشمند هستند ، خواهد بود، و از این رهگذر خودشان زیان خواهند دید.امروز زندگی هواداران در کشورهای غربی دیگر ارتباطی با کمپ اشرف و عراق ندارد . از زمان اعلان خبر فوت مسعود رجوی توسط آقای ترکی فیصل حدود دو ماه است که می گذرد ، باید قدری صبر کرد تا معلوم شود که آیا تغییراتی در سطوح تصمیم گیری سازمان و شورا صورت می گیرد..
امروز آقای نوری زاده بر اثر فقدان موارد انتقادی آنچنانکه نسبت به گذشته سازمان داشت ، ناگزیر است به « لباسهای رنگارنگ » و « نحوه آرایش » مریم رجوی بپردازد. همین موضوع که سازمان تلاش می کند تا برای مخالفین خود خوراک مجانی نپذ د ، یک گام موفقیت آمیز بشمار می رود..
آیا آقای نوری زاده که همگان می دانند که « خلیح » همیشه « فارس » ورد کلامش است ، می پذیرد در کنار هموظنانی قرار بگیرد که امروز نسبت به رضا پهلوی سخت خشمگین شده اند ؟ اگر چنین مواضعی از سوی مریم رجوی صورت می گرفت، واکنش آقای نوری زاده چگونه می بود ؟ آیا این رفتار همان مصداق « نان را به نرخ روز خوردن » نیست ؟ در نتیجه ، آیا می توان ، انتقادات ایشان را بسبت به دیگران و موضوعات صادقانه دانست ؟ در اینجا قضاوت را به خود شما می سپارم .
انتقادات آقای کریم قصیم به سازمان و شورا
حقوق بشر گرایی خانم مریم رجوی
حکایت آقای نوری زاده از لباسهای رنگارنگ مریم رجوی و گریز به « منجلاب پایگاه اشرف »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر