سالهای پایانی دولت اول آقای روحانی به احتمال زیاد آبستن اتفاقات مهمی در کشور خواهد بود و ممکن است دولت تدبیر و امید با چالشهای جدی مخالفان خود مواجه شود. برای تحلیل و بررسی این مسائل با مهندس محسن صفایی فراهانی گفتوگو کردیم.
محسن صفایی فراهانی از معدود چهرههایی است که در چند حوزه مختلف سیاست، اقتصاد و ورزش فعالیت داشته و درعینحال کارنامه قابل قبولی از خود بهجای گذاشته است. اعم فعالیتهای وزارتخانهای او به دولت اصلاحات بازمیگردد؛ از قائم مقامی در وزارت صنایع گرفته تا مشاوره در وزارت نیرو مشمول همین دوران میشود.
وی همچنین سابقه عضویت در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران و فعالیت در جمعیت دفاع از حقوق آزادیبشر را دارد که از این حیث میتوان او را در زمره افراد برجسته اقتصادی کشور برشمرد. صفاییفراهانی در مجلس ششم نیز به نمایندگی از مردم تهران به مجلس راه پیدا کرد تا عضویت در کمیسیون برنامه و بودجه را نیز تجربه کند. البته تمام سوابق ایشان به موضوعات اقتصادی محدود نمیشود. صفاییفراهانی در بین سالهای ۷۶ تا ۸۲ ریاست فدراسیون فوتبال ایران و همچنین عضویت در کمیته اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا را در کارنامه ورزشی خود به ثبت رساند.
در ادامه متن گفتوگوی «آرمان» با محسن صفایی فراهانی را از نظر میگذرانید:
چرا آقای روحانی از ضرورت اجرایی شدن برجام سخن میگوید؟
مهمترین اقدام دولت آقای روحانی مساله توافق برجام بوده که بعد از ۱۲ سال مذاکره طولانی و تحریمهای کمرشکن نهایتا توسط یک تیم متخصص و مدبر به نتیجه رسید و پیامدهای مثبتی برای کشور داشته است. یکی از مهمترین این پیامدها، اتمام دوره ایران هراسی و بازشدن درهای سیاست خارجی و آغاز رفت و آمد هیاتهای بلند مرتبه کشورهای اروپایی غربی به ایران و سفر رئیس دولت به کشورهای ایتالیا و فرانسه بوده است. بدیهی است به صورت طبیعی دولت روحانی تلاش خواهد کرد از پیامدهای برجام که به سختی به دست آمده در جهت برطرف کردن مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور استفاده نماید. نتیجه انتخابات هفتم اسفند و پیروزی لیست اصلاحطلبان و حامیان دولت فضای سیاسی جدیدی را پیش روی دولت قرار داده که میتواند نسبت به اجرای سیاستهایش در آینده امیدوار باشد. مجلس نهم مشکلات زیادی را برای دولت ایجاد کرد و همچنین تلاش کرد موانع جدی پیش روی اجرایی شدن برجام قرار دهد.
با این توضیحات، مجلس دهم تلاش خواهد کرد در جهت برطرف کردن مشکلات کشور با دولت آقای روحانی در دوران پسابرجام همکاری بیشتری داشته باشد. در سالهای اخیر کسانی که در نابسامانیهای اقتصادی هشت ساله کشور سهم مهم و قابل توجهی داشتهاند با برقراری ثبات و آرامش کشور مشکل داشته و همواره در تلاش هستند تا منافع خود را در نابسامانی جستوجو کنند. بنده در ابتدای تشکیل دولت آقای روحانی هم این نکته را متذکر شدم که بحرانهای پیش روی دولت آقای روحانی از دولت اصلاحات بیشتر خواهد بود. آنها به صورت تمام وقت در حال بحرانسازی و ایجادفضای مه آلود هستند. در ۸سال دولت آقای احمدینژاد درآمد کشور به صورت انفجاری افزایش یافت و از سوی دیگر وضعیت مدیریت کشور بهشدت تضعیف و قانونگریزی در دولتهای نهم و دهم یک شعار جدی شد! در شرایط کنونی پیامدهای آن ضعف مدیریت و قانونگریزیها در قالب غارتهای بزرگ اقتصادی و همچنین رانتخواریها و اختلاسهای غیر قابل باور خودنمایی میکند.
کسانی که در فضای تحریمها از رانتهای «باد آورده» برخوردار بودند با اجرایی شدن برجام منافع خود را در خطر میبینند و به همین دلیل به هر حربهای متوسل میشوند که برجام را متوقف کنند. این عده گمان میکنند اگر در مسیر برجام بحران ایجاد کنند و اجازه ندهند دولت برنامههای خود را اجرا کند ممکن است دوباره از امکانات و رانتهای دوران تحریم برخوردار شوند. آقای روحانی تنها در گفتار خود از برجام سخن گفتند آن هم در جهت اینکه با همدلی و همزبانی برنامه اقتصاد مقاومتی را پیاده نمایند و هیچ برنامه مدونی ارائه نکردند. با این وجود مخالفان برجام بدون اینکه اصلا بدانند برنامه دولت چیست و چه اتفاقی قرار است در کشور رخ بدهد، ولی میدانستند با توفیقاتی که دولت روحانی در این مدت به دست آورده امکان گل آلود کردن فضا خیلی ساده نخواهد بود، شروع به مخالفت کردند. نکته قابل توجه این است که توافق برجام با موافقت مقامات بلندپایه نظام صورت گرفته و به شکلی نبوده که صرفا آقای روحانی و تیم حرفهای مذاکرهکننده، تصمیمگیرنده نهایی باشند.
آیا دولت آقای روحانی با خلا برنامهریزی در مرحله پسابرجام مواجه شده است؟
دولت روحانی با مشکل تخریب سازمانی روبهرو است، سازمان برنامه کلا تهی شده، وزارت نفت با تغییرات مکرر آسیب جدی دیده، همین طور وزارت اقتصاد، بانک مرکزی و سامان بانکی کشور و… . این تخریبهای سازمانی در حد فاجعه است، مطمئنا با انتخاب وزرای باسابقه اجرایی نمیتوان توقع داشت که آنها در کوتاهمدت بتوانند این تخریبهای سازمانی را مرتفع نمایند. سیستم مدیریت و کارشناسی کشور در دولتهای نهم و دهم واقعا شخم زده شد. آقای احمدینژاد تلاش کرد در دوران هشت ساله ریاستجمهوری خود نظام اداری سازمان یافته و تثبیت شدهای که پس از انقلاب در ایران با هزینههای بسیار سنگین شکل گرفته و تجربه اندوخته بود را کاملا بهم بریزد. در نتیجه آن شده است که پس از دولت دهم کشور با یک سیستم مدیریتی و کارشناسی بههم ریخته ونامطمئن روبهرو است.
بدیهی است، چنانچه مذاکرات برجام، دو سال از وقت دولت روحانی را گرفت، جا انداختن اقدامات برجام در بخشهای اقتصادی، با این نابسامانی سازمانی داخلی، کار بسیار مشکلتری است، چرا که توافق با بانکها و بیمهها و موسسات اقتصادی مختلف در دنیا در پشت یک میز مثل برجام روی نخواهد داد و نیاز به زمان و نیروی ورزیده بسیار با تجربه است که بتواند در پشت میزهای مختلف با مسئولان اقتصادی کشورهای مختلف در اقصی نقاط بنشیند و جزو به جزو پیش بروند، باید بین دوران رسیدن به برجام و دوران اجرایی شدن برجام تفاوت بسیار زیادی قائل شد. بسیاری از مدیران و شرکتهای خارجی در دوران تحریمها در مراودات اقتصادی خود با ایران دچار ضرر و زیان شدهاند و خسارتهای زیادی متحمل شدهاند.
در نتیجه اعتمادسازی مجدد تجاری بین ایران و شرکتها و بانکهای خارجی کار سادهای نیست و نیازمند تدبیر، سعه صدر و استراتژی مناسب است. کسانی که اعتقاد دارند با امضای یک توافق بین ایران و قدرتهای جهانی همهچیز مانند روز اول و دوران قبل از تحریمها بازمیگردد شناختی از فضای بینالمللی و تجارت جهانی ندارند و در خوش باوریهای کودکانه به سر میبرند. در نتیجه آقای روحانی بین گروه کاسبان تحریمها، مدیران غیر آشنا با حل مسائل بینالمللی در داخل ایران و مدیران زیان دیده شرکتهای خارجی که با ایران مراوده اقتصادی داشتهاند گرفتار شده است.
چرا شما بحرانهای پیش روی دولت آقای روحانی را بیشتر از دولت اصلاحات قلمداد میکنید؟
دولت اصلاحات با نیروهای سیاسی روبه رو بود که دولت او را، با چالش مواجه میکردند. این در حالی است که دولت آقای روحانی با افرادی که از غارتهای سازمان یافته و افسانهای بهره فراوان بردهاند مواجه است، اینها بسیار خطرناک هستند و از پتانسیل بالایی برای هرگونه عملیاتی برخوردار هستند، هنگامی که معاون اول دولت دهم به جرم فساد اقتصادی محاکمه میشود یا صحبتهای وزیر نفت در رسانه عمومی که آنچه انجام داده یک کار سازمان یافته است و مطلقا نمیتواند کار یک نفر باشد، در مصاحبه مسئولان ذیربط بعضا اعلام شده که در بررسی هر یک از این پروندهها برخی از مسئولان گذشته دخیل بودند، اینها کسانی هستند که برای دولت روحانی و کشور میتوانند بحران ایجاد کنند، به همین لحاظ مقابله با این هجمه یک عزم ملی میطلبد که بتوانند با این بحرانها مقابله کنند.
مخالفان دولت روحانی در دو سال باقیمانده از دولت تلاش بیشتری برای تنگ کردن عرصه بر دولت آقای روحانی خواهند کرد. به نظر شما آقای روحانی در سال۹۶ با چه چالشهایی برای دور دوم ریاستجمهوری خود مواجه خواهد شد؟
در درجه اول آقای روحانی و دولت او باید مردم را بیشتر در جریان مسائل کشور قرار دهند تا آنها کاملا در جریان مسائل کشور باشند، ثانیا آقای روحانی در یک و نیم سال باقیمانده باید تلاش کندبه وعدههایی که به مردم داده عمل کند تا مقبولیت و محبوبیت بیشتری در بین اقشار مختلف جامعه به دست بیاورد. انتخابات هفتم اسفند نشان داد مردم ایران با دقت و حساسیت تمامی مسائل سیاسی را دنبال میکنند و به خوبی سره را از ناسره تشخیص میدهند. مردم در انتخابات ۹۲ و ۹۴ نشان دادهاند به دنبال تغییر، پیشرفت و حرکت روبه جلو هستند، البته تهرانیها در هفتم اسفند به جای اینکه به صورت ایجابی رای بدهد به صورت سلبی رای دادند. مردم به خوبی نشان دادند وقتی شانس انتخاب نیروهای شناخته شده را از آنها میگیرند با صندوق رای قهر نمیکنند و با رای خود نظرشان را خیلی صریح و روشن اعلام میدارند، مطمئنا در انتخابات سال ۹۴ هم نمیتوانند با جنگهای روانی و تبلیغات سازمان دهی شده افکار عمومی را منحرف کنند.
مردم از آگاهی و درک سیاسی بسیار بالایی برخوردارند دیگر زمان آن گذاشته که با وعده یارانه۲۵۰هزارتومانی مردم را فریب دهند. مردم متوجه شدهاند یارانه ۴۵ هزار تومانی نه تنها مشکلی از آنها حل نکرده بلکه مشکلات آنها را نیز افزایش داده است. در شرایط کنونی قدرت خرید یارانه ۴۵هزارتومانی به۱۷هزار تومان تقلیل پیدا کرده است. اگر آقای روحانی در سالهای ۹۵و۹۶ تلاش کند به مطالبات جدی مردم مانند معیشت، اشتغال و حقوق شهروندی پاسخ مناسب داده شود، بدون شک، هیچ گونه چالشی برای دور دوم ریاستجمهوری نخواهد داشت. در شرایط حاضر بیش از ۱۰میلیون نفر با درجه لیسانس و بالاتر در کشور زندگی میکنند که هر سال یک میلیون نفر دیگر به آن اضافه میشود. در حال حاضر بیش از ۴ میلیون دانشجو در دانشگاههای کشور در حال تحصیل هستند، امروزه در هر خانواده ایرانی حداقل یک نفر با تحصیلات بالا وجود دارد که در فضای خانواده تاثیرگذار هستند. در نتیجه آقای روحانی اگر در مسیر عقلانیت و تدبیری که در پیش گرفته حرکت کند مسلما از حمایت مردم در سال ۹۶ برخوردار خواهد شد.
مهمترین چالشهای پیش روی مجلس دهم چیست؟
مجلس دهم میتوانست از افراد کارآمدتر و با تجربهتری تشکیل شود که متاسفانه به دلیل ردصلاحیت چنین شرایطی محقق نشد. یکی از چالشهای مهم مجلس دهم عدم امکان تشکیل فراکسیون حزبی قوی و پشتیبانی فکری فراکسیون از طریق حزب میسر نخواهد شد و بهترین راهحل آن است که احزاب حمایتکننده در انتخابات برای تشکیل یک اتاق فکر قوی که در زمینههای سیاسی، اقتصادی، ، اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی یاور نمایندگان باشد، آنها را یاری نمایند، ضمن اینکه هیات رئیسه مجلس دهم میتواند با تقویت نیروهای علمی، کاربردی و دارای احاطه بر مسائل ملی در مرکز پژوهشهای مجلس آن مرکز را به عنوان مغز منفصل مجلس بهکار گیرد. نکته اساسی این است که مجلس دهم در دوران پسابرجام تشکیل خواهد شد و این مجلس میتواند منشا تحولات مهم اقتصادی و اجتماعی در کشور شود. در دوران پسا برجام نیاز شدید بر جذب سرمایههای خارجی است و نمایندگان مجلس میتوانند هم در تعدیل فضای عمومی کشور و هم در وضع قوانین به روشی عمل نمایند که ریسکهای مختلف کشور کاهش پیدا کرده و امکان جذب سرمایه که نتیجه آن اشتغال، رشد اقتصادی و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی است فراهم آورند.
یکی از چالشهای پیش روی مجلس دهم کمرنگ بودن مرزهای جریانی در درون مجلس است. این در حالی است که طیف مستقل موجود در مجلس در یک حالت پرنوسان به سر میبرد ورفتاری غیرقابل پیش بینی از خود نشان خواهد داد. به نظر شما مشخص نبودن مرزهای جریانی تصمیمگیریهای مجلس را مختل نخواهد کرد؟
به نظر من مجلس دهم از سه طیف اصلاحطلب، اصولگرا و اصولگرای تندرو تشکیل خواهد شد. از آنجا که اصولگرایان تندرو در اقلیت محض قرار خواهند داشت، نمیتوانند در صحن مجلس تاثیرگذار باشند. مهمترین دستاورد انتخابات هفتم اسفندماه حضور اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل و معقول است که اکثریت مجلس را در دست دارند، آنها میتوانند در تشکیل فراکسیونهای تخصصی اقتصادی و اجتماعی همکاری جدی و سازنده داشته باشند. این دو جناح سیاسی به جای اینکه به دنبال تشکیل فراکسیونهای سیاسی باشند، باید تلاش کنند فراکسیونهای مشترک تخصصی تشکیل بدهند و در وضع و اصلاح قوانین زیرساختهای اقتصادی، اجتماعی و حقوق شهروندی یادگارهای بیبدیلی به جای بگذارند؛ همکاریای که در مجلس ششم نیز وجود داشت.
در آن دوره اصلاحطلبان در اکثریت بودند؛ با این وجود همکاری بسیار نزدیکی با اقلیت اصولگرا در کمیسیونهای تخصصی مجلس (بهویژه اقتصادی) داشتند و بسیاری از قوانین زیرساختهای اقتصادی را به صورت مشترک تهیه میکردند. مجلس دهم باید تلاش کند از مسائل تنش آفرین دوری کند و بیشتر به فکر حل بحرانهای اقتصادی اجتماعی و زیست محیطی کشور باشد. در شرایط کنونی بسیاری از بحرانهای اجتماعی مانند بالارفتن آمار بیکاری، چکهای برگشتی، طلاق، فروپاشی خانوادهها، فساد اجتماعی و بیکاری زنگ خطر بزرگی را برای مسئولان به صدا درآورده است. هنگامی که تعداد بیکاران به مرز ۷ میلیون نفر رسیده است و حدود ۳۰درصد آنها با تحصیلات لیسانس و بالاتر هستند، این به معنای وجود یک «بمب متحرک» بسیار بزرگ در جامعه است. بدون شک مساله بیکاری منشا بسیاری از مشکلات حاد اجتماعی مانند بزهکاری، دزدی، قاچاق و… . است. در نتیجه مجلس دهم باید به صورت جدی به ناهنجاریهای اجتماعی ورود کند وبرای حل مشکلات قوانینی راهگشا تصویب نماید.
برخی از اصلاحطلبان معتقدند در شرایط کنونی علی لاریجانی گزینه مناسبتری برای ریاست مجلس دهم خواهد بود و بهتر میتواند مطالبات اصلاحطلبان را مدیریت کند. این در حالی است که عده دیگری بر این باورند حضور آقای عارف به عنوان یک اصلاحطلب اصیل در راس قوه مقننه یک پیروزی بزرگ و یک برگ برنده برای جریان اصلاحات خواهد بود. به نظر شما جریان اصلاحات در چنین شرایطی چه تصمیمی باید اتخاذ کند؟
برای انتخاب رئیس مجلس باید منتظر ماند و نتیجه دور دوم انتخابات را نیز مشاهده کرد. نکته دیگر اینکه فضای سیاسی ایران همواره دستخوش تغییر و دگرگونی است و تا زمان انتخاب رئیس مجلس ممکن است اتفاقات تاثیرگذاری در فضای سیاسی کشور رخ بدهد که از هماکنون قابل پیشبینی نباشد. با این وجود من معتقدم رئیس مجلس نیز مانند سایر نمایندهها تنها یک نماینده است و دارای اختیارات فوقالعادهای نیست. در اکثر کشورهای دارای سیستم پارلمانی از اصطلاح «اسپیکر»درباره رئیس مجلس استفاده میکنند. رویکرد مجلس باید مبتنی بر خرد جمعی باشد و نباید «شخصیتمحور» شود. در دهههای گذشته همواره «شخصیتها» در فضای سیاسی ایران نقش تعیینکنندهای داشتند و تصمیمات جریانهای سیاسی با اتکا به افراد خاصی صورت گرفته است.
انتخاب رئیس مجلس باید با اراده جمعی نمایندگان مجلس صورت بگیرد و بهتر است قبل از تشکیل مجلس برای نمایندگان آن تعیین تکلیف نشود. قرار نیست همیشه اتفاقات گذشته را تکرار کنیم و هیچ گونه نوآوری در فضای مجلس به وجود نیاوریم. چرا هنوز برخی در فضای سیاسی ایران معتقدند تنها باید از شخصیتهایی در مدیریت کشور استفاده کرد که در گذشته نیز مسئولیتهای مهمی را تجربه کردهاند. آیا زمان اعتماد به جوانان و نیروهای متخصص و تشخیص آنها فرا نرسیده است؟ متاسفانه تحلیلهای سیاسی در ایران همواره مبتنی بر کیش شخصیت و فردمحور است و در آن خرد جمعی لحاظ نمیشود. ما باید بپذیریم نسل جدید از نسل قبل از خود به روزتر فکر میکند، بهتر مسائل را تحلیل میکند و راحتتر میتواند خود را با دنیای جدید منطبق نماید. در حدود هزار سال پیش فردوسی عنوان میکند«توانا بود، هر که دانا بود». متاسفانه در در مقاطع مختلف تاریخی کمتر کسی به این بیت شعر توجه میکند. در شرایط کنونی نیز کمتر کسی به این مساله فکر میکند که حرف اول و آخر را در مدیریت کشور «دانایی» میزند.
احمدینژادیها با وعده یارانه۲۵۰هزارتومانی خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال۹۶ آماده میکنند. از گوشه و کنار نیز خبر میرسد برخی از محافظهکاران برای شکست آقای روحانی نسبت به بازگشت احمدینژاد تمایل نشان دادهاند. به نظر میرسد این عده با علم به عدم توانایی رقابت با آقای روحانی در سال۹۶ تنها قصد دارند در کارزار انتخاباتی چهره آقای روحانی را در جامعه تخریب کنند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟
صورت مساله این قضیه که شعار انتخاباتی یک کاندیدا ریاستجمهوری پرداخت یارانه مستقیم به مردم باشد از اساس غلط و توهین به مردم است، اگر منابعی در کشور وجود دارد که قابل پرداخت مستقیم به مردم است چرا صرف ایجاد اشتغال و سرمایهگذاری نشده و نمیشود، فرض کنید آقای احمدینژاد دوباره رئیسجمهور شود و قرار شود به مردم ماهانه۲۵۰هزارتومان یارانه پرداخت کند. در چنین شرایط کشور باید مبلغی در حدود۷۵میلیارد دلار از فروش نفت را به پرداخت یارانه به مردم اختصاص دهد. این در حالی است که در شرایط کنونی کل درآمد سالانه کشور از محل فروش نفت به ۳۰میلیارد دلار نمیرسد. منبع آقای احمدینژاد برای پرداخت این حجم از پول کجاست؟ مردم مطمئنا با دقت و حساسیت هدف از بیان چنین شعارهای توهین آمیزی را متوجه میشوند و به درستی آن را تحلیل میکنند، اینگونه شعارها تنها همان عوام فریبی است.
وضعیت به گونهای است که مجلس اصولگرای فعلی (نهم) برای ممانعت از پرداخت یارانه۴۵هزار تومانی موجودتلاش میکند و جالب است که دولت روحانی با همه مشکلات اقتصادی که با آن روبه روست با پیشنهاد مجلس مخالف است ولی مطمئنا مجلس تلاش میکند که در آخر دوره خود این کار را عملی سازد، شاید هم فکر کند با این کار یک سنگ جلوی پای روحانی برای انتخابات سال آینده بیندازد، حالا مردم هستند که یارانه ۲۵۰هزار تومانی را باور کنند یا حذف یارانه ۴۵ هزار تومانی. حالا کسانی که این شعارها را میدهند دقیقا از بیاطلاعی برخی از اقشار جامعه در زمینه اقتصادی سوءاستفاده میکنند و چنین شعارهای پوپولیستی را مطرح میکنند. این در حالی است که کسانی که از واقعیتهای اقتصادی کشور آگاهی دارند اینگونه شعارها را طبل توخالی و عوام فریبانه میدانند.
دلیل دیگر مطرح کردن شعار یارانه ۲۵۰ هزار تومانی این است که آنها قصد دارند، دولت روحانی را در مقابل مردم قرار دهند، آنها گمان میکنند با چنین شعارهایی میتوانند دیگر دستاوردهای دولت را تحت تاثیر قرار دهند. این در حالی است که در شرایط کنونی عوام فریبی و بلندپروازی برای همه مسجل شده و کمتر کسی به این حرفها توجه میکند، به نظر من مطرح کردن چنین شعاری به منزله بحرانسازی است.
چه آینده سیاسی در انتظار احمدینژاد خواهد بود؟
هر شخصیت سیاسی دارای یک دوره خاص است، دوره ایشان به معنی واقعی تمام شده است. ضمن اینکه بلوغ سیاسی مردم را باید جدی گرفت، دوران احمدینژاد و احمدینژادیها در ایران به پایان رسیده و این دست و پا زدنها درحوض قدرت نه به سود آنهاست و نه به سود کشور است. مردم باید مسائل سیاسی را با توجه به چالشها وفرصتهای هر مقطع زمانی مورد تحلیل و بررسی قرار بدهند. این در حالی است که ایران از نظر پتاسیل نیروی انسانی در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد و نیروهای متخصص و تحصیلکرده زیادی در جامعه وجود دارند که هر کدام میتوانند منشا تحولات مثبتی برای مردم باشند. فکر میکنم دوره فعالیت سیاسی احمدینژاد با توجه به عملکرد آنها به پایان رسیده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر