نجات اله ابراهیمیان
سخنگوی شورای نگهبان میگوید: «برجام یک راه حل عملی بوده که ما به معضلی برخوردیم و نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری آیتالله خامنهای راهحلی زیر نظر ایشان انتخاب کرد. وی افزوده که برجام یک فتحالفتوح نیست و ما همانطور که ۵۹۸ یا تصمیمات سخت دیگر را به دلیل شرایطمان قبول کردیم، باید با مسئله برجام هم همین برخورد را کنیم.»
نجاتالله ابراهیمیان درباره احمد جنتی دبیر شورای نگهبان نیز میگوید: من نمک نشناس نیستم. به رغم اختلاف سلیقههایی که با هم داریم ممکن است که بگویم ایشان یک قاضی حرفهای نیست چون کارش این نبوده است. ممکن است شیوه رسیدگی من به پروندهها با نگاه ایشان فرق کند چون ایشان تربیت ویژهای دارد. اما باید در مورد همدیگر انصاف را رعایت کنیم.
به گزارش «سحام»، مهمترین گزارههای گفتوگوی نجاتالله ابراهیمیان با مثلث آنلاین در پی میآید:
– من فقط یک سخنگو نیستم و در تصمیمسازیهایی که باید گزارش شود، شرکت دارم. ممکن است سخنگو در وزارتخارجه در تصمیمهایی که هیات و شخصیتهای سیاسی میگیرند مداخله نداشته باشد. به او میگویند که این تصمیم اتخاذ شده و شما خبرش را اعلام کن. منتها من در ساختوساز شکلگیری تصمیمات آنها شرکت دارم و سعی میکنم گزارش زندهای از شوراینگهبان بدهم. بهاضافه برای اینکه شوراینگهبان در معرض تهمت و برخی انتقادات غیر منصفانه قرار نگیرد به نظر میرسید باید مکانیزم کار و ریزهکاریهای مربوط به کارمان را بهخصوص در امر انتخابات بشکافیم تا مردم بدانند که ما با مباحث نظری و تئوریک مهمی درگیر هستیم. اینطور نیست که یک لیست به ما دهند و ما چند تا را خط بزنیم و چند تا را هم تایید کنیم!
– (در پاسخ به اینکه به کدام جناح سیاسی تمایل دارید)؛ من به آدمهای ریشهداری که به اصول حاکم بر نظام معتقد هستند، علاقه دارم و خودم سعی میکنم جزو آنها باشم. به تقلید از ادبیات وارداتی سیاسی حساس هستم، بنابراین در حد توان و سوادم تلاش دارم که به سمت دوستانی بروم و انتخابهای شخصی سیاسیام به سمت آنهایی باشد که خواهان یک نوع استقلال فرهنگی و تمدنسازی برای نظام جمهوری اسلامی ایران هستند؛ البته براساس دادههای بومی و اعتقادات مذهبیمان.
– وقتی قطعنامه ۵۹۸ تصویب شد ما همراه دوستان و بچههای بسیج گریه کردیم! ناراحت بودیم. ما میخواستیم که شعار امام که «جنگ جنگ تا پیروزی» است در عمل هم به منصه ظهور برسد، ثابت شود و از کربلا به سمت قدس برویم. ولی شرایط و اوضاع و احوال گاهی اوقات آنطور که ما میخواهیم پیش نمیرود و ما مجبوریم برای رسیدن به اهدافمان صبوری پیشه کنیم. در مورد مساله برجام هم، من با تقدس برجام و برجسته کردن بیجهت آن و سعی در استفادههای تبلیغاتی از آن، کاملا مخالفم. برجام آنطور که برخی از دوستان میگویند یک فتحالفتوح نبوده و نیست. یک راهحل عملی بوده که ما به معضلی برخوردیم و نظام جمهوری اسلامی ایران به رهبری آیتالله خامنهای، راهحلی زیر نظر ایشان انتخاب کرد که این راهحل یک گزینش برای نظام بود. ما همانطور که ۵۹۸ یا تصمیمات سخت دیگر را به دلیل شرایطمان قبول کردیم، باید با همین مساله برخورد کنیم. برجام راهحلی بوده که ما برای رسیدن به اهدافمان انتخاب کردیم.
– در جلسات مشورتی خدمت برخی عزیزان مجلس عرض کردم که وقتشان را با تمرکز بر بحث معاهدات تلف میکنند، بحث در مورد اینکه برجام یک قرارداد بینالمللی است یا خیر و از این راه مجلس بخواهد با وادار کردن دولت به تقدیم لایحه وارد شود، فقط اتلاف وقت است. به نظرم میرسید برجام یک معاهده بینالمللی نباشد. مثال میزنم؛ یکجور شرط ابتدایی یا قرارداد نامزدی است که طرفین میتوانند به هم بزنند. این را صریحا بهعنوان نظر کارشناسی اعلام کردم. بنابراین به جای اینکه وقتها تلف شود به سمت اینکه دولت باید یک لایحه بیاورد که این معاهده بینالمللی تایید شود به نظرم میرسید که نمایندگان مجلس باید روی یک قانون اجازه اجرای این توافقات متمرکز میشدند که آن قانون سعی میکرد بهطور دقیق مفاهیم پیچدار و کشدار مربوط به برجام را به نفع خودمان معنا کند و بر همین اساس در سندی اجازه اجرای آن را به دولت بدهد. پس ما نمیتوانیم بگوییم یکروزه تصویب شد. مجلس مدتها درگیر این مساله بود.
– آنچه در شوراینگهبان برای بررسی آمد، خودِ برجام نبود؛ این خیلی مهم است. برجام متضمن مجموعهای از قولوقرارها بود که خیلی از آنها جنبه فنی داشت و اگر قرار بود خودِ قولوقرارها را کسی بررسی کند، به فرمایش شما یا به تعبیری که ممکن است نزد شما شکل گرفته باشد، هفتهها و شاید ماهها طول میکشید. منتها به نظرم میرسد نزد ما برجام مثل یک توافقی بوده که این توافق در حیطه اجرا قرار داشته است. یعنی اگر مثلا ایران و عراق راجع به یک کارخانه سیمان توافقاتی نه بهصورت قرارداد بلکه قول و قرارهایی بگذارند و بگویند یک کارخانه سیمان درست کنید ولی دیگر از چین سیمان وارد نکنید، این قول و قرار چون جنبه معاهده ندارد دیگر نیاز به تصویب مجلس ندارد و یک قول و قرار اجرایی است.
– (در پاسخ به رایزنی اصلاحطلبان با شورای نگهبان پیش از انتخابات): قبل از انتخابات و در جریان آن، رفتوآمدها و مذاکرات با برخی از آقایان فقها و با دبیر شوراینگهبان یا اعضا در جریان بود. با شناختی که از ایشان (جنتی) و شورای نگهبان دارم، اساسا موضوعاتی که مطرح شده بود به هیچ وجه شبیه یک مصالحه و کوتاه آمدن نبود. من با شناختی که از خودم و اعضای شورای نگهبان دارم به شما تضمین میدهم مذاکراتی که شائبه یک مصالحه را در ذهن متبادر میکند، به هیچوجه حقیقت ندارد. کسانی آمدند، حرفها و نظراتشان را منتقل کردند ولی نه قولی گرفتند و نه آنچه از شوراینگهبان خارج شد، متکی بر این مذاکرات بوده است. شورای نگهبان خوب یا بد هر تصمیمی که گرفته اصلا به این مذاکرات و مصالحههای ادعایی مربوط به جناحها ارتباط نداشته است. اگر جایی از کارمان اشکال داشته، خودمان کردیم، خوب هم بوده، خودمان کردیم.
– ما مکلف به اجرای قانون هستیم و در اجرای قانون مسامحه نمیتوان کرد. ممکن است در اجرای قانون مثل هر داوری مرتکب لغزشهای ناخواستهای شویم اما موظفیم قانون را اجرا کنیم. اگر هر یک از ما به این نتیجه رسید یک کسی التزام عملی ندارد، مثل یک قاضی که بخواهد داوری کند، این نوع مذاکرات و توصیهها را باید به دیوار چسباند. اینها هیچ ارزشی ندارد. ممکن است راجع به کسی به من یا عضو دیگر اطلاعاتی داده باشند، که ما این فرد را میشناسیم و آدم معتقد و ملتزمی است. در این حد ممکن است برای شناسایی افراد از برخی توصیههای موثقین بهره ببریم، اما اسم این را مذاکره و مصالحه و رایزنی نمیتوان گذاشت که بعد هم بگوییم لیستهایی که بهعنوان رد یا قبول درآمده، نتیجه مذاکرات بوده است.
– من چون تهران زندگی کردم و بزرگ شدهام، ممکن است سیاسیون تهران را بشناسم و در مواجهه با اسامی در پروندهها بگویم کدام یک چپ یا راست است اما وقتی به نسل دوم سیاسیون میرسیم واقعا من از خیلی تعلقات خبر نداشتم. یعنی ممکن است صلاحیت خیلیها را رد یا تایید کرده باشم و اساسا از جناحبندی سیاسیشان اطلاع دقیقی نداشته باشم. هنوز هم ما چنین آماری تهیه نکردیم. به نظرم کار شوراینگهبان نیست چون نباید این نگاه را داشته باشد. بنابراین دوستان ما هم اینجوری مطالعه آماری نمیکنند. به نظرم گروههای سیاسی خودشان باید این کار را بکنند.
– وقتی ۱۲ هزار نفر ثبتنام کردند، ۶ هزار نفر به تصمیمات اعتراض کردند. شیوه رسیدگی در هیاتهای اجرایی با آن شیوهای که هیاتهای نظارت و شوراینگهبان با آن مواجه بود، از نظر مبانی قانونی نباید فرقی کند و نمیکند. اما شاید ما در عمل متفاوت باشیم. برای مثال من میگویم در آن وقت کم وقتی تعداد زیادی در هیاتهای اجرایی رد شدند، قطعا فرصت اینکه در محل تحقیقات کنند، نداشتند. ممکن است بگویید که هیاتهای اجرایی از معتمدین هستند اما در تهرانی که دو تا همسایه همدیگر را نمیشناسند، نمیتوان توقع داشت که معتمدینش همه را بشناسند. بنابراین شاید آنها به همان منابع چهارگانه اکتفا کردند. درحالی که قانون انتخابات به آنها این اجازه را داده بود که تحقیقات در محل را هم در مورد آدمهایی که خوب نمیشناسند، انجام دهند. من حدس میزنم و ارزیابیام این است که آنها چنین فرصتی نداشتند چون زمانی در اختیار نداشتند. در نتیجه بدون اینکه آنها را سرزنش کنیم که کوتاهی کردید، میگویم که رسیدگیشان یک رسیدگی ناقص بوده است.
– قانون ما ناقص است و وقت ما کم. علیالقاعده من و همکارانم کسی را عامدانه و با اطلاع از صلاحیت واقعی او، ردصلاحیت نکردیم. منتها وقتی قرار است به شش هزار پرونده رسیدگی کنید با یک قانونی که ابزار ناقصی در اختیارت قرار داده و وقت کم، خودبهخود لغزشهای انسانی طبق آمار علمی، بالا میرود. بین اینکه شوراینگهبان ۱۲ نفری هزار پرونده را بررسی کنند تا شش هزار پرونده را، خیلی متفاوت است. بنابر این اگر کسی بگوید قانون ناقص است، ممکن است مردم بگویند که شما نظام و مدیران ما هستید، درستش کنید. باید قانون انتخابات را هرچه زودتر درست کنیم اما مسئول این کار شوراینگهبان نیست. من حامی نظارت انتخاباتی شوراینگهبان هستم. شورا ابزار ناقصی در اختیار دارد، وقت کمی هم در اختیار دارد، احتمال اینکه در مورد برخی موارد نتوانسته باشیم به حقیقت برسیم، وجود دارد. قطعا قصد اینکه تعمدا به کسی صدمه بزنم یا با آبروی کسی بازی کنیم را نداشتیم.
– (در توضیح شیوه عملکرد برای بررسی صلاحیتها): چون تعداد زیاد و شش هزار نفر بود، بنابراین این تعداد را نمیتوان مستقیما در جلسه ۱۲ نفره بررسی کرد. اگر مثلا ۲۰ دقیقه به هر کدام اختصاص دهید، ۲۰ تا شش هزار تا چند ساعت میشود؟ گروههای دو نفره تشکیل دادیم که کار مقدماتی کارشناسی را انجام دهد. یعنی اگر لازم شد طرف را ببیند و اظهاراتش را بشنود و توسط بقیه اعضا تایید شود. یک فقیه و یک حقوقدان همراه شده بودند. برای مثال من با حاج آقای جنتی در یک گروه بودیم. یعنی بدون اینکه ۱۲ نفر این را تجویز کنند، آن تصمیمگیری دو نفره اعتبار ندارد. اگر کسی میخواست که در صحن ۱۲ نفره مسائل از ابتدا مطرح شود، این امکان وجود داشت. کما اینکه در مورد کسانی که نماینده بودند، چون یکبار قبلا صلاحیتشان احراز شده بود و دارای جایگاه اجتماعی بودند و ما میخواستیم یک نماینده را از مجلس بیرون و محروم کنیم، تا آنجا که بهخاطر دارم در مورد اینها تقریبا میتوان گفت همه در صحن ۱۲ نفره بهصورت تفصیلی مطرح شد.
– حدود ۴۰ نفر را (از جمله علی مطهری و مهرعلیزاده) در ابتدا و مستقیما (در صحن ۱۲ نفره) بردیم. شاید عدهای دیگری را هم به آنجا بردیم و مطرح کردیم که تعداد را به خاطر ندارم.
– گاهی کاندیداها را دعوت میکردیم و از آنها توضیح میخواستیم. قانون اجازه داده کاندیدایی که رد صلاحیت شده، در اولینجایی که رد صلاحیت شده، حاضر شود. حضوری توضیح داده و از خودش دفاع کند. این یک حق فردی است.
– (درباره تماس با سیدحسن خمینی): من دقیقا مطلع نیستم. من هم شنیدم به دفتر ایشان زنگ زدند ولی اینکه چه کسی و در چه شرایطی و به چه کسی زنگ زده جزئیاتش را خبر ندارم. صرفا شنیدم و قاطع نمیتوانم بگویم. در این شلوغیها شنیدم زنگی هم زدهاند اما اینکه چه کسی زنگ زده را مطلع نیستم. من این را قبلا در مصاحبه تلویزیونی هم گفتم که قرار نبوده از کسی با تلفن دعوت کنند.
– بیانیه شورای نگهبان نوعی دعوت به آزمون بوده است. بنابراین برای دعوت به آزمون چیز دیگری لازم نبوده، خیلیها هم که آمدند با همان بیانیه و پیامک آمدند. فقط برای اینکه محکمکاری کنند، پیامک فرستادند.
– عدهای حدود ۱۵۰ نفر آزمون ندادند که روند بررسی صلاحیتشان با اطلاعاتی بوده که خودِ آقایان فقها اطلاع داشتند؛ آقای مومن و بقیه آقایان. عقیده فقهای محترم، این بوده که آزمون اختیارات آنها را برای احراز اجتهاد در حد تجزی محدود نمیکند یعنی آنها میتوانند از طرق دیگر هم اگر به قطع یا اطمینان به درجه اجتهاد کسی رسیدند ترتیب اثر دهند که این کار را هم کردند. حالا اینکه جزئیات برای این ۱۵۰ نفر چطور بوده را مطلع نیستم.
– (در پاسخ به این سخنان هاشمی رفسنجانی «چه کسی به شما صلاحیت داده است؟»): معنای دقیق این الفاظ را باید از خود گوینده محترم پرسید. یک وقت روی مصادیق اختلاف داریم که چرا این را تایید کردید و دیگری را نکردید. در اختلاف مصادیق باید حواسمان باشد فقط راجع به مصداق دعوا کنیم، کار به اساس و بنیان نداشته باشیم. معلوم است که شوراینگهبان قدرتش را از کجا میگیرد! قانوناساسی که امضای امام هم پای آن هست و شوراینگهبانی که قدرتش را از قانون اساسی گرفته که رای اکثریت قریب به اتفاق این ملت هم پشتوانه آن قانون اساسی است. ضرورتش را هم کسی نمیتواند انکار کند. نظامی که مبتنی بر اسلام و آرای مردم است، نیاز به یک پاسدار دارد. مگر این جزو آرزوهای چند دههای و یک قرن اخیر ما نبوده که هیات طراز اول مجتهدین داشته باشیم که بر اسلامیت نظام ما کنترل و ارزیابی داشته باشند؟ خب ما به آرزویمان رسیدیم. آرزوهای خودمان را خراب نکنیم. ممکن است روی مصادیق دعوا داشته باشیم، ما هم ممکن است در شوراینگهبان یک روز که راجع به نماینده مجلس بحث میکنیم، یکی بگوید که من موافق هستم و چند نفر بگویند که من مخالفم! اما نباید الفاظ و عباراتی از ما صادر شود که اصل شوراینگهبان یا نظارت او را زیر سوال ببریم. شوراینگهبان نیاز به تقویت و پشتیبانی دارد.
– اگر من و همه جناحهای داخل نظام یک وقت شوراینگهبان، مجلس و دولت را مورد خطاب و پیشنهاد و انتقاد قرار میدهیم، مرادمان این باشد که این سنگر آنچنان محکم باشد که هرگز راه نفوذ این قبیل آدمها به نظام جمهوری اسلامی ایران وجود نداشته باشد و هیچ بهانهای هم دست کسی داده نشود. دوستان خودمان و آنها که طرفدار نظام هستند در این شیوه کار ما خدای ناکرده از قلم نیفتند. اگر هم میخواهیم در مصداقی به شوراینگهبان انتقاد کنیم، حواسمان باشد که به اصل این نهاد، صدمهای وارد نشود. تمامیت و کلیت شورای نگهبان و تصمیمات او باید محترم شمرده شود. شوراینگهبان ثمره تلاش و آوارگی و زندانی شدن دوران مبارزه خود آن بزرگان است پس نباید کاخی که خودمان درست کردیم، خراب کنیم. خیلی از بزرگواران زندان کشیدهاند، آوارگی و تبعید را تحمل کردهاند برای اینکه همین اتفاق بیفتد. حالا مواظب باشیم در درگیریهای سلیقهای و جناحی به اصل و تمامیتش صدمه وارد نشود.
– اصطلاح بد «لیست انگلیسی» به هیچ وجه از جانب اعضای متشخص شوراینگهبان صادر نشده است. ممکن است در ردههای دوم و سوم از جناحهای مختلف جوگیر شویم و همدیگر را متهم کنیم. میدانید که در دعواهای انتخاباتی جوگیر میشویم، یکی به لیست دیگری لیست انگلیسی میگوید یا تو اهل کوفه هستی یا نیستی! به نظرم اینها ناشی از جوگیریهای سیاسی است. مردم تهران مثل همه ایران به کمک قانون اساسی که میراث انقلاب اسلامی است و با حضور و تائید شوراینگهبان، انتخاب سیاسی و انتخاب خودشان را کردهاند و گردش گروهها و اقلیتها و اکثریتها الحمدلله در نظام جمهوری اسلامی ایران در جریان است. یک روز این جناح میرود و آن جناح میآید و روزی بالعکس.
– یک دوست عالم و دانشمندی دارم که از او کسب فیض میکنم و حرف خوبی میزد؛ میگفت شاید بد نباشد واعظی که انتخاب میکنیم برای مردم حرف بزند، آدم خوشقیافهای باشد نهتنها خوشکلام باشد، خوشقیافه و خوشمنظر هم باشد. اینها از حیث روانی در مخاطب ما اثر میگذارد. به نظرم ما شیوههایی که میخواهیم از ایدههایمان دفاع کنیم باید سنجیده و مبتنی بر شناخت مردم و دادههای علمی باشد. باید جوری از اصول و رهبری حمایت کنیم که چتر حمایت رهبری آنقدر گسترده باشد که همه ایرانیانی که وطندوست هستند زیر آن چتر قرار بگیرند. سعی کنیم ارزشها را مختص به خودمان نکنیم. اگر اصلاحطلبان همه اصولگرایان را کنار بزنند بعد از مدتی میل به قبیلهگرایی باعث میشود که خودشان را تقسیم کنند به اصلاحطلب حسابی و اصلاحطلب کمتر اصلاحطلب! و این دفعه یک دعوا راه بیندازند. این شیوه حذف که بخواهیم تقسیم کنیم و تقابل ایجاد کنیم، باعث میشود نیروهایمان هدر بروند. اصولگرایان هم ممکن است همینطور باشند. اگر روزی موفق شوند همه اصلاحطلبان را کنار بزنند، فوری این میل وجود دارد که به اصولگرای اصولگرا و اصولگرای نیمه اصولگرا تقسیم شوند که این باعث میشود بخش زیادی از سرمایههایمان را از دست بدهیم. به نظرم میرسد باید با همدیگر کار کردن و در کنار همدیگر کار کردن را یاد بگیریم.
– من آیتالله یزدی را دیدم، آدمهایی که وابستگی به دنیا ندارند، برای همه ما درس هستند. در آیتالله یزدی هیچ تفاوتی با قبل از این واقعه انتخابات و بعد از واقعه انتخابات ندیدم. زهد، تقوا و حصار درونی که در حکومت دینی بر وجود او در دولتمردان تاکید میکنیم، یک دکور نیست، یک اثر عملی دارد. یک آدمی مثل ایشان، مثل آقایان مومن و مدرسی اصلا برایشان فرقی نمیکند که در این مناصب قرار بگیرند یا نگیرند. اینها به این به عنوان یک تکلیف نگاه میکنند و اگر هم این تکلیف سنگین از آنها برداشته شود، چهبسا خوشحال هم بشوند. یعنی من شخصا متاسفم که خبرگان از یک شخصیت پرتلاشی که همراهی امام و نهضت امام را کردند مثل حاج آقای یزدی، محروم شده ولی باور و قبول بفرمایید که اینها هرجا باشند، منشا خیرند و برای خود اینها اصلا اهمیت ندارد.
– این دوره از مجلس یک ویژگی داشت و آن اینکه چهرههای جدید و شاید چهرههای صف دوم و سوم جناحهای سیاسی وارد شدند. از یک نظر خوب است که این گردش باید از نسلی به نسلی دیگر عادی شود و نباید همه بار را روی دوش پیرمردهایمان بگذاریم. از یک نظر هم من نگرانم چون در کشور ما تمرین کار حزبی و گروهی وجود ندارد، وقتی از عقبه ستاد انتخاباتی جدا میشوند دیگر کسی نیست اینها را پشتیبانی کند. وقتی کسی نیست اینها را پشتیبانی کند برخی جوگیر میشوند. مثلا گفتهاند یک نماینده منتخب در یک اظهارنظر سخیف یکی از مسلمات فقهی ما که حجاب بوده را از نظر حقوقی زیر سوال برده نه اینکه حکم را نقض کند بلکه گفته اختیاری باشد. ببینید! حجاب با حد شرب خمر، با حد زنا و غصب از نظر وجوب یکی است. اگر قرار است حکومت ما دینی باشد باید کمکم از احکام شرعی و حلالها و حرامها ببریم و به حقوق اضافه کنیم. معنی توسعه این نیست که الزامات حقوقی مبتنیبر آموزهها را از نظام حقوقی حذف کنیم. بههرحال جناحها باید کف آموزههای مربوط به نظام جمهوری اسلامی را به افراد انتقال دهند، بعد آنها را وارد زندگی سیاسی کنند. این قبیل خطاها مرا نگران میکند، البته آدمهای عاقل هم از دو جناح هستند و امیدم این است که آن آدمهای عاقل اجازه ندهند تجربه تلخ مجلس ششم تکرار شود.
– آقای روحانی شخصیت محترمی است، پرتلاش است و در زمان انقلاب میدانید که خطیب بزرگی بوده که لفظ امام خمینی را در آن سخنرانی زیبا به کار برده است. در زمان جنگ هم زحمت کشیدند و الان رئیسجمهور همه ما هستند. بنابراین ما باید قدر سرمایههایمان را بدانیم و بهدنبال مطلقگرایی نباشیم. خوبِ خوب وجود ندارد. گل بیخار کجاست؟ تمام تلاشم را برای موفقیت دولت مثل هر ایرانی وطن دوست خواهم کرد، هرچند بنده در انتخابات به کسی دیگر غیر از ایشان رای دادم. ما این امید را داریم که ارتباط ایشان با مجلس، شوراینگهبان و با نهادهای رسمی کشور قانونمندتر از دولت قبل باشد.
– آقای هاشمیرفسنجانی شخص مورد اعتماد رهبری است. کسی که رهبر به او حکم دادهاند و مسئولیتی برایش تعیین تکلیف کردهاند آنهم در یکی از بزرگترین ارکان عمده نهادهای نظام، ما باید احترامش را حفظ کنیم و من احترام ایشان را حفظ میکنم. این اظهارنظرها و انتقاداتی که من یا راستها یا چپها میکنند، این آزادی که الان داریم، نشان میدهد که ما سر یک سفرهای نشستهایم که این سفره را کسانی مثل آقایان جنتی، یزدی، هاشمی، مرحوم شهید بهشتی و خیلی از آنها که در جناحهای مختلف هستند برای نسل من فراهم کردند. ما ایرانیان و شیعهها، نمکنشناس نیستیم. به نظرم باید نمکشناسی کنیم و جایی که میخواهیم انتقاد کنیم انصاف را هم رعایت کنیم. بنده انتقاداتی نسبت به برخی از این بزرگواران دارم اما انتقاد داشتن به یک کسی یا رای ندادن به معنای این نیست که روی همدیگر شمشیر بکشیم.
– من امیدوارم ایشان (عارف) باتوجه به اینکه نظام را قبول دارد و مسئولیتهای سنگینی در نظام داشته، دلسوزیاش را برای نظام در مجلس به حد اعلاء برساند.
– انشاءالله آدمهای عاقل این مجلس را هم تبدیل به مجموعهای میکنند تا ما را برای مقابله با نظام سلطه آماده کنند. دولت و مجلس فرصت ایجاد تحول در اقتصاد، فرهنگ و مبارزه با رانت و فساد را دارند. اگر موفق عمل کنند فرصت خدمت بیشتر را مییابند والا خیر و آنوقت برای همه کشور بد است.
– برخی از بزرگواران در اعلام مواضع، گفتهاند که ما راه تقابل با دنیا را قبول نداریم. اینجا میخواهم این اصلاح شود که هرگز مردم ما در مقام تقابل با دنیا برنیامدند. مردم ما، مردم صلحطلب، متین و مهربانی هستند که شعارهای به حقی دادند که این شعارها با شعارهای نظام سلطه و خود نظام سلطه در تعارض است. حرفمان یک حرف خیلی قابل قبولی از نظر مردم جهان است و میگوییم همانطور که شما در کشورهایتان، در آمریکا، فرانسه یا آلمان میگویید هر شهروند حق انتخاب دارد، در جامعه جهانی هم هر کشور حق انتخاب دارد. کشور ما حق انتخابش انجام شده و ما میخواهیم یک نظام مبتنیبر دین و آرای مردم داشته باشیم. ما داریم تجربه میکنیم یک نظام مبتنی بر ارزشها را که در آن انتقاد هست، آزادی بیان هست، انتخاب هم هست. ما باید واژگان مربوط به خودمان را داشته باشیم. ما تقابل با دنیا را از قبل هم انتخاب نکرده بودیم. دنیای استکبار به جهت اینکه شعارها و خواستههای مشروع ما را که مورد قبول ملتهای جهان هم هست با نقشههای خودش در تعارض میبیند، برای ما هر روز زحمت درست میکند. تهاجم ما یک حمله فیزیکی نبوده و ما یک حرف منطقی مطرح کردیم، بنابراین ما از قبل هم در مقام تقابل نبودیم. البته این حرف خوبی است که لسان ما باید لسان جدال احسن باشد و از لسان ما نباید خشونت درآید. زبان ما باید، زبان علوی و سلوک ما منش اولاد علی(ع) باشد که زبان مبتنیبر دلیل، منطق و کرم است. این حرف خوبی است که در دیپلماسی جوری رفتار کنید که بتوانید کار دشمن را سخت کنید و نگذارید دشمن تودهها را علیه شما بسیج کند. اما اینکه بگوییم شیوه تقابلی با جهان داشتیم، هرگز نداشتهایم و نوعی اقرار مضر به دعاوی ماست.
– من نه اینوری هستم و نه آنوری. خودم یک ور هستم. من یک حقوقدان معتقد به نظام اسلامی و تابع ولایت فقیه هستم. پایبند به تمام اصول قانون اساسی منتها محتاطم، طرفدار دقت حقوقی هستم. عقیده دارم که شوراینگهبان یک سنگر محکم است. من خیلی توفیق حضور در جبهه را نداشتم ولی به تجربه حاصله از مدت کمی که بوده ام، معتقدم در یک سنگر که قرار میگیرید باید مواظب باشید سیبل دشمن نشوید. اگر یک نفر سرش را بالا کند و رفیقش به او تشر بزند که سرش را پایین بیاورد تا او را نزنند، این انتقاد یک انتقادی است برای تحکیم این سنگر. من به فکر تحکیم این سنگرم و به آن پایبندم. در عین حال عرض کردم من آدم نمکنشناسی نیستم. اگر ابراهیمیان فرصتی پیدا میکند که جایی انتقاد کند، گوشه و کنایهای بزند و به دوستان خودش بگوید که ما باید خودمان را مهیای یک نبرد طولانیمدت کنیم، این نبرد از نوع نبرد نرمافزاری است. نبرد قواعد حقوقی و کارآمدی نظام است و نباید ساختارهای حقوقی ما را به راحتی زیر سوال ببرند. اگر من میگویم که ما خودمان را مهیای این نبرد کنیم، نمکنشناس نیستم و میدانم این آزادی را مدیون چه کسانی هستم.
– من نمکنشناس نیستم، بهرغم اختلاف سلیقههایی که با هم (جنتی) داریم ممکن است بگویم ایشان یک قاضی حرفهای نیست چون کارش این نبوده، ممکن است شیوه رسیدگی من به پروندهها با نگاه ایشان فرق میکند چون ایشان تربیت ویژهای دارد. اما باید در مورد همدیگر انصاف را رعایت کنیم. ایشان نه از مال دنیا چیزی دارد و نه دلبستگی. نه در کارتِل و تراستی دخالت دارد و نه خویشان وی سعی کردند از منابع کشور استفاده کنند و جز به منافع نظام جمهوری اسلامی ایران فکر نمیکند. تصمیم او براساس باورهای اوست. یک وقت در آینده ممکن است من با هر عضو دیگری از شورا اختلافنظر داشته باشیم. اصلا طبیعت شورایی بودن همین است. من یک نظری دارم و میگویم اینطوری بهتر است و نیروی جوانتری هستم و میگویم باید تحول و تغییر شود. اقدامات و تصمیمات ایشان مبتنی بر یک تجربه طولانی مبتنیبر گذشت زمان و تداوم ایام است. در آینده هم ممکن است در جلسه شوراینگهبان خیلی جاها با ایشان مخالفت کنم. اما باید منصف باشیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر