درد" اقلیت بودن" ( از روهینگیا تا بهایی )
بابک داد
عاقبت فریاد مقام رهبری هم از سکوت خانم سوچی، رئیس دولت میانمار در آمد و همصدا با سایر «مسئولان کشور بدون تبعیضمان!»، از تبعیضنژادی دولت میانمار بر علیه اقلیت مسلمان روهینگیا انتقاد فرمود!
اعتراض به تبعیض و ظلم، نیکوست. اما نه وقتی که دستان خودت هم به همان جنایت «آلوده» باشد!
🔹 گردباد انقلاب ۵۷ که با اعدامهای فلهای خوابید، "نظام اسلامی!" تثبیت شد! اما ساختمان این نظام، روی گورهای دستهجمعی هزاران نفری بنا شد که هر کدامشان به یک «اقلیت مظلوم» تعلق داشتند که «پیکر واحد ایران» را میسازند.
اقلیتکشی روهینگیا محکوم است، اما آیا رهبری که اقلیتها را کشته و آواره کرده، میتواند بر موج احساسات جهانی سوار شود و فقط خانم سوچی را محکوم کند؟🔹 در ۱۳۵۷ شهرستان بوکان آذربایجان غربی، یکی از بزرگترین میزبانان هموطنان بهائی فراری بود که خانه و مغازههایشان توسط «انقلابیون مسلمان!» به آتش کشیده میشدند. آنگونه که آقای صلاحالدین مهتدی (از بزرگان کردستان و مشاور آقای جلال طالبانی) در پاییز سال ۸۸ برایم شرح داد، پیروان مذهب بهائی جزو اولین گروه از «اقلیتهایی» بودند که با شمشیر انقلاب پاکسازی شدند! بسیاری از آنها که به کردستان و بوکان آذربایجان غربی فرار کردند، و آنجا ساکن و شاغل شدند. اما خیلیها مثل اهالی «راخین میانمار» کشته شدند!
تیغ تصفیهی اقلیتها، اندکی بعدتر به کُردستان و آذربایجان رسید! و به هموطنان عرب خوزستان و...!
🔹 هرجومرج زمان انقلاب و قطع روابط دیپلماتیک با جهان، دست گروههای تندرو انقلابی را باز گذاشته بود تا «اقلیتهای مذهبی و قومی» را در نقاط مختلف کشور تصفیه کنند، بکشند، و یا فراری بدهند. و اموال همگی آنها را مصادره و غصب کنند.
در خوزستان، سرکوب گستردهی هموطنان عرب، باعث شبهجنگ داخلی شد. در کردستان و آذربایجان هموطنان سنی مذهب سرکوب شدند،... و در شهرهای بزرگ علاوه بر سرکوب اقلیتهای دینی کلیمیها و ارامنه، پاکسازی نیروها در ادارات و دانشگاهها هم با شدت در جریان بود.
در آن سالها، رسانههای فراگیر مردمی نبودند و خبرنگاران مستقل و خارجی کمتر میتوانستند این اقلیتکشیها و پاکسازیهای انقلابی را ثبت و به جهان مخابره کنند.
لذا در سکوت خبری، بزرگترین پاکسازیها در ارتش، اساتید دانشگاهها، پرسنل اداری و نظایر اینها رخ داد و به حبس و خانهنشینی و کوچ اجباری بسیاری از هموطنان به خارج از کشور منتهی شد.
🔹 در قانون اساسی، «مذهب شیعه» به عنوان تنها مذهب رسمی کشور تعیین شد و عملاً میلیونها ایرانی اهل تسنن و تمام دگراندیشان در گروهبندی «اقلیتها» قرار گرفتند و بعضاً بدون کمترین حقوق شهروندی، بیرون از جامعه گذاشته شدند. آن تبعیضها تا امروز ادامه دارند.
🔹 انقلاب به خودی خود ترسناک نیست. بلکه همین هرجومرج بعد از آن و تصفیه و پاکسازیهای انقلابی(!) است که خیلی از مردم را محتاط کرده است.
با تمام اینها، بعد از ۳۸ سال، هنوز نظام خودش را در مرحلهی «انقلابی!» میداند و طبعاً برای عدم پاسخگویی به نقصها و کمبودهایی که در مدیریت جامعه دارد، هنوز خود را یک «انقلاب نوپا!» معرفی میکند که حق سرکوب دارد.
این طفل ۳۸ ساله(!)، که میلیونها هموطن را به «جرم اقلیت!» از کار و تحصیل و ازدواج و زندگی محروم کرده، حالا در یک «ژست تهوّعآور» حقوقبشری، نگران اقلیت مسلمانان روهینگیاست.
اما در همین حمایت هم «صادق» نیست!
🔹 حکومت نظامیان میانمار، روابط حسنه و عالی با «روسیه و چین» دارند. همان ارتشی که اخبار میگویند خانههای مسلمانان را آتش میزنند، «متحد» آقای پوتین هستند.
همانقدر که دولت روحانی نمیتواند در کار سپاه و موشکپرانی آن دخالتی بکند، دولت خانم سوچی هم از دخالت در امور ارتش میانمار ناتوان است. آقای خامنهای اینها را میداند، اما برای اینکه به رفقای روسی و چینی برنخورَد، از ارتش میانمار حرفی نمیزند! در عوض به دولت فاقد قدرت میانمار میتازد و جایزهی صلح نوبل خانم آنگسانسوچی را مورد تاختوتاز قرار میدهد!
اینطوری به خیال خود هم جایزهی غربی نوبل را بیاعتبار میکند، هم «آن زن بیرحم» را! او نه از جنایات ارتش میانمار حرفی میزند و نه جرأت دارد بگوید روسیه و چین چه نقشی در این پاکسازی قومی در میانمار دارند؟
🔹 ولیامر مسلمین، تازه دارد «درد اقلیت بودن» را در فاجعهی میانمار میچشد. آیا او از این ظلمها، «عبرت» میگیرد؟ و آیا حقوق اقلیتها (و حتی اکثریت رأی دهندگان!) را در ایران محترم خواهد شمرد؟ من شک دارم!
بابکداد
🔹 تلگرام:
🔹 تماس:
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر