بحث امنیت اخلاقی
کلمه
محمد سروش محلاتی معتقد است دولت اسلامی در قبال مسائل اخلاقی و شرعی مسئولیت دارد و نمیتواند در برابر چنین موضوعاتی بیتفاوت باشد این مقدار جای تردید و اشکال نیست ولی همه مشکل این است که دولت اسلامی با چه شیوه و روشی میخواهد با مشکل برخورد کند؟
اگر این مساله تحت عنوان نهی از منکر قرار گیرد شرط آن این است که اقدامات مفید و موثر باشد شرط دیگر آن است که مفسده نداشته باشد این شروط را همه فقها قبول دارند ولی آیا واقعا شیوههای پلیسی برای برخورد با منکراتی مانند بدحجابی مفید است؟
محمد سروش محلاتی در گفتوگویی با روزنامه جمهوری اسلامی به بررسی طرح امنیت اخلاقی از منظر فقهی پرداخته است، که متن گفتوگو با این استاد حوزه و دانشگاه بدین شرح است:
این روزها مساله حضور پلیس نامحسوس برای تامین اخلاقی جامعه مطرح است، به نظر شما آیا این اقدام به لحاظ فقهی توجیهی دارد؟
فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ در هنگام آغاز این طرح، موضوع «حفظ عفت عمومی» را مطرح کردهاند، ولی چنین تلقیای از جهت اخلاقی و از نظر فقهی کاملا مخدوش است جون عدم رعایت حجاب، در ذیل «بیعفتی» قرار نمیگیرد و ما شرعا حق نداریم، شخصی را که حجاب کامل ندارد را مورد چنین اتهامی قرار دهیم. این اتهام، شرعا موجب تعزیر و گاه موجب حد شرعی است. به علاوه بسیار غیرمنطقی است که برای برخورد با یک گناه کوچک، از عنوان یک گناه بسیار بزرگ استفاده کنیم.
به نظر شما اساسا برخورد با پدیده بدحجابی را میتوان تحت عنوان «تامین امنیت اخلاقی» قرار داد؟
این یک عنوان نه توجیه حقوقی دارد و نه توجیه فقهی. چون اگر مسالهای در قلمرو اخلاق قرار دارد، خارج از مسئولیت پلیس است. پلیس وظیفهاش برخورد با جرم است نه برخورد با بداخلاقی. به علاوه معلوم نیست که پلیس میخواهد جلوی مزاحمتهای اخلاقی دیگران را بگیرد که در این صورت هرچند تامین امنیت مطرح است، ولی ربطی به اخلاق ندارد. یا پلیس میخواهد جلوی تخلف اخلاقی خود فرد را بگیرد که در این صورت چرا تعبیر «تامین امنیت» را بکار میبرند؟
به طور کلی برای من این سوال وجود دارد که آیا لزوم حجاب و پوشش یک حکم اخلاقی است؟
نمی توان به طور کلی حجاب را یک حکم اخلاقی دانست. حکم اخلاقی طبق تلقی علمای ما مثل محقق طوسی در اخلاق ناصری حکمی است که عقل و فطرت انسان به زشتی یا زیبایی آن داوری میکند مثل قبح کذب. به نظر بنده، حجاب به طور کلی این طور نیست. یعنی وجدان و عقل بشر، حکم به قبح و زشتی مکشوف بودن موهای سر برای زنان و یا ساق دست انها نمیکند. فکر نمیکنم تاکنون هیچ فقیهی لزوم حجاب را از این طریق اثبات کرده باشد. بله، ستر و پوشش بخشی از بدن، از نظر خرد همه انسانها لازم است و در این حد، کشف بدن خلاف اخلاق است ولی بیشتر از آن، لزوم حجاب یک حکم فقهی است و جنبه شرعی دارد. لذا عنوان امنیت اخلاقی دادن به اقداماتی که برای پوشش موی سر زنان صورت میگیرد به لحاظ اصطلاحات علمی صحیح نیست چون وجوب پوشش در این حد کامل، یک حکم شرعی و فقهی است و نه یک حکم اخلاقی.
براساس این طرح وبه طبق گفته فرمانده پلیس اگر سرنشینانی خودرویی کشف حجاب کنند آن خودرو متوقف میشود آیا این کار با ضوابط فقهی انطباق دارد؟
هیچ فقهی نمیتواند این کار را مشروع و جایز بداند چون مجازات باید متوجه شخص مجرم باشد لذا معنی ندارد که برای جرم یک سرنشین راننده خودرو مجازات شود!
ممکن است خانمی که کشف حجاب در خودرو کرده یک مسافر باشد و اصلا راننده خودرو او را نشناسد! ممکن است راننده به او اعتراض کرده و اصلا به این کار راضی نباشد! چطور میتوان راننده را مقصر دانست؟ از طرف دیگر این گونه مجازات به معنای آن است که هر راننده خودرویی برای اینکه وسیله نقلیهاش را توقیف نکنند به هر وسیلهای که شده باید جلوی کشف حجاب سرنشین را بگیرد تا مبادا خودش مجازات شود! ثالثا فرضا راننده خود در این باره مقصر باشد مگر الزاما او مالک خودرو است اگر فرد دیگری مالک است چرا او باید با توقیف ماشین مجازات شود؟ مگر پدری که خودرواش را به فرزندش سپرده است او جرمی مرتکب شده است؟ من مطمئنم که حضرات فقهای بزرگ هرگز چنین کارهایی را مشروع نمیدانند.
ممکن است خانمی که کشف حجاب در خودرو کرده یک مسافر باشد و اصلا راننده خودرو او را نشناسد! ممکن است راننده به او اعتراض کرده و اصلا به این کار راضی نباشد! چطور میتوان راننده را مقصر دانست؟ از طرف دیگر این گونه مجازات به معنای آن است که هر راننده خودرویی برای اینکه وسیله نقلیهاش را توقیف نکنند به هر وسیلهای که شده باید جلوی کشف حجاب سرنشین را بگیرد تا مبادا خودش مجازات شود! ثالثا فرضا راننده خود در این باره مقصر باشد مگر الزاما او مالک خودرو است اگر فرد دیگری مالک است چرا او باید با توقیف ماشین مجازات شود؟ مگر پدری که خودرواش را به فرزندش سپرده است او جرمی مرتکب شده است؟ من مطمئنم که حضرات فقهای بزرگ هرگز چنین کارهایی را مشروع نمیدانند.
برای توجیه فقهی این اقدام پلیس گفته میشود که پلیس وظیفه اقدام در برابر «جرم مشهود» دارد و مواردی از قبیل بدحجابی از جرایم مشهود است همین طور است؟
بله در مواردی پلیس حق برخورد با جرم مشهود را دارد ولی مقصود این است که اگر جرم علنی باشد و پلیس هم در صحنه وقوع جرم حضور داشته باشد اقدام به جلوگیری از جرم و یا برخورد با مجرم و یا دستگیری مجرم میکند ولی دراین طرح موضوع چیز دیگری است پلیس در برابر جرم مشهود هیچ اقدامی برای جلوگیری از وقوع جرم ندارد او فقط شماره خودرو را ثبت میکند تا بعدا خودرو توقیف شود این کار خارج از بحث برخورد با جرایم مشهود است. وقتی در این طرح گفته شده که مامورین حق هیچ گونه برخوردی با راننده خودرو را ندارد و حتی نمیتوانند به او تذکر دهند یعنی کار آنها برخورد با جرم مشهود نیست اساسا گماردن مامور مخفی برای جرم مشهود یک تناقض است. اگرموضوع جرم مشهود است پس باید پلیس علنی و رسمی باشد و با حضور خود جلوی آن مجرم را بگیرد. این تناقضات نشان میدهد که این طرح به شکل کامل و دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است.
در این طرح مساله استفاده از ماموران نامحسوس هم مطرح است آیا استفاده از این شیوه با معیارهای اسلامی و اخلاقی سازگار است؟
ماموران نامحسوس در نظام حقوقی جایگاه خاصی دارند مثلا در جرایمی مانند جاسوسی که وقوع جرم به شکل مخفیانه انجام میگیرد و یا مثل اقدامات ضد امنیت و براندازی که آن هم به شکل غیرعلنی است چارهای جز استفاده از ماموران نامحسوس نیست ولی در جرایم خلاف عفت مامور غیر علنی و غیر قابل شناسایی در فقه و حقوق سابقهای ندارد بخصوص اگر این افراد بخواهند وارد حریم خصوصی افراد شوند و کارشان تفتیش جرایم خلاف عفت باشد مصداق تجسس حرام است. ولی در خصوص بدحجابی استفاده از ماموران مخفی دارای مفسده است این مفسده شیوع سوظن و بدگمانی در میان شهروندان است و موجب آن میشود که اطمینان خاطر از مردم سلب شود. و این گونه عوارض اجتماعی در برابر آن فلسفهای است که برای برخورد با جرم وجود دارد چون ا گر ما درصدد ایجاد امنیت روانی و اخلاقی هستیم ولی با این ماموران مخفی به امنیت روانی و اخلاقی آسیب میرسانیم این هم دلیل دیگری است که این طرح دارای تناقض است و عملکرد آن برخلاف ظاهر آن است.
ولی در خصوص این طرح مامور مخفی گذاشتن و او را ضابط قضایی قرار دادن یک مشکل جدی دیگر از نظر فقهی دارد از نظر موازین فقهی کسی که حکمی بر علیه دیگری صادر میکند به عنوان قاضی و یا آن حکم را به عنوان مامور و ضابط به اجرا میگذارد دارای مسئولیت است و محکوم علیه میتواند و حق دارد در فرض خطا یا تعدی برعلیه او شکایت کند و اقامه دعوی نماید. ولی در این طرح نیروی انتظامی به دلیل اینکه مامور مخفی است و شخص محکوم علیه نمیداند که چه کسی بر علیه گزارش داده است لذا در صورتی که گزارش را غیر واقعی بداند به دلیل آنکه هویت گزارش دهنده را نمیداند و مامور مخفی است ازحق شکایت برعلیه او محروم میگردد. این کار علاوه بر اینکه شرعا اشکال دارد خود زمینه فساد هم بوجود میآورد چون ماموران را در یک قلمرو بیمسئولیت قرار میدهد و به آنها اطمینان میدهد که هیچ یک از شهروندان نمیتوانند اعتراضی متوجه آنها بکنند.
ولی در خصوص این طرح مامور مخفی گذاشتن و او را ضابط قضایی قرار دادن یک مشکل جدی دیگر از نظر فقهی دارد از نظر موازین فقهی کسی که حکمی بر علیه دیگری صادر میکند به عنوان قاضی و یا آن حکم را به عنوان مامور و ضابط به اجرا میگذارد دارای مسئولیت است و محکوم علیه میتواند و حق دارد در فرض خطا یا تعدی برعلیه او شکایت کند و اقامه دعوی نماید. ولی در این طرح نیروی انتظامی به دلیل اینکه مامور مخفی است و شخص محکوم علیه نمیداند که چه کسی بر علیه گزارش داده است لذا در صورتی که گزارش را غیر واقعی بداند به دلیل آنکه هویت گزارش دهنده را نمیداند و مامور مخفی است ازحق شکایت برعلیه او محروم میگردد. این کار علاوه بر اینکه شرعا اشکال دارد خود زمینه فساد هم بوجود میآورد چون ماموران را در یک قلمرو بیمسئولیت قرار میدهد و به آنها اطمینان میدهد که هیچ یک از شهروندان نمیتوانند اعتراضی متوجه آنها بکنند.
اگر به طور کلی دولت اسلامی در مقابل پدیده بدحجابی یا بیحجابی مسئولیت ندارد دراین صورت بین دولت دینی و دولت سکولار چه فرقی وجود دارد؟
قطعا دولت اسلامی در قبال مسائل اخلاقی و شرعی مسئولیت دارد و نمیتواند در برابر چنین موضوعاتی بیتفاوت باشد این مقدار جای تردید و اشکال نیست ولی همه مشکل این است که دولت اسلامی با چه شیوه و روشی میخواهد با مشکل برخورد کند؟ اگر این مساله تحت عنوان نهی از منکر قرار گیرد شرط آن این است که اقدامات مفید و موثر باشد شرط دیگر آن است که مفسده نداشته باشد این شروط را همه فقها قبول دارند ولی آیا واقعا شیوههای پلیسی برای برخورد با منکراتی مانند بدحجابی مفید است؟ اولا وضع کنونی جامعه ازیک طرف و طرحهای مختلف نیروی انتظامی که هرچند یک بار تغییر پیدا میکند نشان میدهد که مفید و موثر بودن این اقدامات جای تردید دارد به علاوه شرط عدم مفسده مطرح است یعنی عوارض و پیامدهای منفی این اقدامات باید ارزیابی شود یک نگرانی جدی این است که مبادا با این طرحها افراد حجاب گریز به افرادی حجاب ستیز تبدیل شوند یعنی افرادی که عملا تقیدی ندارند و اهل مسامحه هستند در اثر برخوردهای تند به افرادی مخالف حجاب تبدیل شوند و صف بندی جدیدی اتفاق بیفتد تحلیل این عوارض خارج از وظیفه علماست و جامعهشناسان باید مورد تحقیق قرار دهند ولی آیا جامعهشناسان و جرمشناسان و روانشناسان دراین موضوعات فضای کافی برای تحقیق و برای اظهار نظر در اختیار دارند؟
آیا به لحاظ فقهی این امکان وجود ندارد که احکامی مانند حجاب به صورت قانون دربیاید و دولت موظف به اجرای آن باشد؟
بله این ظرفیت در احکام اجتماعی اسلام وجود دارد ولی نکتهای که در تقنین باید رعایت شود این است که قیود شرعی حکم در قانون هم ذکر شود و البته در بسیاری از موارد این کار دشواری است مثلا در همین مساله حجاب از نظر شرعی بین حجاب حرائر و اماء فرق است بین حجاب زنان مسلمان و غیر مسلمان تفاوت است بین حجاب زنان جوان و سالخورده فرق است ولی آیا در قانون میتوان این تفاوتها را لحاظ کرد؟ و اگر قانون به این ظرافتها توجه نشود آیا باز هم قانون منطبق با اسلام خواهد بود مثلا درباره زنان سالخورده قرآن به صراحت حجاب آنها را سبکتر دانسته است: «فلیس علیهن ان یضعن ثیابهن» (آیه ۶۰ سوره نور) لذا فقهایی مانند شیخ انصاری و فقهای معاصر فرمودهاند آنها میتوانند از «خمار» و «جلباب» استفاده نکنند. شهید مطهری در کتاب مساله حجاب برداشتن روسری را برای آنها جایز دانسته است البته آنها هم حق «تبرج» ندارند. ولی آیا این ارفاقهای شرعی در قانون هم دیده شده است و ماموران هنگام ثبت شماره خودرو به آن توجه میکنند؟ به خاطر دارم که درسال ۵۸ وقتی حضرت امام خمینی در قم بودند یک خبرنگار معروف ایتالیایی به نام خانم فالاچی با ایشان مصاحبه کرد و نسبت به حجاب اعتراض داشت امام به او فرمودند برای زنانی در حدود سن و سال شما چنین الزامی وجود ندارد. این مصاحبه در صحیفه امام به چاپ رسیده است و گمان میکنم این خانم آن موقع پنجاه ساله و بدون تبرج بوده است!
مشکل اصلی در بحث حجاب در کجاست؟
نمیدانم مقصود شما از مشکل اصلی چیست؟ یعنی چه کسی یا نهادی در پیدایش وضع موجود مقصر است؟ و یا وضع نامطلوب کنونی ناشی از چه عواملی است؟ اگر منظور این مطالب باشد سوال شما جنبه اجتماعی دارد و باید کارشناسان مربوط به آن پاسخ دهند و چنین مباحثی در قلمرو تخصص بنده نیست ولی اگر به لحاظ اسلامی یا فقهی به مساله حجاب نگاه کنیم درباره این موضوع دو مساله وجود دارد یکی مقدار و کمیت پوشش و دیگری کیفیت و چگونگی پوشش. البته مسئله دوم اهمیت بیشتر دارد چون اسلام در مواردی که نسبت به مقدار پوشش ارفاق یا تسامح دارد مثل زنان سالخورده نسبت به کیفیت پوشش همانها ارفاق ندارد چون تبرج برای آنها هم ممنوع است مشکل جدی فعلا این است که تا حدودی جنبه اول یعنی مقدار پوشش را کنترل و مهار کردهایم ولی جنبه دوم که مهم تر است یعنی تبرج و تحریک آمیز بودن پوشش و آرایش از کنترل خارج است و البته فساد اخلاقی و اجتماعی دومی به مراتب بیشتر است شاید الزام و فشار بر رعایت جنبه اول موجب طغیان نسبت به جنبه دوم شده است و لذا در کشورهایی که آن فشار وجود ندارد این عکس العمل تبرج هم به این گستردگی نیست فکر میکنم که باید برای تبرج چارهاندیشی کرد و آن را مهمتر از رعایت کمیت پوشش و رعایت کامل آن تلقی کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر