۱۳۹۵ فروردین ۲۳, دوشنبه

پتکی به هنگام بر بتی لرزان ، در حاشیه نامه مهدی کروبی


 محسن حیدریان
  گویا نیوز
پتکی که کروبی درست به هنگام بر چهره اصلی "قدرت پنهان" جمهوری اسلامی وارد کرده است، در ماراتونِ پیکار برای آزادی و دموکراسی در ایران اهمیتی ماندگار خواهد داشت. تشکیل دادگاهی علنی برای رسیدگی قانونی به کیفرخواست قضایی قابل قبول برای رهبران جنیش سبز که خواست قانونی مهدی کروبی است، اهمیتی نمادین برای گشایش فضای سیاسی کشور دارد 
هر خواننده ای از همان نخستین سطر نامه مهدی کروبی به رئیس جمهوری ایران، در می یابد که مخاطب اصلی نویسنده در حصر، آیت الله خامنه ای است. نامه ای که آقای کروبی در آن شجاعت ذاتی خود را با صراحتی مثال زدنی در آمیخته است. نامه یک روحانی خوشنام و مردمی در حصار که زندانبان مستبد و پرنخوت خود را در قالب واژه هایی آتشین اما مستدل به محاکمه و چالش کشیده است. اما اهمیت تاریخی این نامه تنها در بازگویی و بازخوانی درد میلیونها ایرانی مسالمت خواه و آگاه نیست. سطور درد آشنای شیخ شجاع همچون پتکی است بر بتی لرزان که در گزینش لحظه کوبش، نشانه روی بر مرکز اصلی و سمت و سوی برخورد، درست در آنجایی فرو میاید که باید.
آقای کروبی ذهن راس "حاکمیت مستبد" را با استناد به کارنامه او بازخوانی می کند. او در این نامه کوتاه ولی منسجم نقشه راه رهبر را بعنوان اصلی ترین حامی "فاسدترین دولت پس از مشروطیت"، از پرده بیرون می کشد. در مسیر طی شده رهبر، فرازهای کلیدی با تیز بینی بازبینی می شوند. آقای کروبی که در مقدمه نامه بخوبی نشان میدهد که با معنای کلام و رفتار نهاد قدرت در جمهوری اسلامی بخوبی آشناست، در این نامه می کوشد انگيزه هايی را فاش کند که در پشت رفتار رهبر جمهوری اسلامی نهفته است:
"ابزاری شدن شورای نگهبان به محوریت دبیر آن" و "انحصار قدرت غیرپاسخگو" که به دنبال "حاکمیت تک صدایی"، "خود محوری، جاه طلبی و حب ریاست و توسعه قدرت" است.


اما زمان نگارش این نامه در دورانی که با نتایج شگفت انگیز انتخابات هفتم اسفندماه رفتار عصبی و کارشکنانه "رهبر" نه از روی حس قدرت و حفظ اعتبار بلکه ناشی از ناتوانی و عجز است ، گزینشی تصادفی بنظر نمیرسد. شیخ اصلاح طلب با شم تیز سیاسی خود این واقعیت را دریافته که با شکست های پی در پی اخلاقی و سیاسی آقای خامنه ای و بوِیزه با تجزیه دو گروه اصلی محافظه كاران جمهوري اسلامي يعنی تندروها و محافظه كاران سنتی، "رهبر" در بلند مدت قادر به سکانداری نقش خود همچون سخنگوی تند روان مذهبی در راس حاکمیت، در جامعه ای همچون ایران نخواهد بود.


پتک پر صدای شیخ بر بتی که نماد "خود محوری، جاه طلبی و حب ریاست و توسعه قدرت" است، بی تردید کابوس تازه ای بر رویاهای ناکام آقای خامنه ای خواهد افزود.



اما نامه شیخ شکیبا و شجاع نقش نیشتری را دارد که می تواند لرزه های سنگین تری را در آرایش قوای سیاسی کشور دامن زند. زیرا رویکرد روحانی و رفسنجانی در کنترل و مدیریت بحران رابطه بشدت تیره شده رهبری با دولت، هنوز به موفقیت پایداری نرسیده و تقریبا هر هفته بخاطر زورگویی و قانون شکنی های رهبر و نهاد های زیر کنترل وی دچار یک بحران تازه می شود. درست برعکس این نبرد پا به دورانی گذاشته است که نه افکار عمومی، نه اصلاح طلبان و اعتدالیون از یکسو بنیه عقب نشینی باز هم بیشتر ندارند و از سوی دیگر" رهبری" نمی خواهد به خواست افکار عمومی در همراهی با اصلاحات و توسعه سیاسی و تقسیم منصفانه تر قدرت تن در دهد.

رویکرد آقای خامنه ای همچون به سیم آخر زده ای می ماند که با تداوم مشكل‌آفريني‌ها و وارد ساختن ضربات پي در پي و بحران‌سازي‌ها، در پی از پای در آوردن برنامه های توسعه سیاسی و اقتصادی رئيس جمهور است. حساسیت لحظه نامه کروبی در این است که مخاطب او یک رهبر تضعيف شده، بیمار و بی آینده و بی بهره از حمايتِ مردمیِ اما هنوز با در دست داشتن مواضع کلیدی در حاکمیت و قوه قضاییه و سپاه پاسداران و سیستم امنیتی و اطلاعاتی کشور، به این سادگی ها کوتاه نمی آید. و بدتر از آن زمان را بسود خود نمی بیند.
کروبی بر این واقعیت آگاه است که رهبری که در بي‌اعتنائي به افكار عمومي و خواست‌هاي مردم، به نقطه ای رسیده که خود به چهره اصلی "قدرت پنهان" تبدیل شده است.

مطابق نظریه فیلسوف ایرانی و نیز ازسطو هر پدیده‌ای چنانچه به حد نهایت توان‌های بالقوه‌ی خود رسد، خودش را نابود می‌کند. از این رو آن کس که این نگاه را از دست داده است که دقیقاً بداند تا کجا باید برود و چه هنگام متوقف شود، به درجه‌ای از خود فریبی و خود بزرگ بینی رسیده که قادر نیست از راه رفته باز گردد.


می توان گفت که اهمیت نامه کروبی در این است که بخش کمتری از نامه شیخ شجاع مربوط به حوادثی است که در سالهای اخیر اتفاق افتاده است. اما بیشتر آن به نحوه و چگونگی واکنش هایی ربط دارد که سیاست ایران در آستانه آن قرار دارد. زیرا نامه از سوی کسی است که نه تنها هیچ لکه ای در افکار عمومی به او نمی چسبد، بلکه همگان از مردم عادی تا اصلاح طلب و نخبگان را به چالش استبداد فرا می خواند.

کروبی با دفاع آتشین از قانونیت و جمهوریت و پذیرش همه عواقب کار خود و نیز رای دادگاه صالحه از یکسو بر منش خشونت ستیز و مسالمت خواه خود و نیز پیروزی اخلاقی دوباره بر استبداد پای فشرده است. اما از سوی دیگر توپ را به دروازه حریفی بیرحم و ستیزه جو، آن هم در دقایقی از بازی شوت کرده است که "بازنده بد" ظرفیت هر فول کردنی برای ارضا خود بزرگ بینی خود را دارد.
اما پتکی که کروبی درست به هنگام بر چهره اصلی "قدرت پنهان" جمهوری اسلامی وارد کرده است، در ماراتونِ پیکار برای آزادی و دموکراسی در ایران اهمیتی ماندگار خواهد داشت. تشکیل دادگاهی علنی برای رسیدگی قانونی به کیفرخواست قضایی قابل قبول برای رهبران جنیش سبز که خواست قانونی مهدی کروبی است، اهمیتی نمادین برای گشایش فضای سیاسی کشور دارد.

خمینی می گفت : برای حفظ نظام می توان واجبات اسلام را کنار نهاد.  به عبارت ساده ، به نفع چیری می توان واجبات اسلام  را کاملآ کنار نهاد ! ما دگرباوران بر این باوریم : که تنها راه سربلندی و استقرار حقوق بشر در ایران ، به این است که « اسلام و واجبات آن »  را  که امروز چیزی نیست جز چماق ، فحاشی ، اسید پاشی ، آنهم بدست مشتی جرثومه فساد،  به « زباله دان تاریخ »  بیفکنیم!


 

        ننگ و نکبت برآن ایرانی که در چنین شرایطی خود را مسلمان بنامد !
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر