۱۳۹۵ آذر ۱۰, چهارشنبه

پلورالیسم سیاسی و نقش ملیت ها در ایران

گزارشی از سمینار 

بدعوت مرکز مطالعات تبریز، در روز 26 نوامبر2016 در استکهلم
همراه با متن و ويدئوی سخنرانی حسن اعتمادی
دبيرکل حزب سکولار دموکرات ايرانيان



مرکز مطالعات تبریز، تشکیلاتی که مرکزیت آن‌ در شهر آنکارا ترکیه قرار داشته و مدیر آن دکتر محمد رضا هیئت است، در آخر هفته ای گذشت سميناری تحت عنوان «پلوراليسم سطاسی و نقس مليت ها در ايران» را در شهراستکهلم، پايتخت کشور سوئد برگزار کرد. در اين سمينار نمايندگانی از گروه های قومی شرکت داشتند و در عين حال آقای حسن اعتمادی، دبيرکل حزب سکولار دموکرات ايرانيان نيز برای انجام سخنرانی دعوت شده بود.

به نظر می رسد که وجه اشتراک نظری نمایندگان گروههای قومی در این سمینار را می توان بصورت زير، که در تضاد کامل با سخنان دبير کل حزب سکولار دموکرات ايرانيان بود، جمع بندی کرد:

1. باور به نفوذ و سیطرهء سیاسی و فرهنگی یک «قوم و یا ملت غالب» تحت عنوان قوم فارس بر دیگر «ملیت های» درون جغرافیای ایران.

2. در پاره‌ای از موارد این «قوم و یا ملت غالب» بگوه ای «ایرانی» نامیده می شد که در کنار آن «ملیت ها» و دیگر گروه بندیهای قومی در ایران «غیر ایرانی» محسوبشوند.

3. بطور مشخص همهء نمایندگان به اصطلاح «ملیت های» حاضر در سمینار، متفق القول بودند که تبعیض و اجحاف به حقوق سیاسی، فرهنگی و و اقتصادی دیگر «ملیت های» غیر فارس توسط روشنفکران فارس و از دوران به حکومت رسیدن رضا شاه آغاز شده است.

4. اغلب سخنرانان کوچکترین توجهی به نقش حکومت اسلامی مسلط بر ایران، که ناقض اصلی حقوق شهروندی بویژه در مورداقوام ایرانی است، نداشتند .

5. اکثریت نمایندگان اين «ملیت ها» نقش «فراکسیون ترک ها» در مجلس شورای اسلامی را، در جهت متحقق ساختن مطالباتخود،‌ مفید ارزیابی می کردند. بعبارت دیگر،سخنرانان و برخی از حضار در این سمینار، باطرح شعار سر نگونی و انحلال رژیم در شرایط کنونی موافق نیستند

6. آمار جمعیت «ملیت ها» در ایران بسیار اغراق آمیز اعلام می شد. نمایندهء گروهعرب ها تعداد عربهای استان خوزستان را 70% درصد جمعیت این استان عنوان می کرد.نمایندهء گروه کردها جمعیت کردها ی ایران را13 میلیون می دانست. همچنين ادعا م شد که ترکمن ها 2 میلیون، قشقائی ها قریب به3 میلیون، و ترک ها نزدیک به 35 میلیونجمعيت دارند

7. آنها «فارس ها» را در اقليت می دانستند اما معتقد بودند که حکومت اسلامی متعلق به همين «فارس» ‌های در اقلیت است

8. نمایندهء گروه کردها به «فدرالیسمقومی / اتنیکی» باور داشت و معتقد بود با ورود نمایندگان اتنیک به درون دستگاه های حکومتی مشکل تبعیض از بین خواهد رفت. 

9. آنها در مورد فدرالیسم و عدم تمرکزبحث مشخصی را ارائه نمی دادند و اساساًبرای حل مسائل قومی در چهارچوب کشور ايران هیچگونه راه حل جدی و منطقی نداشتند.

10. در عين حال به نظر می ‌رسيد که اين نمایندگان گروه‌های قومی نسبت به مواضع تند سیاسی خود علیه حکومت اسلامی ایران تجدید نظری بنیادی انجام داده اند. گويا آنان، به بهانهء نبود «آلترناتیو مناسب» به طرح شعار‌های مطالباتی از رژیم و تحقق آن امید بسته اند.

با وجود اينکه معلوم نبود چرا از آقای دکتر اسماعيل نوری علا، رئيس شورای مرکزی حزب سکولار دموکرات ايرانيان، برای انجام سخنرانی در اين سمينار دعوت شده بود، و اگرچه از حضور آقای حسن اعتمادی، دبيرکل اين حزب، با گرمی استقبال شد، اما از همان ابتدا معلوم بود که آنچه از جانب سخنرانان ديگر مطرح می شود در تضاد کامل با مواضع حزب سکولار دموکرات ايران است.

مسلماً متن کليهء سخنرانی ها بوسيله گردانندگان مينار در سايت های مختلف منتشر خواهد شد اما در اينجا از شما دعوت می کنيم تا سخنرانی آقای حسن اعتمادی را، که حاوی مواضع حزب ايشان در مرد مفهوم پلوراليسم و مسئله اقوام در ايران است، هم بصورت کتبی و هم به شکل ويدئوئی ملاحظه کنيد.



متن سخنرانی آقای حسن اعتمادی

دوستان گرامی

با تشکر از دعوتی که از آقای دکتر اسماعيل نوری علا، رئيس شورای مرکزی حزب سکولار دموکرات ايرانيان، برای شرکت در اين کنفرانس بعمل آورده ايد، و با توجه به اينکه انجام سفر به استکهلم برای ايشان مقدور نبود، و نيز از آنجا که ايشان معتقدند سخن شان نمی تواند جز سخن حزبی باشد که ايشان در آن عضو هستند، از من خواسته شد تا بعنوان دبيرکل و سخنگوی اين حزب در کنفرانس شما شرکت کرده و مطالبی را پيرامون مواضع حزب مان در مورد دو مفهوم «پلورالسم سياسی» و «مسئله اقوام در ايران» به اطلاع شما برسانم. 

البته دوران آشنائی ما با شما بسيار کوتاه است و از دو سه جلسهء تلفنی و دو ملاقات حضوری با گردانندگان سمينار تجاوز نمی کند. در عين حال اين کنفرانس در زمانی برگزار می شود که سپهر سياسی ما پر از اتهام و سوء ظن است. هرکس از جانب اقوام ايرانی سخن می گويد بطور بالقوه تجزيه طلب و جدائی خواه محسوب می شود و هر کس از حقوق حقهء اقوامی که زير آسمان بلند و گستردهء کشوری به نام ايران زندگی می کنند حمايت کند بالقوه متهم به حمايت از تجزيه طلبان می شود. پس شرکت در کنفرانسی که موضوع اش بررسی مسائل قوميتی در ايران است امری مخاطره آميز و نوعی داوطلبی برای آماج اتهام قرار گرفتن است.

اما حزب ما از روياروئی با اين اتهامات باکی ندارد چرا که در اسناد مختلف خود مطالب بهم پيوستهء زير را به صراحت اعلام داشته است:

- از نظر حزب ما ايران سرزمين اقوام و فرهنگ ها و اديان و مذاهب و زبان های گوناگون است. اما اين چند گونگی را ما با اصطلاحات «چند ملتی» يا «چند مليتی» بيان نمی کنيم؛ از آن رو که معتقديم در زبان سياسی امروز جهان، هر کشور تنها دارای يک «ملت» است و «مليت» هم اسمی است منشعب از همان «ملت» و عملاً بصورتی کارکردی ماهيت اتصال آحاد يک ملت به کل آن ملت را مشخص می سازد. ايران دارای ملتی واحد است متشکل از اقوام و تيره ها و فرهنگ ها و زبان ها و مذاهب گوناگون، که بعنوان يک کشور عضو سازمان ملل متحد می تواند دارای فقط يک حکومت و يک قانون اساسی باشد.

- اما، در عين حال، حزب ما تمرکز سياسی قدرت را مادر بازتوليد استبداد می داند و برای جلوگيری از استمرار استبداد تاريخی کشور، معتقد به اصل عدم تمرکز است؛ بدان معنا که دولت مرکزی وظايف عام ملت را انجام می دهد اما دولت های محلیِ «خودگردان»، که بوسيلهء مردمان آن محل ها تعيين می شوند، انجام خدمات محلی را بر عهده دارند. به عبارت ديگر، و در اين راستا، حزب ما معتقد به عدم تمرکز مبتنی بر خودگردانی مناطق مختلف کشور است اما استفاده از عبارت «خودمختاری» را که نشان از تزلزل در پيوستگی يک ملت است برای خود جايز نمی داند.

- هنگامی که حزب ما از مناطق مختلف کشور سخن می گويد در واقع ضروری می داند که نظر خود را دربارهء چگونگی «تقسيمات کشوری» نيز بيان کند. حزب ما معتقد نيست که کشور بايد بر اساس قوميت يا زبان يا فرهنگ تقسيم شود، هر چند که استان بندی کشور ما نشان از تقسيمات قومی و فرهنگی کهن ما دارد. در بلوچستان اقوام بلوچ می زيسته اند و کردستان محل سکونت اقوام کرد بوده است. اما امروزه اينگونه تقسيم بندی ها به دوران ها پيشامدرن تعلق دارند و در زمانهء ما، اگرچه حفظ نام های کهن شناسنامهء سرزمينی ما محسوب می شود اما تقسيم بندی های قومی و فرهنگی حاصلی جز تصفيه ها و جنگ های داخلی خونين نداشته اند. اکنون دانش مديريت بشر به آنجا رسيده است که بتوان يک سرزمين را بر اساس آمايش اقتصادی و اجتماعی مناطق اش تقسيم کرد.

- در عين حال، حزب ما روند جهانی شدن را غير قابل اجتناب می داند. جهانی شدن به معنی متصل شدن سرزمين های مختلف از لحاظ های اقتصای و اجتماعی و فرهنگی است. اين روند قوی و اجتناب ناپذير، که خود نشانی از آغاز عصر انقلاب ارتباطات است، امر در آميختن جمعيت ها و فرهنگ ها را اجتناب ناپذير کرده است و اين خود به تنوع منطقه ای سرزمين ها افزوده است و هرگونه کوشش برای از ميان برداشتن اين تنوع نيز به استقرار استبدادهای خونريز می انجامد. توجه کنيم که اين اختلاط و درهم آميزی ناشی از روند جهانی شدن با آن انتگراسيون استبدادی و سرکوبگرانه که در سرآغاز پيدايش کشور - ملت های مردن اعمال می شد تفاوت دارد؛ و اگر اين يکی امری تحميلی بود، روند جهانی شدن امری گريز نا پذير و اغلب داوطلبانه است.

- اما روند جهانی شدن موجب اختلاط ها از يکسو و سلب از خلوص های فرهنگی نيز می شود و در نتيجه هويت های قومی و فرهنگی را به خطر می اندازد؛ آنگونه که اگر در راستای حفظ تنوعات فرهنگی و هويتی گروه های جمعيتی کشور اقدام نشود خطر يک دست شدن جوامع بشری و از ميان برداشته شدن تنوعات فرهنگی پيش می آيد. به همين دليل، حزب ما، علاوه بر پذيرفتن روند جهانی شدن، بر ضرورت حفظ و پاسداری آگاهانه و برنامه ريزی شدهء تنوعات فرهنگی اصرار می ورزد.

- بدينسان بديهی است که حفظ تنوع و گوناگونی های مختلف قومی و فرهنگی در درون يک ملت، و يا در درون جامعهء بزرگ بشری، امری پسنديده و قابل احترام است که امروزه از آن با عنوان «تجمُع» يا «تکثُر» نام می بريم و اين واژه ها را در برابر واژهء فرنگی «پلورآل» می گذاريم و از آن اسم عام «کثرت مداری» را در برابر «پلوراليسم» می سازيم. پلوراليسم يعنی باور داشتن به ارزش گوناگونی و پاسداری از آنها. فرهنگ های واژگان سياسی بين المللی، پلوراليسم را نظريه و دکترين و يا سياستی می دانند که بر اصل پذيرش حساب شدهء گوناگونی نژادی، قومی، جنسيتی، مذهبی و فرهنگی گروه های مختلفی که در داخل يک کليت تمدنی و شهروندی با يکديگر همزيستی مسالمت آميز دارند استوار است. در نتيجه، لازمهء اصلی و چارهء قطعی حفظ ماهيت متکثر اينگونه جوامع، و مقاومت در برابر نيروهای يک دست ساز و «هويت برانداز»ی که عليه ماهيت متکثر جامعه عمل می کنند آن است که هيچ يک از نظام های ارزشی يا ايدئولوژیکِ متعلق به يک گروه خاص انحصار قدرت را از آن خود نکند و، با کمک گرفتن از اين قدرت، ارزش های ويژهء خود را بر بقيه تحميل ننمايد. و چارهء اصلی برای حفظ ماهيت پلورال جوامع چند چهره را می توان در فرمول «جدائی ايدئولوژی و مذهب از حکومت» فرمولبندی کرد. و اين فرمول در زبان علوم اجتماعی «سکولاريسم سياسی» خوانده می شود که امروزه از آن ترکيب سکولار دموکراسی را استخراج کرده ايم.

- بدين ترتيب سکولار دموکراسی از يکسو و پلوراليسم از سوی ديگر دو روی يک سکهء واحدند که از بازتوليد استبداد جلوگيری کرده و با خودگردان کردن مناطق مختلف يک کشور، همراه با کوشش برای حفظ ارزش های هويتی و فرهنگی گروه های مختلف، جامعه ای رنگارنگ اما هموار و منظم و خوش آهنگ را بوجود می آورند.

- اما معمولاً معنای واقعی مفهوم ها زمانی آشکار می شود که ما با ضد آنها نيز آشنا شويم. مثلاً، اگر حزب ما، بعنوان مبشر سکولار دموکراسی در سپهر سياسی ايران، به اعمال و استقرار پلوراليسم در کشورمان اعتقاد دارد، به همان ترتيب لازم است که به جستجوی معنای ضد پلوراليسم نيز برآيد و آن را باز بشناسد. آنگاه آشکار می شود که اگر پلوراليسم به معنی اعتقاد به گوناگونی و تکثر جمعيتی و فرهنگی در درون واحدهای تمدنی و شهروندی است، مفهوم عکس آن هم نمی تواند چيزی جز گرايش به يکدست سازی و براندازی همينگوناگونی باشد. 

- در زبان های لاتين، واژهء «پلورال» به معنی گوناگونی و تکثر است؛ و در برابر آن از پيشوند یويانی الاصلِ «پان» استفاده می شود که معنای فراگير، يکپارچه، بی تنوع، و خالص را دارد. در زبان سياسی عصر مدرن از اين پيشوند برای ساختن ترکيب هائی استفاده می شود که امری ناب و خالص و ضد پلورال را مورد نظر دارند. مثلاً، هنگامی که در 1846 مکتب «پان اسلاويسم» بوجود آمد و يا در 1881 برای اولين بار از «پان اسلاميسم» ياد شد و يا در 1892 از پان ژرمنيسم سخن رفت و يا در 1900 به پان آفريکانيسم اشاره شد و يا در 1901 پان يوروپائيسم مورد توجه قرار گرفت و يا در 1930 مکتب پان عربيسم مطرح شد، در همهء اين موارد، توجه آفرينندگان مکاتب مزبور به گريز از تکثر و تنوع مندرج در پلوراليسم، و کوشش برای طرد عناصر ناخالص و زدودن رنگارنگی و تنوع بود، به معنی رسيدن به وجه خالص اسلاوها، يا ژرمن ها، يا اروپائی ها، يا مسلمانان و يا اعراب.

- در نتيجه کسی که با پلوراليسم در صورت های مختلف فرهنگی و سياسی آن موافق است نمی تواند پيرو مکتبی باشد که نامش با پيشوند «پان» آغاز می شود و عملاً با درهم آميزیی و اختلاط طبيعی و مسالمت آميز جوامع بشری مخالفت کرده و در راه جلوگيری از تحقق آن دست به خونريزی می زند.

- به ديگر سخن، اعتقاد به پلوراليسم سياسی، که همانا مفهوم واقعی عدم تمرکز و خودگردانی مناطق مختلف واحدهای تمدنی و شهروندی هم هست، نمی تواند روی ديگر سکهء پان ژرمنيسم و پان عربيسم و پان ترکيسم باشد. اين نوع مکاتب برای جلوگيری از سير طبيعی رشد جوامع بوجود می آيند و از يک سو به تصفيه های قوميتی می انجامند و از سوی ديگر به استقرار انواع فاشيسم و استبداد کمک می کنند.

- حزب سکولار دموکرات ايرانيان؛ با اعتقاد راسخ به چند فرهنگی و قوميتی و جنسيتی و مذهبی و زبانی بودن ملت ايران، و نيز با باور به ضرورت کمک به حفظ همهء آفريده های گوناگون فرهنگ بشری، معتقد به حفظ ايران رنگارنگ، برقراری پاوراليسم تبعيض گريز، و خودگردانی منطقه ای ايرانيان در جامعهء آزادی است که بايد در کشور ما و در پی براندازی حکومت اسلامی مسلط بر ايران بوجود آيد.

برقرار باد ايران، زنده باد آزادی ملت ايران، پاينده باد رنگارنگی زيبای جمعيت هائی که قرن ها است ترکيب رنگين و صلح آميز ملت ايران را تشکيل داده اند.


شراکت خود را در تدوين قطعنامه ای که منتشر شده تکذيب می نمايم


از اينجانب برای سخنرانی دعوت کردند اما هرگز گفته نشد که اگر سمينار دارای قطعنامه ای باشد اين سند با امضای «سخنرانان و شرکت کنندگان سمینار» منتشر خواهد شد. و علی الاصول، اينجانب در روز دوم سمينار، که گويا به تدوين اين قطعنامه اختصاص داشته، در محل حضور نداشته و روحم نيز از مفاد و محتوای آن بی خبر بوده است. لذا بدينوسيله شراکت خود را در تدوين قطعنامه ای که منتشر شده تکذيب می نمايم...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر