۱۳۹۵ شهریور ۱۴, یکشنبه

چرا هر روز بیشتربه فساد فرود می رویم ؟


صادق زیبا کلام خطاب به روحانی

صادق زیباکلام در نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی درباره مفاسد اقتصادی نوشت: «شاید اگر جنابعالی این پرسش را مطرح نمایید سرانجام موفق به این کشف بزرگ شویم که ریشه فساد نه در آب ایران است نه در خاک آن؛ نه ما ایرانی‌ها بیشتر از دیگران تمایل به فساد داریم و نه مشکل در توطئه‌های دشمنان نظام است و نه در نبود قوانین و مقررات. مشکل در نظام اقتصادی بیمار، ناکارآمد و فاسد دولتی حاکم بر کشورمان است. ظرف ۲۵۰ سالی که از انقلاب صنعتی و شکل گرفتن اقتصاد آزاد می‌گذرد تا به امروز حتی محض نمونه یک اقصاد دولتی موفق نتوانسته ظاهر شود.»


به گزارش «سحام»، متن این نامه که وب‌سایت فرارو آن را منتشر کرده را در ادامه می‌خوانید.

بسمه تعالی
سرور مکرم جناب آقای دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران (شیدالله ارکانه)
با سلام و تحیات،

در آخرین سخنرانی‌تان برای چندمین بار به گونه‌ای بسیار قاطع سخن از ضرورت مبارزه با فساد به میان آوردید. با این تفاوت که برای نخستین بار ضرورت ریشه‌یابی فساد را مطرح فرمودید. و این‌که بدون پرداختن به اسباب و علل عمیق‌تر به وجود آمدن فساد، نمی‌توان با صرف گرفتن، زدن و بستن امید چندانی به پیشرفت در از بین بردن آن داشت.

هنوز سخنان‌تان در فضا بود که موضوع فساد در «صندوق فرهنگیان» مطرح شد؛ و هنوز کم‌وکیف پرونده این مورد جدید فساد روشن نشده بود که باز خبر فساد دیگری آمد. این‌بار پای شهرداری و برخی از اعضاء شورای شهر به میان آمده بود.


البته در این فقره چون پای «خودی‌ها» در میان است سروصدایی که برای «فیش‌های حقوقی» به راه افتاد اتفاق نخواهد افتاد و بر عکس سعی خواهد شد تا موضوع جمع و جور شود. من فرضم بر آن است که جنابعالی در خصوص معضل عظیم فساد صادق هستید و واقعا آن‌گونه که فرمودید به دنبال اسباب و علل به وجود آمدن و ریشه‌یابی آن هستید.

تصور می‌کنم جنابعالی هم با بنده هم رای باشید که حجم مفاسد اقتصادی آن‌قدر در جامعه‌مان زیاد شده که کمتر هفته‌ای می‌گذرد که در آن خبر یک فساد اقتصادی جدید بیرون نیامده باشد. جوامع پیشرفته که جای خود را دارند، آیا در هیچ جامعه هم‌ردیف خودمان هم آمار مفاسد اقتصادی حتی نزدیک به آمار مفاسد اقتصادی در ایران می شود؟

جنابعالی بالاترین خدمتی که در مبارزه با فساد می‌توانید بنمایید آن است که از جایگاه رئیس‌جمهور کشور این پرسش ابتدایی و ساده را مطرح فرمایید که «ما را چه می‌شود که این‌قدر مفاسد اقتصادی در جامعه‌مان عمومیت پیداکرده است؟» آیا در ساختار ژنتیکی ما ایرانیان کمبودی وجود دارد که این همه تمایل به مفاسد اقتصادی در میان‌مان رواج دارد؟ یا به قول عباس میرزا به موسیو ژوبرفرانسوی در ۲۰۰ سال پیش: «درآبی که می‌نوشیم، در خاک‌مان و یا در آفتابی که بر سرما می‌تابد عناصری وجود دارند» که ما ایرانیان را این همه متمایل به مفاسد اقتصادی می‌نمایند؟ آیا در کشورهای دیگر هم این همه دستگاه، سازمان، نهادهای مراغبتی، حفاظتی، حراستی، بازرسی، نظارتی، تعزیراتی، اطلاعاتی، امنیتی و…. که در نظام ما برای کنترل و مراغبت تشکیل شده، وجود دارند؟ آیا در جوامع دیگر هم این همه دقت، وسواس، بررسی، موشکافی و رسیدگی‌های عقیدتی، سیاسی، اخلاقی، اطلاعاتی و امنیتی که ما در جریان انتصاب، انتخاب، استخدام و گزینش مدیران‌مان به کار می‌بریم، اساسا وجود دارند و اعمال می‌شوند؟

می‌دانیم که پاسخ به همه این پرسش‌ها منفی است. در جوامع دیگر نه این همه دستگاه‌های عریض و طویل مراغبتی، نظارتی و «مچ‌گیری» وجود دارند، و نه این‌همه بررسی، دقت و مته به خشخاش گذاردن به هنگام استخدام و یا عزل و نصب‌های مدیران و مسئولین‌شان صورت می‌گیرد؛ مع ذالک نه این همه فساد در جوامع‌شان وجود دارد، و نه مدیران و مسئولین‌شان این همه مثل ما خطاکار و «کج‌دست» از آب در می‌آیند.


جناب دکتر روحانی بزرگوار،

بزرگترین گامی که در جهت مبارزه با فساد و به قول خودتان «ریشه‌یابی» آن می‌توانید بردارید، طرح همین پرسش ساده است که «ما را چه می‌شود که این همه فساد در جامعه‌مان به وجود آمده؟» طرح این سئوال باعث می‌شود که به جای رفتن به دنبال آدرس‌های بیهوده‌ای که یک عمر است در مبارزه با فساد به دنبال آنها رفته‌ایم هم‌چون «ضرورت یک عزم و اراده ملی (به منظور مبارزه با فساد)»؛ «همکاری و هماهنگی میان سه قوه»، «برخورد قاطع و انقلابی با مفسدین (تا دیگران درس عبرت بگیرند)»، «وضع قوانین و اجرای مقررات سخت‌گیرانه‌تر» و سایر راه حل‌های بی حاصل، برای یکبار هم که شده از خودمان بپرسیم که چرا در جوامع دیگر که نه این همه دستگاه‌های بگیر و ببند دارند، نه این همه اصرار می‌ورزند که مدیران و مسئولین‌شان متدین و طرفدار نظام‌های‌شان باشند، نه جرمی به نام «مفسد فی الارض» دارند، و نه کسی را به این اتهام تا کنون اعدام کرده‌اند، یک دهم و شاید یک صدم ما مفاسد اقتصادی ندارند؟


شاید اگر جنابعالی این پرسش را مطرح نمایید سرانجام موفق به این کشف بزرگ شویم که ریشه فساد نه در آب ایران است نه در خاک آن؛ نه ما ایرانی‌ها بیشتر از دیگران تمایل به فساد داریم و نه مشکل در توطئه‌های دشمنان نظام است و نه در نبود قوانین و مقررات. مشکل در نظام اقتصادی بیمار، ناکارآمد و فاسد دولتی حاکم بر کشورمان است. ظرف ۲۵۰ سالی که از انقلاب صنعتی و شکل گرفتن اقتصاد آزاد می‌گذرد تا به امروز حتی محض نمونه یک اقصاد دولتی موفق نتوانسته ظاهر شود.


اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی حاکم بر ایران هم نخواهد توانست استثنایی بر این قاعده تاریخی شود. تنها محصول موفق اقتصاد دولتی ایران فساد و فساد و بازه فساد بیشتر بوده است.


بیست و هفت سال پیش جناب هاشمی رفسنجانی که قدرت و اقتدارشان بسی بیش از جنابعالی می‌بود به علاوه مخالفین‌شان هم به همان نسبت از مخالفین امروزی شما کم عده وعده‌تر می‌بودند، با یک عزم و اراده راسخی به سودای تخریب اقتصاد درمانده دولتی کشور (که آن‌روز یک صدم فساد امروزی هنوز در آن ظاهر نشده بود) وارد پاستور شدند.

اما هنوز به نیمه راه ریاست جمهوری‌شان نرسیده بودند که مجبور شدند سودای اقتصاد آزاد ادام اسمیت را از سر به در کنند و به همان «سازندگی» بسنده نمایند. هنوز بعد از گذشت سه دهه ایشان متهم هستند که «نسخه بانک جهانی را می‌خواسته‌اند در کشور اجرا نمایند و الگوی توسعه‌شان این بوده که ایران را تبدیل به «ژاپن اسلامی» نمایند». واقعا هم باورنکردنی نیست که کسی خواسته باشد چنین ضربه و لطمه‌ای به کشورش وارد کرده باشد و آن‌را تبدیل به ژاپن نماید. احتمال موفقیت جنابعالی در دست به گریبان شدن با ریشه‌های عمیق‌تر مفاسد اقتصادی و جایگزین نمودن اقتصاد فاسد دولتی ایران با اقتصاد آزاد ادام اسمیت یقینا و به طریق اولی از آقای هاشمی رفسنجانی هم به مراتب کمتر می باشد.


می‌ماند این پرسش که پس چرا می‌نویسم و امیدم به چیست؟ می‌نویسم چون امیدم به حضرت باری‌تعالی است. می‌نویسم تا جنابعالی را وادار نمایم تا مرتبه بعدی که در تلویزیون ظاهر شدید، به این پرسش مجبور شوید پاسخ دهید که چرا روز به روز ما داریم بیشتر و بیشتر در فساد فرو می‌رویم؟ می‌نویسم تا شاید فردا روزی فرزندان‌مان توانستند گامی را که نسل ما نتوانست بردارد، و نتوانستیم این بنای اقتصاد فاسد و ناکارآمد دولتی را از جای برکنیم و بر روی ویرانه‌های آن بنای اقتصاد مدرن و موفق ادام اسمیت را بنا نهیم تحقق ببخشند. می‌نویسم تا نسل‌های بعدی بدانند که اجدادشان آن‌قدر ایدئولوژیک زده بودند که اقتصاد آزاد و ژاپن شدن را ننگ و عار می‌پنداشتند.

ایام به کام باد
صادق زیباکلام
سیزدهم شهریورماه یکهزار و سیصد و نود و پنج

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر